پريشون کردهاى زلف سيه را |
|
چرا بر نيمهشب بگرفته مه را |
شتاب غمزده يار پريشان |
|
فلک در آسمان گم کرده ره را |
|
سه روزه رفتهاى، سى روز، حالا |
|
زمستون رفتهاى، نوروزه حالا |
خودت گفتى سر هفته ميايم |
|
شماره کن ببين چند روزه حالا |
|
نگارى در سفر دارم خدايا |
|
دو چشم پُشت در دارُم خدايا |
دو چشمم شد سفيد و دل نيومد |
|
نه کاغذ، نه خبر دارُم خدايا |
|
ستاره آسمون مىشمارم امشب |
|
به بالينم ميا، بيمارم امشب |
به بالينم ميا که کشته ميشى |
|
تمام دشمنان بيدارن امشب |
|
زنُم چهچهه بگردُم دور باغت |
|
زنُم زانو، نشينم در اطاقت |
زنم زانو به زانوى بزرگان |
|
ببوسم حلقهٔ دور دماغت |
|
به قربون قد و بالاى بيدت |
|
به قربون کمربند سفيدت |
اگر دانُم که حرفت، حرف باشد |
|
نشينم تا قيامت در اميدت |
|
بيا پيشُم نشين، پيشت نشينم |
|
بيا پيشُم نشين، سيرت ببينُم |
بيا پيشُم نشين، نارنج خوشبو |
|
از اون بوى خوشت آروم گيرُم |
|
بيا جانا که بىتو جو ندارُم |
|
به مثل برهاى در مو ندارُم |
به مثل پير گرگى در بيابو |
|
شکارى کردهيوم دندو ندارُم |
|
ازو ترسُم به دل دردى بمونه |
|
به عاشق چهرهٔ زردى بمونه |
ازو ترسُم بميرُم در غريبى |
|
گلُم در دست نامردى بمونه |
|
اگر ترکِت کنُم ديوانه گردُم |
|
شوُم مجنون به هر ويرانه گردُم |
به دست گِرُم مو کشکول گدائى |
|
نماز شوُم دمِ صد خانه گردُم |
|
خدايا عاشقى از حد گذشته |
|
ز ملک 'قاين' و 'سرحد' گذشته |
درى چندى که ماهم را نديدم |
|
خدا دونه که بر مو بد گذشته |
|
بزن نى را که غم داره دل مو |
|
بزن نى را که دوره منزل مو |
بزن نى را مقوم نى مگرد و |
|
کنار رود 'بازار' منزل مو |
|
عزيزان لذت دنيا به ماله |
|
اول در عشق و دويوم در جماله |
جوانى که نداره مال دنيا |
|
اگر جمشيد باشه بىکماله |
|
ز پشت بوم نظاره مىکنم مو |
|
به قرآن استحاره مىکنم مو |
اگر فال بدى آيد ز قرآن |
|
گريبان پاره پاره مىکنم مو |
|
رسولالله مدد مىخواهم از تو |
|
مددکار ابد مىخواهم از تو |
به فرداى قيامت، روز محشر |
|
کليهٔ در لحد مىخواهم از تو |
|
گل سرخم چرا از مو رميدى |
|
مگر حرف بدى از مو شنيدى |
مو که حرف بدى با تو نگفتم |
|
چرا مهر و محبت را بريدى |
|
دلُم مىخواس بهار و نرخرى شوُم |
|
به تابستو بقهٔ گاو نرى شوُم |
سر ميز و [پائيز] بگردُم قوچ جنگى |
|
زمستو لوک مست بد سرى شوُم |
|
کدُو [کدام] کوه و کمر بوى تو داره |
|
کدو مقامات روى تو داره |
همو ماهى که از کوه ميزنه سر |
|
نشان با تاق ابروى تو داره |
|
الا دختر فداى رنگ و بويت |
|
فداى غبغب زير گلويت |
برو، راز دلت با مادرت گو |
|
که فرداشُو ميايُم گفتگويت |
|
نمىدونم که دل ديوونهٔ کيست؟ |
|
کجا مىگردد و در خونهٔ کيست؟ |
نمىدونم دل سرگشتهٔ من |
|
اسير نرگس مستونهٔ کيست؟ |
|
مسلمانان دلم ياد وطن کرد |
|
ندونم در وطن کى ياد من کرد |
نمىدونم پدر بود يا برادر |
|
خوشش باشد هر آنکس يار من کرد |
|
بهار اومد که گلها چيدنى شد |
|
لبون دختران، بوسيدنى شد |
لبون دختران هل هست و ميخک |
|
به سوغات بزرگان، بردنى شد |
|
بلند بالاى ريحانى، لبت قند |
|
براى بوسههات قيمت کُنم چند |
براى بوسههات قيمت ندارُم |
|
رى و روم و بخارا و سمرقند |
|
سر کوى بلند، صد داد و بيداد |
|
صدا برهم زنم، شيرين و فرهاد |
صدا بر هم زنم، هو هو بگريُم |
|
ز دست عاشقى، صد داد و بيداد |
|
به گفتم: شهربانو گفت: جونُم |
|
بگفتم: بوسه، گفتا: اين لبونُم |
بگفتم: جان عاشق در کجايه؟ |
|
بخنديد از لب و گفتآ: زبونُم |
|
خوشا امشب که مهمون شمايُم |
|
کبوتروار بر بون شمايُم |
ترش، روئى مکن بر روى مهمون |
|
خداداند که فرداشُو کجايم |
|
بلندبالا به بالات آمدم من |
|
براى خال لبهات آمدم من |
شنيدم خال لبهات مىفروشى |
|
خريدارم به سودات آمدم من |