بيهوشى و دستکارى در حين جراحى باعث کاهش فعاليت پيشبرندهٔ روده مىشود که همان ايلئوس بعد از جراحى مىباشد. عوامل گوناگونى باعث تشديد يا طولانىشدن ايلئوس مىشوند که عبارتند از داروها - بهخصوص مخدرها، اختلال الکتروليتي، التهابات مثل پانکراتيت يا پريتونيت، و درد.
درمان خاصى براى ايلئوس بعد از عمل وجود ندارد، ولى بهنظر مىرسد سيزاپريد مدت آن را کوتاه مىکند. که بهعلت اثرات پروکينتيک دارو بر حرکات روده (دليل اصلى ايلئوس بعد از
عمل) مىباشد.
عارضهاى نادر و کشنده بوده بهعلت اتساع شديد معده توسط گاز و مايع بهوجود مىآيد. عوامل مساعدکننده عبارتند از آسم، جراحى اخير، انسداد راه خروجى معده و نبود طحال.
افزايش فشار داخل معده باعث انسداد وريدى مخاط و درنتيجه پرخونى و خونريزى مىشود. اگر اين روند ادامه يابد باعث نکروز ايسکميک و پرفوراسيون مىگردد. معدهٔ متسع شده ديافراگم را به بالا رانده باعث کلاپس لوب تحتانى ريهٔ چپ، چرخش قلب و انسداد وريد اجوف تحتانى مىشود. اگر معده دچار اتساع حاد شود احتمال دارد دچار ولوولوس گردد.
از دست رفتن مايعات و الکتروليتها ممکن است باعث هيپوکلرمي، هيپوکالمي، و آلکالوز شود. اگر اين عارضه زود تشخيص داده شود، بايد با قرار دادن NGT و کاهش فشار معده درمان شود.
در مراحل ديررس و ايجاد نکروز ممکن است نياز به گاسترکتومى باشد.
انسداد روده
عدم بازگشت عملکرد روده بعد از جراحى ممکن است بهعلت ايلئوس پاراليتيک يا انسداد مکانيکى باشد. انسداد مکانيکى اغلب بهدليل چسبندگى پس از عمل يا يک هرنى داخلى (مزانتريک) ايجاد مىشود. حدود نيمى از انسدادهاى روده باريک بهدنبال چراحى کولورکتال ايجاد مىشود که شايد دليل آن وسعت دستکارى پريتوئن باشد. يکى از موارد افتراق انسداد از ايلئوس پاراليتيک وجود سطح مايع - هوا در عکس سادهٔ شکم در موارد انسداد روده است. بهدنبال انسداد روده بروز استرانگوله شدن شايع نيست، با اين حال ميزان مرگ و مير عمدتاً بهدليل تأخير در تشخيص بالا است.
درمان عبارت است از ساکشن از راه NGT بهمدت چند روز اگر انسداد خود بهخود رفع نشود، لاپاراتومى ضرورى است.
انواژيناسيون روده باريک بعد از جراحي، در بالغين عارضهٔ شايعى نيست ولى در کودکان %۱۰ موارد را شامل مىشود. %۹۰ از انواژيناسيونها پس از جراحى ظرف ۲ هفتهٔ اول و بيش از نيمى از
اين تعداد در هفته اول ايجاد مىشود. برخلاف انواژيناسيون ايديوپاتيک ايلئوکوليک، اغلب انواژيناسيونهاى پس از جراحي، ايلئوايلئال يا ژژونوژژونال مىباشند و بيشتر
بهدنبال جراحىهاى رتروپريتوئن و لگن ايجاد مىشوند و تنها درمان، جراحى است و در صورت زنده بودن روده، تنها کار لازم رفع انواژيناسيون مىباشد.
سفت شدن توده مدفوعى پس از جراحى
بعد از جراحى در اثر ايلئوس کولون و اختلال در احساس پر بودن رکتوم اين عارضه ايجاد مىشود که اصولاً مربوط به افراد مسن بوده، ولى ممکن است در بيماران جوانترى که داراى عوامل زمينهسازى مثل مگا کولون يا پاراپلژى هستند نيز بهوجود آيد. تودهٔ مدفوعى سفت شده بايد با دست خارج و بيمار تنقيه شود و سپس معاينه رکتوم با انگشت تکرار گردد.
