|
صميمانهترين عملى که ما مىتوانيم انجام دهيم، لمس کردن شخص ديگر مىباشد. درست از هنگام تولد، لمس کردن اولين حالتى است که به معنى مراقبت و ارائهٔ عواطف مىباشد. بهطور غريزي، هر مادرى در ابتداى ديدن فرزند خويش مىخواهد او را در آغوش بگيرد و از همين رو شير دادن کودک کاملاً به تماس بدنى بين مادر و فرزند بستگى دارد. حتى هنگامى که کودک توسط شيشه شير مىخورد، بهطور کامل توسط والدين در برگرفته مىشود. بهعلاوه واکنشهاى فطرى اغلب بهواسطهٔ تماس بدنى تحريک مىگردد. بهعنوان مثال، وقتى انگشت خود را در کف دست نوزاد خود قرار دهيد، متوجه خواهيد شد که بهطور خودکار انگشت شما را محکم خواهد گرفت و اگر گونه او را به آرامى لمس کنيد، بلافاصله به همان طرف برمىگردد.
|
|
همچنان که کودک شما سالهاى پيشدبستانى را طى مىکند، لمس کردن بهعنوان بخشى حياتى از رضايتمندى عاطفى و هيجانى او باقى مىماند، اما به طُرُق مختلف ديگرى بيان مىگردد. دلش مىخواهد وقتى با يکديگر بيرون مىرويد، دست شما را بگيرد؛ هنگام ترس محکم به شما مىچسبد و دوست دارد وقتى خسته است يا در حال تماشاى تلويزيون مىباشد روى زانوى شما بنشيند. بازى با دوستان خود غالباً دربرگيرندهٔ تماس بدنى است. کودکان کوچکتر عاشق بازىهاى خشن و غلتيدن هستند که بخشى از آن به همين دليل مىباشد. نياز کودک شما براى اينگونه تماسها، به هر حال، همچنان که رشد مىکند و بزرگتر مىشود کاهش مىيابد. هنگامى که سيزده يا چهارده ساله است، لمس کردن منحصراً براى موقعيتهاى ويژهٔ خانوادگى بهکار گرفته مىشود (مثلاً در آغوش گرفتن يکى از اقوام هنگام ديدار تازه يا بغل کردن خواهر هنگام جشن تولد). اما در همين زمان، لمس کردن براى او يک کانال دوطرفه است تا هيجانات را ارسال و دريافت کند.
|
|
شخصيت بر تماس بدنى و نياز به لمس کردن تأثير مىگذارد. دربارهٔ بچهها (و بزرگسالاني) که مىشناسيد فکر کنيد. برخى از آنها در هرگونه واکنش متقابل با شما به ميزان زياد از لمس کردن استفاده مىکنند (دست دادن هنگام ديدار با شما، تماس ملايم با شانههاى شما هنگام خداحافظي، بوسيدن گونه هنگام تبريک گفتن سالروز تولد). برخى از اشخاص ديگر که مىشناسيد کمتر از جسم و بدن و لمس کردن براى بيان احساسات و افکار خود استفاده مىکنند (مثل آنها که بدون تماس بدنى خداحافظى مىکنند يا کسانى که فقط مىگويند 'آفرين' و يا 'احسنت' ، بدون اينکه اين گفته را با ضربهٔ ملايم به پشت طرف مقابل همراه کنند). اين يک مادهٔ شخصيتى است که در اغلب مثالها هيچگونه ارتباطى بين احساسات فطرى کودک از عشق، صميمت، تعاون و ميزان تماس بدنى که او استفاده مىکند، وجود ندارد.
|
|
مثل هرکسي، کودک شما حق دارد براى استفاده از تماس يا بهکار نبردن آن تصميمگيرى کند؛ انتخاب با او است. در برخى مثالها، کودکى کوچک که به اجبار يک بزرگسال، ناخواسته به تماس بدنى واداشته مىشود، مثلاً هنگام ملاقات خالهاى که مدتى طولانى او را نديده، با بوسههاى او خفه مىشود. البته اين نوع تماس بىخطر است و از عشق و محبت ناشى مىشود نه بيشتر، اما بدان معنا نيست که حتى اگر اين کار او را ناراحت مىکند، باز هم کودک حتماً بايد آن را بپذيرد. تمام کودکان نياز دارند تا اين اطمينان به آنها داده شود که هر موقع احتياج داشتند به تماسهاى بدنى ناخوشايند 'نه' بگويند.
|
|
|
نسبت به شما احساس عاطفى مثبت دارد. هر پدر و مادرى هنگام ارائهٔ اين رفتار خودبهخودى کودکشان خوشحال و غرق در عشق مىشوند، چراکه اين اولين و صميمىترين نمايش عشق و محبت است. اما اين بدان معنى نيست که اگر هميشه شما را نمىبوسد پس شما را طرد کرده، احساس خوبى نسبت به شما ندارد.
|
|
| وقتى در حال تماشاى تلويزيون يا مطالعه هستيد، به شما تکيه مىدهد
|
|
مىخواهد در کنار شما باشد، چرا که در کنار شما و در اين زمان احساس راحتى و آرامش مىکند. حتى ممکن است بىپروا خودش را به روى شما بيندازد، بدون اينکه متوجه باشد دقيقاً شما در حال انجام چه کارى هستيد.
|
|
|
اين وضعيت بسته به جنبههاى ديگر زبان بدن معناى متفاوتى دارد (مثلاً اگر در حالت تنش باشد معنى وحشت مىدهد، اگر لبخند مىزند و راحت است معنى خوشحالى مىدهد و اگر شما را به جهت خاصى مىکشاند معنى اشتياق مىدهد).
|
|
|
هل دادن، همراه با ديگر حالتهاى تماس بدنى مثل سيلى زدن، مشت زدن يا چنگ انداختن، علامت پرخاشگرى و عصبانيت او مىباشد. اين يک واکنش غريزى است که در موقع دفاع و حمله بهکار برده مىشود.
|
|
|
اين حالت مىتواند به اين معنا باشد که نسبت به شما احساس خوبى دارد، اما اين حالت ممکن است به معنى ترس يا احساس عدم امنيت باشد. حتى ممکن است احساس تأسف از کارى که قبلاً انجام داده باشد؛ به کل زبان بدن او توجه کنيد و دربارهٔ وقايع آن روز او سؤال کنيد.
|