|
|
AS ممکن است اثر سوء زيادى بر روى کبد بر جا گذارد. اين مسئله بهويژه در مورد AS خوراکى صدق مىکند. AS تزريقى عوارض کمترى بر روى کبد دارد. تستوسترون Cypionate، تستوسترون انانتات و ساير استروئيدهاى آنابوليک تزريقى عوارض جانبى کمى بر روى کبد دارند. با اين وجود ضايعات کبد پس از تجويز تزريقى تستوسترون و نيز گاهى پس از تزريق استرهاى تستوسترون گزارش شدهاند. اثر AS بر روى عملکرد کبد بهطور گسترده مطالعه شده است. اکثر اين تحقيقات بر روى بيماران بسترى که به مدت طولانى بر اثر بيمارى مختلف نظير آنمي، نارسائى کليه، ناتوانى جنسى و اختلال عملکرد غدهٔ هيپوفيز تحت درمان بودهاند، انجام گرديدهاند. در تحقيقات باليني، درمان با استروئيدهاى آنابوليک باعث کاهش عملکرد ترشح کبد مىشود. بهعلاوه، کلستاز داخل کبدى (با خارش و زردي) و پليوزيس هپاتيک مشاهده شدهاند. پليوزيس هپاتيک يک دژنراسيون کيستيک هموراژيک در کبد است که مىتواند به فيبروز و هيپرتاسيون پورت منتهى شود. پارگى کيست ممکن است به خونريزى کشنده منجر گردد.
|
|
يرقان يک عارضهٔ جانبى شايع در درمان با AS است و اساساً به خاطر کاهش جريان صفرا و احتباس آن در مويرگهاى صفراوى لوبولهاى کبدى ايجاد مىشود. آسيب سلول کبدى معمولاً مشاهده نمىگردد. استروئيدهاى آنابوليک داراى گروه متيل در موقعيت ۱۷ آلفا بيشتر باعث بروز يرقان مىشوند.
|
|
تومورهاى خوشخيم (آدنوم) و بدخيم (کارسينوم هپاتوسلولر) گزارش شدهاند. دلايل نسبتاً قوى وجود دارند که تومورهاى کبدى زمانى عارض مىشوند که استروئيدهاى آنابوليک داراى گروه ۱۷ آلفا آلکيل باشند. معمولاً تومورها آدنومهاى خوشخيم هستند که پس از قطع مصرف استروئيد به حالت عادى برمىگردند. با اين وجود دلايلى وجود دارند که مصرف بلندمدت دُزهاى بالاى استروئيدهاى آنابوليک در ورزشکاران ممکن است به کارسينوم کبدى بيانجامد. اغلب اين ناهنجارىها بىعلامت باقى مىمانند، چرا که پليوز هپاتيک و تومورهاى کبدى هميشه باعث اختلال در متغيرهاى خونى که عموماً براى اندازهگيرى عملکرد کبد بهکار مىروند، نمىشوند.
|
|
مصرف AS اغلب با افزايش فعاليت پلاسمائى آنزيمهاى کبدى نظير آسپارتات آمينوترانسفراز (AST)، آلانين آمينو ترانسفراز (ALT)، آلکالن فسفاتاز (AP)، لاکتات دهيدوژناز (LDH) و گاماگلوتاميل ترانس پپتيداز (GGT) همراه است. اين آنزيمها در غلظتهاى نسبتاً بالا داخل هپاتوسيتها وجود دارند و افزايش در سطح پلاسمائى اين آنزيمها معرف آسيب سلول کبدى يا حداقل افزايش نفوذپذيرى غشاء سلول کبدى است.
|
|
در مطالعهٔ Longitudinal بر روى ورزشکاران تحت درمان با استروئيدهاى آنابوليک، نتايج متناقضى در مورد فعاليت پلاسمائى آنزيمهاى کبدى (AP, GGT, LSH, ALT, AST) بهدست آمده است. در برخى مطالعات، آنزيمها افزايش يافتند، حال آنکه در بقيه تغييرى مشاهد نشد. در صورت افزايش آنزيمها، مقادير بهطور متوسط افزايش يافتند و در مدت چند هفته پس از قطع دارو به حالت طبيعى بازگشتند. نظرياتى وجود دارند که وقوع نشت آنزيم کبدى تا حدى به وضعيت کبد قبل از مصرف دارو بستگى دارد. بنابراين، افراد مبتلا به اختلال عملکرد کبدى ظاهراً در معرض خطر هستند.
|
|
| عوارض جانبى اختصاصى در مردان
|
|
استروئيدهاى آنابوليک مشتقات تستوسترون هستند که داراى اثرات Genitotropic قوى مىباشند. به همين دليل عجيب نيست که عوارض جانبي، سيستم تناسلى را نيز در بر بگيرند. مصرف استروئيدهاى آنابوليک باعث پيدايش غلظتهاى فراتر از حد فيزيولوژيک تستوسترون يا مشتقات آن مىشود.بهخاطر قوس فيدبکي، توليد و ترشح LH و FSH کاهش مىيابد.
