آيا امکان دارد که تنها پديدههاى زيستى علت پرخاش باشد؟ تبيينهاى فيزيولوژيک پرخاش، به سه گروه بزرگ تقسيم مىشود. گروه اول، به نقش برخى مراکز مغز در توليد رفتارهاى پرخاشگرانه اشاره مىکند. گروه دوم، آثار هورمونها بر رفتار را آشکار مىسازد و گروه سوم، توارث را دخالت مىدهد.
|
|
|
|
از مدتها پيش معلوم شده است که رفتار پرخاشگرانه در جنس نر خيلى بيشتر از جنس ماده است. اين مشاهده در مورد تعداد زيادى از موجودات زنده، از جمله انسان، مصداق دارد. بسيارى از پژوهشگران، اين تفاوت را به توليد هورمون جنسى تستوسترون نسبت مىدهند (برين (Brain)، در سال ۱۹۹۴).
|
|
برخلاف عقيدهٔ رايج، تستوسترون در هر دو جنس توليد مىشود. با اين همه، توليد آن در مردها آشکارا بيشتر از توليد آن در زنها است. آيا اين تفاوت، تمايل شديد مردان به پرخاش را تبيين مىکند؟
|
|
در مردان، تستوسترون را بيضهها توليد مىکنند. در نتيجه حيوانى که اخته مىشود، بسيار آرام و کمتر پرخاشگر مىشود (آلبرت و همکاران، ۱۹۸۶؛ برين، ۱۹۹۴). پس از اين عمل جراحى ظريف، سگ شکارى به يک برهٔ رام تبديل مىشود. در روستاهاى ايران، گوسفند، گاو يا اسب نر را با دست اخته مىکنند و پس از آن حيوان بسيار آرام مىشود. همين پديده، به نحوى در انسان نيز ديده مىشود. بدين صورت که اخته کردن پرخاشگران جنسي، با عمل جراحى يا با داروهاى شيميائي، از نظر برخى پژوهشگران، فن مؤثرى براى اجتناب از تکرار جرم است (برادفورد (Bradford)، در سال ۱۹۸۶، ۱۹۸۷ و ...). اما، نتايج اين نوع تحقيقات با مخالفتهائى روبهرو شده است. مثلاً، بهنظر مىرسد که اخته کردن، موارد پرخاش غيرجنسى را کاهش نمىدهد.
|
|
از طرف ديگر، معلوم شده است، سطح پرخاشگرى مادههائى که به آنها تستوسترون تزريق مىشود، بهطور معنىدار افزايش مىيابد. اين مشاهدات، هم در مورد حيوانات و هم در مورد زنانى که، براى تغيير جنسيت خود تحت درمان هورمونى قرار گرفتهاند، تائيد شده است. بهعلاوه، زنانى که تحت درمان هورمون پروژسترون (هورمون مردانه) قرار گرفتهاند، به هنگام بارداري، صاحب بچههائى شدهاند که پرخاشگرى آنها از پرخاشگرى بچههاى معمولى بيشتر بوده است. برعکس، تحقيق تازهاى که در مورد گروه بسيار بزرگى انجام گرفته، از اثر پروژسترون بر رفتار پرخاشگرانهٔ فرزندان آتي، هيچ نشانهاى بهدست نياورده است.
|
|
تعداد زيادى از پژوهشگران، براى مطالعهٔ اثر تستوسترون بر پرخاش، از روش همبستگى استفاده کردهاند. برخى از آنها، بين درجهٔ پرخاش يا دشمنى و سطح تستوسترون موجود در خون يا در بزاق آزمودنىها رابطهٔ قابل توجهى پيدا کردهاند (آرچر (Archer)، در سال ۱۹۹۱). با اين همه، بايد توجه داشت که با اين تحقيقات نمىتوان به روابط علت و معلولى پى برد. مثلاً، کاملاً قابل تصور است که افزايش سطح تستوسترون موجب پرخاشگرى شود، اما نه اينکه تستوسترون علت پرخاش باشد (کنستانتينو (Constavtino) و ديگران، ۱۹۹۳).
|
|
رابطهٔ بين هورمونها و پرخاش، توجه بسيارى از پژوهشگران را جلب کرده، در نهايت پژوهشهاى زيادى را موجب شده است. نتايجى که تا امروز بهدست آمده، بين پرخاش و ميزان تستوسترون در اکثر پستانداران، غير از انسان، آشکارا رابطهٔ علت و معلولى نشان داده است. اما تحقيقات انجام شده در مورد انسان به اين نتيجه منجر نشده است. بدون ترديد، در سالهاى نه چندان دور، دربارهٔ ماهيت رابطه بين فعاليت هورموني، پرخاش و پرخاشگرى انسان، با اطمينان بيشترى اظهارنظر خواهيم کرد.
