|
|
|
کارشناسان با استفاده از روشهاى مختلف اندازهگيرى علوفهٔ مراتع و تعيين ظرفيت، مراتع کشور را به چهار درجه طبقهبندى کردهاند:
|
|
|
مرتعى که داراى ۷۶ تا ۱۰۰ درصد پوشش گياهى و گياهان تشکيلدهندهٔ آن از گندميان و نخوديان و يا از گونهها مرغوب مرتعى باشد، مرتع درجه يک به حساب مىآيد. گياهان موجود در اين مراتع داراى رشد و نمو کافى هستند و علوفهٔ خشک بهدست آمده از آنها بين پانصد کيلوگرم تا يک تن در هکتار است که براى يک واحد دامى (گوسفند) در تمام مدت سال يا دو واحد دامى درصد روز کافى بهنظر مىرسد. اگر بارندگى سالانه در اين نوع مراتع حداقل ۵۰۰ ميلىمتر باشد گياهان رشد و نمو کافى خواهند داشت و بهرهٔ مورد نظر را مىدهند.
|
|
|
|
|
|
به مراتعى که درصد پوشش آنها بين ۵۱ تا ۷۵ درصد باشد مراتع درجه ۲ گفته مىشود. مراتع درجه ۲ را گياهانى از تيرهٔ گندميان، نخوديان يا ساير تيرهها تشکيل مىدهند. از هر هکتار اين مراتع مىتوان ۴۵۰ کيلوگرم علوفهٔ خشک در سال بهدست آورد که براى يک واحد دامى درصد روز بهصورت چِرا و براى ۵/۰ واحد دامى در تمام مدت سال بهصورت چِرا و برداشت علوفه کافى است. ميزان بارندگى در مناطقى که مراتع درجه ۲ وجود دارد بايد در حد ۴۰۰ ميلىمتر باشد.
|
|
|
در مراتع درجه ۳ پوشش گياهى ۲۶ تا ۵۰ درصد است و گياهان آنها نيز از تيرههاى مختلف يکساله و چندساله تشکيل مىشوند. توليد علوفهٔ خشک در حد ۳۵۰ کيلوگرم در هکتار و ميزان بارندگى اين مناطق حدود ۳۰۰ ميلىمتر است. ظرفيت اين مراتع، ۵/۰ واحد دامى در هکتار براى تمام مدت سال يا يک واحد دامى در دو هکتار براى صد روز چِرا است.
|
|
|
مراتعى که درصد پوششى آنها بين صفر تا ۲۵ درصد باشد جزء مراتع درجه ۴ محسوب مىشوند. اکثر مناطق بهويژه مراتعى که در اطراف روستاها قرار دارند و محل رفت و آمد دائم دامها هستند جزء اينگونه مراتع به حساب مىآيند. بارندگى سالانه در اين مراتع که بيشتر در مناطق جلگهاى و نيمهجلگهاى کشور قرار دارند حدود ۲۵۰ ميلىمتر است و ميزان علوفهٔ آن در سال حداکثر از ۲۵۰ کيلوگرم (بهصورت خشک) تجاوز نمىکند. ظرفيت مراتع درجه ۴ برابر با يک واحد دامى در چهار هکتار براى صد روز چِرا است. در اينگونه مراتع آثار فرسايش کاملاً به چشم مىخورد و چِرا بىرويه است. پوشش آن را گياهانى از تيرههاى مختلف تشکيل مىدهد.
|
|
|
يکى از مراحل بسيار مهم مميزى مراتع، تهيهٔ نقشه تيپولوژى گياهى است. اين نقشهها وقتى که بهطور کامل تهيه شوند کار مرتعدارى را خيلى آسان مىکنند. با استفاده از نقشه، به سهولت مىتوان اطلاعات مورد نياز را در مورد فصل چِرا و قدرت توليد مرتع بهدست آورد.
|
|
هر تيپ گياهى در نقشه با توجه به جهت وقوع دامنه (شيب رو به شمال يا جنوب) و ترکيب گياهى و يا پوشش گياهى واحد مشخصى را بهوجود مىآورد.
