پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
انگیزههای بنیادی
اگر هرچه آرزو میکردید برآورد میشد در آنصورت، چه آرزوئی میکردید؟ سعی کنید بهوضوح آن را در ذهن خود مجسم کنید. حال که در نظر آوردید چه چیزی را بیش از همه میخواهید، آیا میتوانید تصور کنید که بدون آن بتوانید زندگی کنید؟ البته که میتوانید. اما آیا میتوانید تصور کنید که اصلاً آن را نخواهید؟ راستی میتوانید به چنین چیزی بیاعتنا باشید؟ حالا بهعکس این قضیه فکر کنید: آیا میتوانید چیزی را در نظر آورید که از آن متنفر باشید اما بهزور اراده خواهان آن شوید؟ | |
فرآیندهای انگیزشی، جهت و شدت رفتارهای هدفمند را تعیین میکند. اما این فرآیندها را در ذهن خود بهصورت امیال آگاهانه تجربه میکنیم. بسیاری از مردم احساس میکنند که آزادانه میتوانند از امیال خود پیروی بکنند یا پیروی نکنند. میتوانیم خودمان را مجبور کنیم که امیالمان را نادیده بگیریم یا کاری برخلاف میل خود انجام دهیم. شاید حتی بتوانیم از فکر کردن به امیالی که نمیخواهیم عملی شوند آزادانه خودداری ورزیم. اما بسیار دشوار، و شاید غیرممکن باشد بتوانیم انگیزههای خود را مستقیماً مهار کنیم. ظاهراً انگیزهها خارج از حیطهٔ ارادهٔ ما هستند. وقتی گرسنه هستیم بسیار مشکل است که غذا نخواهیم، و وقتی احساس گرما و تشنگی میکنیم نمیتوانیم خواهان نسیمی خنک یا نوشیدنی خنک نباشیم. بهنظر میرسد انتخاب آگاهانه را باید پیامد حالت انگیزشی بدانیم و نه علت آن. اگر چنین است پس چه چیزی انگیزش ما را هدایت میکند؟ | |
در این سؤال، هستهٔ اصلی تعریف روانشناسی انگیزش نهفته است. علل انگیزش شامل گسترهای است از ریزترین (microscopic) سطوح، یعنی رویدادهای فیزیولوژیائی درون مغز و بدن، تا کلانترین (macroscopic) سطوح یعنی عوامل فرهنگی و تعامل اجتماعی با دیگر انسانها. | |
در زمینهٔ انگیزههای بنیادی همچون گرسنگی و تشنگی و میل جنسی، روانشناسان معمولاً بین دو نوع نظریهٔ انگیزش، تمایز قائل شدهاند. این دو نظریه از حیث خاستگاه انگیزش، علل آن و نحوهٔ اثرگذاری آن بر رفتار با هم متفاوت هستند. در یکسو نظریههای سائقی (drive) هستند که بر نقش عاملهای درونی در انگیزش تأکید دارند. اعتقاد بر این است که بعضی سائقهای درونی، از قبیل سائقهای مربوط به گرسنگی و تشنگی، بازتاب نیازهای زیستی هستند. در مورد انگیزههائی چون انگیزهٔ جنسی و پرخاشگری بهنظر میرسد عوامل سائقی، بستگی کمتری به نیازهای مطلقاً فیزیولوژیائی دارند. آیا میتوان گفت آدمی همانقدر که نیازمند آب و غذا است به حملهٔ پرخاشگرانه به دیگران هم نیاز دارد؟ با این همه، اعتقاد براین است که پرخاشگری و میل جنسی ویژگیهای سائقی دارند - هم از جهت نقش مهمی که عوامل درونی مثل وضعیت هورمونی در این انگیزهها ایفاء میکنند و هم از این جهت که این انگیزهها در اصل برای برآورده ساختن اساسیترین نیازهای جانداران بهوجود آمدهاند. | |