|
|
|
بهنظر مىرسد که ضربالمثل قديمى 'چنين پدرى در چنين پسري' در مورد رفتار پرخاشگرانه کاربرد داشته باشد. منظور اين است که فراوانى و شدت رفتارهاى پرخاشگرانه، از نسلى به نسل ديگر انتقال مىيابد. به عبارت ديگر، فرزندان والدين پرخاشگر، در مقايسه با فرزندان والدين آرام، بيشتر با خطر پرخاشگر بودن روبهرو هستند.
|
|
چگونه بايد انتقال پرخاشگرى بين نسلها را تفسير کرد؟ پژوهشگران دو نوع پاسخ دادهاند. محيط مىتواند تداوم پرخاشگرى را به اينصورت تبيين کند که کودکان والدين پرخاشگر، پرخاشگرى را از آنها ياد مىگيرند. اينکه والدين پرخاشگر کودکان پرخاشگر دارند، با انتقال ژنتيکى تمايل به چنين رفتارها نيز قابل تبيين است. چگونه بفهميم که کدام يک از اين دو تبيين با واقعيت مطابقت مىکند؟
|
|
براى پاسخگوئي، به اين سؤال، کريستيانزن (Christiansen) در سال ۱۹۷۴، رفتار جنايتکارانه را در دوقلوهاى يکسان (يک تخمکي) و دوقلوهاى عادى (دو تخمکي) مقايسه کرده است. هدف مقايسهٔ او پاسخگوئى به اين سؤال بود که آيا، در رفتارهاى پرخاشگرانه، دوقلوهاى يکسان بيشتر به هم شباهت دارند. يا دوقلوهاى عادي؟ تفاوت آنها از اين واقعيت ناشى خواهد شد که دوقلوهاى يکسان، در مقايسه با دوقلوهاى عادي، از توشهٔ ژنتيکى يکسانترى برخوردار هستند. او نشان مىدهد که دوقلوهاى يکسان، در رفتارهاى جنايتکارانه، بيشتر از دوقلوهاى عادى تشابه دارند. با اين همه، بايد از نتيجهگيرى عجولانه پرهيز کرد. احتمال دارد که دوقلوهاى يکسان، در اثر رفتار اطرافيان با آنها، به شيوهٔ مشابه پرخاشگرى نشان دهند. واقعيت اين است که مردم، در مقابل دوقلوهاى عادي، بهطور يکسان واکنش نشان نمىدهند. بهعلاوه، دوقلوهاى يکسان، در مقايسه با دوقلوهاى عادي، معمولاً به يکديگر نزديکتر هستند. تشابه رفتار دوقلوهاى يکسان را مىتوان به نفوذ بسيار قوى آنها بر يکديگر نيز نسبت داد.
|
|
براى تعيين اثر توارث بر پرخاش، روشهاى ديگرى نيز بهکار رفته است. مثلاً، مدنيک (Mednick) و ديگران (۱۹۸۷)، سعى کردهاند به اين سؤال پاسخ دهند که آيا، در مورد رفتار جنايتکارانه، فرزندخواندهها به والدين زيستى (نسبي) خود بيشتر شباهت دارند يا به والدين اجتماعى (سببي)؟ اگر رفتار آنها با رفتار والدين اجتماعى تشابه نشان دهد، مفهوم آن اين خواهد بود که پرخاش آموخته مىشود. اما، بهنظر مىرسد که از نظر پرخاش، فرزندان به والدين زيستى خود بيشتر شباهت دارند، چيزى که فرضيهٔ توارثى بودن رفتار پرخاشگرانه را تقويت مىکند. البته نبايد از نظر دور داشت که اين رابطه تنها در مورد جنايت عليه مالکيت مشاهده شده است نه جنايت عليه اشخاص.
|
|
هرچه باشد، بايد بدانيم که فرزندخواندهها به والدين اجتماعى خود نيز، البته در مقياس کمتر، شباهت دارند. بنابراين، مىتوان گفت که محيط، مستقل از آمادگىەاى ژنتيکي، مىتواند بر ظهور رفتارهاى پرخاشگرانه اثر قوى داشته باشد.
|