|
هرگاه نقشهائى که فرد برعهده مىگيرد، پايدار بماند و دوام آورد و باعث شود که فرد به نقشهاى ديگرى نپردازد، پايگاه اجتماعى او تثبيت مىگردد که به آن 'تثبيت پايگاه' (Status Fixing) مىگويند. بر اثر تثبيت پايگاه اجتماعى افراد، گروههاى متعددى که هريک مرکب از اشخاصى است که 'پايگاه اجتماعي' آنها کم و بيش همانند است بهوجود مىآيد و جامعه به واحدهاى چندى تقسيم مىشود. به عبارت ديگر در هر جامعهاى مىتوان افراد را برحسب وجهه و احترامى که دارند دستهبندى کرد. بر اين مبنى افرادى که مقام و منزلت آنها در سلسله مراتب اجتماعى تقريباً همانند است، يک 'گروه وجهه' (Presting group)، يا 'قشر' را تشکيل مىدهند.
|
|
گروه وجهه يا قشر اجتماعي، در همه جوامع وجود دارد و هيچ جامعهاى نيست که افراد آن را بر طبق مقياس ارزشي، طبقهبندى نکرده باشد و براى آنها امتيازى قائل نگردد. در برخى اين سلسله مراتب تاحدى رسمى و صريح است مانند: نظام کاستى در هندوستان و در برخى ديگر با آنکه صراحت ندارد و اصول مذهبى و قوانين رسمى آن را تأييد نکردهاند. معهذا مىتوان افراد را برحسب: دارائي، قدرت سياسي، منزلت اجتماعي، املاک، پول و... قشربندى و طبقهبندى کرد و کسانى را که تقريباً داراى يک ميزان قدرت يا ثروت و مالکيت هستند در طبقهٔ خاصى قرار داد.
|
|
در جامعههاى متمدن نيز چون هر فرد داراى نقشهاى متفاوتى است. بنابراين داراى پايگاههاى متعددى است. ولى مهمترين و مؤثرترين پايگاه هر شخص، 'پايگاه طبقهاي' (Class status)، او است و ساير پايگاههاى وى کم و بيش بستگى به پايگاه طبقهاى او دارد.
|
|
بنابراين 'مقصود از پايگاه طبقهاي، پايگاهى است که شخص به سبب عضويت در يکى از 'طبقات اجتماعي' (Social Classes) احراز مىکند.
|
|
حال نخستين پرسشى که براى جامعهشناس مطرح است آنکه، در يک جامعه معين، ساخت قشربندى چيست؟ پاسخ به اين سئوال از يک لحاظ مخصوصاً جنبه توصيفى دارد و مبتنى بر طرح يک نقشهٔ اجتماعى است. بدين صورت گه گرچه جامعهشناسى مىکوشد، تعداد طبقات را تعيين کند، خصايص آنها را برحسب درآمد، شغل، وجهه و منزلت، بزرگى هر طبقه و تقسيم اعضاء آن در فضاى جغرافيائى و اجتماعى و غيره معلوم سازد. اما در اين راه دشوارى زيادى وجود دارد و آن اين است که 'مبناى سنجش قشربندي' چيست؟ پاسخ آنکه براى تعيين و جايگاه افراد در سلسله مراتب اجتماعى معمولاً دو روش وجود دارد که به کلى با هم مخالف هستند:
|
|
۱. روش عينى که برپايه امتيازات 'عيني' (Obgective)، قرار دارد و مبتنى بر درنظر گرفتن ميزان درآمد، شغل، سرمايه، تحصيلات، مالکيت و قدرت فرد نسبت به ديگران است.
|
|
۲. روش ذهنى (Subgective)، که مبتنى بر ارزشگذارى و قضاوت فردى است و ضابطه تميز طبقات در مفاهيم ذهنى افراد نهفته است و با عواطف و احساسات و تصوراتى که از طبقات دارند خود را به يکى از آنها متعلق مىدانند.
|
|
|
در تعريف قشر اجتماعى گفته شده:
|
|
'قشر اجتماعى به مجموعهٔ افرادى اطلاق مىشود که موقعيتهاى يکسان و مشابهى را در يک رده اشغال کند' مانند: اشراف، روحانيون، کارگران، روشنفکران، معلمان و فرهنگيان، دهقانان و کشاورزان، که طبقات متفاوتى را تشکيل مىدهند، زيرا اين موقعيتهاى اجتماعى که منجر به کسب قدرت مىشود در صورتى مىتواند پايهٔ قشربندى قرار گيرد که جنبهٔ نهادى داشته و بهصورت هميشگى درآيد (تثبيت پايگاه).
|