|
|
استفادهٔ طولانىمدت از استروئيدهاى آنابوليک در دُزهاى نسبتاً بالا باعث هيپوگناديسم هيپوگنادوتروفيک همراه با کاهش غلظتهاى سرمى LH و FSH و تستوسترون مىگردد.
|
|
قرائن قوى وجود دارند که مدت مصرف، دوز و ساختمان شيميائى استروئيدهاى آنابوليک در سطح سرمى گنادوتروپين حائز اهميت هستند. کاهش متوسط در ترشح گنادوتروپين باعث آتروفى بيضهها و نيز کاهش توليد سلول مىگردد. اليگوسپرمي، آزوسپرمى و افزايش تعدد اسپرمهاى ناهنجار در ورزشکاران مصرفکنندهٔ AS گزارش شدهاند که به کاهش بارورى و عقيقى منجر مىگردند. پس از متوقف شدن مصرف AS، عملکرد گنادها ظرف چند ماه طبيعى مىشود. با اين حال نشانههائى وجود دارند که اين امر ممکن است ماههاى متمادى به طول انجامد.
|
|
در پرورش اندام که معمولاً دوزهاى بالا مصرف مىشود، اغلب کوريوگنادوتروپينها هم تجويز مىشوند تا عملکرد بيضهها را تحريک نمايد. اثربخشى اين اقدام نامشخص است.
|
|
مطالعات مختلف معرف آن هستند که مصرف بيش از يک نوع استروئيد آنابوليک بهطور همزمان (Stacking) باعث مهار قوىتر عملکرد گنادها مىشوند تا مصرف يک داروى استروئيدي. پس از قطع AS، اين تغييرات در بارورى معمولاً ظرف چند ماه طبيعى مىشوند. با اين وجود موارد متعددى گزارش شدهاند که در آنها وضعيت هيپوگناديسم بيش از ۱۲ هفته به طول انجاميده است. حتى بسيارى از يافتههاى کلينيکى معرف آن هستند که نابارورى ناشى از مصرف طولانى مدت AS ممکن است دائمى باشد.
|
|
يک عارضهٔ شناخته شدهٔ AS در مردان تشکيل نسج پستانى (ژنيکوماستي) است. شايعترين علت آن در مصرفکنندگان AS اين است که داروى مصرفى آنزيمهاى آروماتاز کبدى به استراديول و استون بدل مىشود که باعث پيدايش نسج پستانى مىگردند. بنابراين ورزشکارانى که از استروئيدهاى آنابوليک، تستوسترون يا hCG (که باعث ترشح تستوسترون مىشود) استفاده مىنمايند، همگى در معرض خطر ژنيکوماستى هستند. بسيارى از مصرفکنندگان استروئيد بر اين اعتقاد هستند که استفاده از AS که نتواند آروماتيزه شود، از بروز ژنيکوماستى خواهد کاست، ولى مدرکى براى اين مسئله وجود ندارد.
|
|
بسيارى از ورزشکاران تصور مىکنند که تجويز همزمان داروى تاموکسيفن (يک آنتىاستروژن) روش مناسبى براى جلوگيرى از ژنيکوماستى ناشى از استروئيدها باشد. البته اين روش گاهى در تقليل درد همراه با اين حالت مؤثر است، ولى تاموکسيفن اثر ناچيزى بر روى اندازهٔ بافت پستانى در مصرفکنندگان استروئيد دارد و عموماً ژنيکوماستى غيرقابل برگشت است.
|
|
AS ممکن است بر روى ميل جنسى تأثير بگذارد. سرکوب ترشح تستوسترون در اثر مصرف AS چه در مردان و چه در زنان ممکن است اثراتى بر روى ميل جنسى داشته باشد. ميل جنسى در مردان و زنان احتمالاً حداقل تا حدى تحت اثر تستوسترون است. بنابراين سطوح بالاى استروئيدهاى آنابوليک در خون ترشح تستوسترون را سرکوب نموده و از ليبيدو مىکاهند. هرچند تحقيقات کمى در اين زمينه به انتشار رسيده است، ولى بهنظر مىرسد که در ابتداى مصرف AS ميل جنسى افزايش مىيابد، ولى در دراز مدت توانائى جنسى فرد کاهش پيدا مىکند و فراوانى دفعات اختلال در نعوظ افزايش مىيابد. اين امر ممکن است ضد و نقيض بهنظر برسد، ولى ميل جنسى وابسته به آندروژن است، حال آنکه عملکرد نعوظ اينچنين نيست. از آنجا که ميل جنسى و پرخاشگرى در طول مصرف AS افزايش مىيابند، خطر اقدام به تجاوز جنسى در اين افراد وجود دارد.
|
|
تغييرات استحالهاى (دژنراتيو) در لولههاى منىبر، پرياپيسم (نعوظ مداوم و دردناک آلت)، احساس دفع فورى و مکرر ادرار (به خاطر تحريک مثانه)، هيپرپلازى پروستات، تسريع رشد تومورهاى بدخيم پروستات از ساير عوارض جانبى اين داروها بهشمار مىآيند.
|
|
وقتى مصفر استروئيد قطع مىشود، تمام فعاليت توليد تستوسترون ممکن است متوقف بماند، که احتمالاً به عدم تعادل دائمى هورمونى منجر مىشود.
|