|
|
|
نقشه مرتعدارى را معمولاً با مقياس يک پنجاه هزارم تهيه و محدودهٔ تيپهاى گياهى را روى آن با نقطهچين مشخص مىکنند. روى اين نقشه عوارض جغرافيائي، درياچه، نهر، مرز، جاده، ساختمان، سيمکشى و شبکهٔ آبرسانى مشخص است. مىتوان اقداماتى را که بهدست بشر روى مرتع انجام گرفته است روى ورقهٔ شفافى مشخص کرد و ورقه را روى نقشه گذاشت تا خواندن نقشه آسانتر شود.
|
|
|
امروزه تقريباً کليهٔ نقشههاى مرتعدارى را با استفاده از عکسهاى هوائى تهيه مىکنند، زيرا دقت اين عکسها زياد و هزينهٔ تدارک آنها نسبتاً کم است. روى عکسهاى هوائى حدود هر تيپ از مراتع را با نقطهچين مشخص مىکنند. براى تهيهٔ نقشهٔ کلى از روى عکسهاى هوائى گرفته شده، مجموعهٔ عکسهاى هوائى منطقه را پس از قطع و حذف پوشش مشترک (طولى و جانبي) به يکديگر متصل مىکنند. اين مجموعه را اصطلاحاً موزائيک مىگويند. موزائيک تهيه شده کليهٔ عوارض طبيعى منطقه را نشان مىدهد. نقشه پلانيمتريک با استفاده از عکسهاى هوائى که با طبيعت تطبيق شده است تهيه مىشود. عکسهاى هوائى به اين ترتيب کنترل مىشوند که تعدادى نقاط مشخص را در طبيعت و عکس تعيين و فاصلهٔ آنها را نسبت به مرکز عکس بررسى مىکنند. با روش مثلثبندي، عکسها طورى تنظيم مىشوند که کليهٔ عوارض در محل واقعى خود قرار گيرند.
|
|
تيپ پوشش گياهى را مىتوان روى عکس با استفاده از عوارض جغرافيائى مشخص و علامتگذارى کرد. استفاده از دستگاه استروسکوپ در اين مورد کمک شايان توجهى خواهد کرد.
|
|
|
منظور از تيپ مرتع، غالب بودن يک يا چند گونه گياه مرتعى بر ساير گونههاى گياهان موجود در مرتع است. چنانچه دو گياه در يک تيپ مرتع دو گونهٔ غالب را تشکيل دهند، تيپ مرتع به نام آن دو گياه است و نام گياهى که درصد پوشش بيشترى دارد نخست مىآيد؛ براى مثال در بعضى از نقاط مراتع البرز گياه درمنه نسبت به گياه آويشن در واحد سطح درصد بيشترى دارد در اينصورت تيپ مرتع درمنه - آويشن است.
|
|
تغييرات پوشش گياهى از يک تيپ به تيپ ديگر تدريجى و تفکيک مرز بين تيپها تقريبى است. حد فاصل دو تيپ، اکوتون (Ecoton)، ناميده مىشود؛ مرز بين تيپها بايد از داخل اکوتون بگذرد. بعضى اوقات تقسيمات کوچکترى نيز از لحاظ درصد پوشش و ترکيب گياهى انجام مىگيرد که آن را زير تيپ مىنامند.
|
|
در ايالاتمتحد آمريکا، براى مميزى مرتع و نشان دادن آن روى نقشه از رنگهاى استاندارد استفاده مىشود. با اينکه استفاده از رنگها رواج بسيار دارد نمىتواند گوياى وضع اکولوژيک گياهان مرتعى باشد. تيپهاى مهم گياهى را روى نقشه بهشرح زير نشان مىدهند:
|
|
- گياهان خانوادهٔ گندميان، به رنگ زرد
|
|
- گياهان چمني، به رنگ پرتقالي
|
|
- گياهان پهنبرگ دائمي، به رنگ قرمز
|
|
- گياهان آرتيمزيا، به رنگ قهوهاى
|
|
- گياهان بوتهاى کوهستاني، به رنگ سبز زيتوني
|
|
- درختان سوزنى برگ، به رنگ سبز تيره
|
|
- مراتع بِکر، به رنگ آبي، سبز
|
|
- مراتع فاقد پوشش گياهي، بدون رنگ
|
|
- کاج و سَرو، به رنگ سبز روشن
|
|
- درختان پهنبرگ، به رنگ صورتى
|
|
- بوتههاى مناطق شور، به رنگ خاکسترى
|
|
- بوتههاى کوير، به رنگ مشکى
|
|
- گياهان يکساله، به رنگ قرمز مايل به قهوهاى
|