در سوی دیگر، نظریههای مشوقی (incèntive) انگیزش قرار دارند که در آنها تأکید بر نقش انگیزشی رویدادهای بیرونی یا اشیاء مورد علاقه است. غذا، آشامیدنی، رابطهٔ جنسی، هدف حمله، ارتباط با دیگران، احترام، پول و پاداش موفقیت، همگی مشوقهائی هستند که هدفهای انگیزش محسوب میشوند. مسلماً انگیزهها در خلاء عمل نمیکنند - خواستن همیشه بهمعنی خواستن چیزی است. چنین چیزی بسته بهماهیتش ما را بهجهتی سوق میدهد و درنتیجه در پی یافتن و بهدست آوردن مشوق خاصی برمیآئیم. هدف میتواند غذائی لذیذ، آب آشامیدنی، همدم، راندن متجاوز، یا تملک مالی باشد که بر سر آن رقابت هست. بسیاری از مشوقها خاصیت پاداش دارند و میتوانند ایجاد لذت کنند و رفتاری را که موجب دستیابی به آنها است تقویت نمایند. برخی از مشوقها تقویتکنندهٔ نخستین نامیده میشوند چون بدون یادگیری قبلی در نقش پاداش عمل میکنند. | |
برای مثال، طعم شیرین یا احساس جنسی حتی در نخستین تجربه هم لذتبخش است. مشوقهای دیگر، تقویتکنندهٔ نخستین نامیده میشوند چون بدون یادگیری قبلی در نقش پاداش عمل میکنند. برای مثال، طعم شیرین یا احساس جنسی حتی در نخستین تجربه هم لذتبخش است. مشوقهای دیگر، تقویتکنندهٔ نخستین نامیده میشوند چون بدون یادگیری قبلی در نقش پاداش عمل میکنند. برای مثال، پول و یا نمرهٔ خوب، تحت تأثیر تجارب ما و چیزهائی که معرف آن هستند، میتوانند مشوقهای اثربخشی باشند. در حیوانها، محرکی شرطی که با غذا همراه آمده میتواند پاداش مؤثری باشد. یادگیری همواره نقش حیاتی در شکلگیری تقویتکنندههای نخستین ایفاء کند. برای مثال، ممکن است آدمی بههنگام تولد گرسنه باشد، اما کسی با گرایش به غذاهائی که در حال حاضر دوست دارد، بهدنیا نمیآید. نظریههای مشوقی انگیزش تأکید خاصی بر رابطهٔ یادگیری و تجربه با کنترل انگیزش دارند. | |
نظریههای مشوقی و سائقی، دو دیدگاه متفاوت در زمینهٔ مهار انگیزش عرضه میکنند، اما این تفاوت نظری چندان بنیادی نیست بلکه بیشتر ناشی از نحوهٔ نگرش به مسائل است. در واقع تعارضی میان این دو دیدگاه وجود ندارد، و اغلب اعتقاد بر این است که هر دو فرآیند تقریباً در تمامی انگیزهها درکار هستند (توتس - Toates در ۱۹۸۶). برای سهولت بررسی، نخست یکی از این دو فرآیند را توضیح میدهیم و پس از آشنائی کامل با آن به دیگری میپردازیم. نخست از فرآیندهای مشوقی و سپس از فرآیندهای سائقی گفتگو میکنیم. در زندگی واقعی، مشوقها و سائقها هر دو با هم در انگیزش رفتار در کار هستند و غالباً در تعامل با هم هستند (شکل الگوئی برای انگیزههای بنیادی). برای مثال، عامل سائق میتواند اثر انگیزشی مشوق را افزایش دهد. مثلاً اغلب مردم وقتی گرسنه هستند طعم غذا را مطبوعتر مییابند (کاباناک - Cabanac در ۱۹۷۹). شاید این تجربه را داشتهاید که از ناهار خوردن صرفنظر کردهاید تا از ضیافت شام لذت بیشتری ببرید، یا اینکه بهخاطر خوردن چیزی قبل از شام، اشتهای خود را از دست داده باشید. از سوی دیگر، عوامل مشوق میتوانند حالت سائق ایجاد کنند. برای مثال، شاید برای شما پیش آمده که با استشمام بوی مطبوعی از یک نانوائی یا رستوران، ناگهان احساس گرسنگی کردەاید. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست