|
|
نوعى خاص از ارتباط است که در آن برقرارکنندهٔ ارتباط داراى هدفى خاص، از پيشتعيين شده و برخوردار از برنامهاى مدون است، نظير ارتباط پرسشگر با پاسخگوى آن.
|
|
| ارتباط بازتابى (Reflexive Communication)
|
|
در برابر ارتباطات برنامهاى (Planned Communication)، يا معطوف به هدف، در اين نوع ارتباط، هدفى از پيش تعيين شده وجود ندارد، فرد يا افراد يکباره و بدون هيچ آگاهى در جريان ارتباط قرار مىگيرند. انبوههاى خلق در مواردى چند زمينه چنين ارتباطاتى را فراهم مىسازند.
|
|
| ارتباط اجتماعى( Social Communication) (در معناى خاص)
|
|
در معناى خاص به ارتباطى اطلاق مىشود که موجبات حيات انتقال معانى يا پيامهائى در بين جمعى را فراهم مىسازند، پس ارتباط اجتماعى مستلزم وجود چند عنصر است:
|
|
- وجود بيش از يک نفر در جريان ارتباط از هر سو (فرستنده يا گيرنده پيام).
|
|
- وجود نشانها يا نمادهائى که حامل پيام هستند. در اين ميان زبان يکى از مهمترين ابزار ارتباط اجتماعى است. ليکن، نبايد فراموش کرد که زبان با همه اهميت آن نه تنها ابزار ارتباطى است و نه کاملترين آن. زبان تنها وسيلهٔ ارتباطى نيست، چون در دنياى گستردهٔ نمادها، يک علامت يا يک نگاه حاوى معنا است و ايجادکنندهٔ ارتباط. زبان کاملترين وسيله نيز نيست، چون پيامهاى انساني، مخصوصاً آن گروه از پيامها که در چارچوب عواطف جاى مىگيرند، چنان کيفي، عميق و پيچيدهاند که هيچ کلامي، سخنى يا زبانى را ياراى گنجانيدن همه محتواى آنان نيست. پس، زبان ابزارى در ارتباط اجتماعى و جزئى از دنياى نمادها است. ليکن، در بسيارى از موارد ظرفى است که گنجايش مظروفى غنى و سرشار به نام پيام انسانى را ندارد.
|
|
- کاربرد گستردهٔ مجراها در انتقال پيام و ايجاد ارتباط اجتماعي، يکى از ابعاد ارتباط مخصوصاً در جامعه جديد است. هرچند مجراها در همهٔ زمانها وجود داشتهاند (نظير جارچىها، چاووشها در گذشتههاى دور) ليکن، پيدائى عصر ارتباطات با اختراع وسايل ارتباط جمعى نظير راديو، تلويزيون و مطبوعات تحققپذير گشته است و در آن، ارتباط از صورت مستقيم و چهره به چهره درآمد و صورت جمعي، همه جائي، با بردى بىسابقه يافت.
|
|
ژرژميل (G.Mill) در کتاب خود 'زبان و ارتباط' چهار هدف براى ارتباط اجتماعى بر مىشمارد: ۱. يکسانتر کردن اطلاعات، ۲. يکسانتر کردن افکار عمومى ،۳. دگرگونى سلسله مراتب گروهى، ۴. اظهار و انتقال حالات عاطفي، ليکن بايد گفت تنها اهداف ارتباط اجتماعى اينان نيستند. ارتباط اجتماعي، سرآغاز پيدائى و عامل اساسى در تداوم جامعه است؛ با آن فرآيند اجتماعى شدن (Socialization) تحققپذير است؛ موجب پيدائى فرهنگ مىگردد و انتقال آن را از نسلى به نسل ديگر ميسر مىسازد.
|
|
| فرا ارتباط (Meta_Communication)
|
|
به معناى ارتباطى است که قواعد ارتباط يا ارتباطهاى بعدى را مشخص سازد. جملهٔ 'من مىخواهم در مورد سياست با تو حرف بزنم' ، فرا ارتباط يا ماوراء ارتباط مستقيم است. هنگامى که بدون هيچ مقدمه شروع به گفتگو در زمينهٔ سياست مىنمائيم، اين خود ماوراء ارتباط غيرمستقيم است. چه، مفهوم من مىخواهم با تو از سياست صحبت کنم در آن مستتر است. ماوراء ارتباط مىتواند يک حرکت بدنى باشد، يا يک لبخند و حتى يک نگاه. وقتى کسى سخن مىگويد و ما ابرو درهم مىکشيم، اين خود ماوراء ارتباط به شمار مىآيد، زيرا از اين طريق پيامى به او رساندهايم و قاعدهاى را در زمينهٔ ارتباط به او گفتهايم (که در اينجا ممکن است معناى عمل ما دعوت به خاموشى يا تغيير موضوع صحبت باشد).
|
|
| ارتباط حرکتى(Gesture Communication)
|
|
ارتباطى است نه از طريق سخن، بلکه با حرکات. بهعنوان مثال، زبان بدنى(Body Language) موجبات پيدائى ارتباط حرکتى را فراهم مىسازد. هر حرکت چهره يا سر و يا دست معنائى را به ذهن طرف ارتباط متبادر مىسازد و در هر جامعه نيز تمايز مىپذيرد. اعمالى چون گريه، فرياد، خنده نه تنها در بينملل مختلف معناهاى متمايز دارند، بلکه در بين نحلهها و مکاتب فکرى گوناگون نيز نماد دنياى خاص روانى افراد است. بهعنوان مثال، در بين مکتب رواقيون (Stoicism)، که اصل را بر تحکم بر نفس و غلبه بر اميال خاص فردى قرار مىدهند، مقاومت در برابر درد يا هر مشکل موجبات تغيير در نمادهاى حرکتى و عدم درک و فهم خواست، نظر يا انتظار ديگرى را فراهم مىآورد. همين امر در مورد مرتاضان نيز مطرح است. چه در اين مورد نيز فرد از طريق رياضت برنفس غلبه مىکند، با ديگران تمايز مىيابد و درک دنياى درونش از طريق نمادهاى معمولى حرکتى ميسر نيست. باز در همين زمينه مىتوان از حادثهاى ياد کرد که بر خدمتکار ژاپنى يک آمريکائى گذشت. او روزى به اتاق ارباب آمد و با لبخند و آرامش گفت نامهاى از ژاپن داشته است که در آن از مرگ يکى از عزيزان خود سخن رفته است. ارباب آمريکائى از ديدن چنين وضعى به تعجب آمد و دستور داد خدمتکار ژاپنى را اخراج کنند. بهنظر او فردى که در عزاى آن عزيز چنين آرام لبخند زند خدمتکارى با وفا نيز نمىتواند باشد. ليکن، بعدها که انسانشناسانى چون خانم مارگريت ميد (M.Mead)، در باب ژاپن به تحقيق پرداختند متوجه شدند، او وفادارترين فرد نسبت به سنتهاى ويژهٔ جامعه خود بوده است (جامعهاى که مقاومت در برابر مصايب را تجويز مىکند و هرقدر مصيبت، سختتر است، بايد متانت و آرامش نيز فزونى پذيرد) و همين موجبات عدم تفاهم و گمراهى ارباب آمريکائى در شناخت نمادهاى رفتارى خدمتکار ژاپنى او را فراهم آورد.
|