باريم باقيماندهٔ از معاينهٔ قبل از جراحي، ممکن است در کولون سفت شده، تشکيل Barium Impaction دهد که بيشتر در کولون راست که بيشترين آب جذب مىگردد ايجاد مىشود. تظاهرات بالينى مشابه
انسداد روده مىباشد. درمان شامل تنقيه محلول پلىاتيلن گليکول - الکتروليت مىباشد.
پانکراتيت پس از جراحى
در %۳-۱ از بيمارانى که در مجاور پانکراس جراحى شدهاند (بيشتر از همه در جراحى مجارى صفراوي) رخ مىدهد. گاهى پانکراتيت بهدنبال باى پس قلبى - ريوي، جراحى پاراتيروئيد و پيوند کليه ديده مىشود. پانکراتيت پس از جراحى معمولاً از نوع نکروزان مىباشد.
نکروز عفونى پانکراس و ساير عوارض، در اين نوع از پانکراتيت، ۴-۳ برابر بيشتر از پانکراتيت صفراوى يا الکلى ديده مىشوند.
در اغلب موارد بهنظر مىرسد پاتوژنز تروماى مکانيکى به پانکراس يا سيستم خونرسانى آن مىباشد. شيوع ۲ درصدى پانکراتيت پس از پيوند کليه احتمالاً وابسته به عوامل خطرسازى
مانند استفاده از کورتيکواستروئيدها يا آزاتيوپرين، هيپرپاراتيروئيديسم ثانويه، يا عفونت ويروسى مىباشد. تغييرات حاد در کلسيم سرم بهدنبال جراحى پاراتيروئيد باعث ايجاد
پانکراتيت مىشود.
اختلال عملکرد کبد پس از جراحى
هيپربيلى روبينمى بعد از جراحى به سه دسته تقسيم مىشود: زردى پره هپاتيک، نارسائى هپاتوسلولار، و انسداد بعد از کبد. در اين بين، شايعترين علت زردى پس از اعمال جراحي، علل مربوط به نارسائى هپاتوسلولار مىباشد.
- هپاتيت ويروسى - علل داروئى (بيهوشى و
ساير داروها) - ايسکمى (شوک و هيپوکسمي) - سپسيس - رزکسيون کبد
- ساير علل (مثل TPN و سوءتغذيه)
۳. انسداد پس از کبدي:
- سنگهاى باقيمانده - آسيب به مجارى - تومور
(منظور تومور درماننشده يا تشخيص داده نشده) - کلهسيستيت - پانکراتيت
کلهسيستيت پس از جراحى
کلهسيستيت حاد، پس از هر جراحى ممکن است ايجاد شود ولى بعد از اعمال گوارشى شايعتر است.
کلهسيستيت شيميائى در بيمارانى که توسط ميتومايسين و فلوکسوريدين، شيمى درمانى مىشوند، بهقدرى شايع است که هميشه قبل از شروع تجويز اين مواد، کلهسيستکتومى انجام مىگيرد.
در برخى موارد کلهسيستيت فولمنيانت با انفارکت کيسهٔ صفرا، بهدنبال آمبوليزاسيون شريان کبدى بهعلت تومور يا مالفورماسيون، ديده مىشود. کلهسيستيت پس از جراحى از چند جهت با کلهسيستيت حاد معمولى متفاوت است.
۱. در %۸۰-۷۰ موارد بدون سنگ است، ۲. در مردان شايعتر است (%۷۵)، ۳. بهسرعت به سمت نکروز کيسه صفرا پيشرفت مىکند و ۴. به درمان محافظهکارانه پاسخ نمىدهد.
کوليت ناشى از کلستريديوم ديفيسيل
در بيماران جراحي، اسهال در اثر کلستريديوم ديفيسيل، يک عفونت شايع بيمارستانى مىباشد. طيف بيمارى از کلونيزاسيون بدون علامت تا - ندرتاً - کوليت توکسيک شديد متغير مىباشد.
عامل خطرساز اصلي، استفاده از آنتىبيوتيک پيش از جراحى مىباشد. با يافتن يک توکسين سيتوپاتيک خاص در مدفوع يا رشد ارگانيسم در کشت تهيه شده از نمونههاى مدفوعى يا رکتال تشخيص
قطعى مىشود. در بيماران شديداً آلوده، در کولونوسکوپى پسودومامبران ديده مىشود. درمان توسط وانکومايسين خوراکى يا مترونيدازول صورت مىگيرد.