|
|
- عبارت تأکيدى: 'همهٔ نعمتهاى جهان براى من است' را به خود بگوئيد. مهم نيست که اول به آن معتقد نباشيد.
بگذاريد تصورات منفى شما از بين بروند، منفىبافى مانع کاميابى شما خواهد شد.
|
|
- اگر به دنبال نعمت و کاميابى بگرديد، آن را در همه جا پيدا مىکنيد.
نعمتهاى جهان را تجربه کنيد. از هر چيز به قدر وفور در جهان وجود دارد.
|
|
يک گوجهفرنگى را باز کنيد و بينيد چند دانه در آن وجود دارد. در هر لحظه چند تخم ميوه بهوجود مىآيد؟
جهان، طبيعتاً حاصلخيز است (اين ما هستيم که تعادل را بر هم و کميابى را دامن مىزنيم.)
هرقدر بيشتر به دنبال نعمتهاى خداوند بگرديد، به همان اندازه، آنها را بهدست مىآوريد.
|
|
|
موفقيت براى شما چه معنائى دارد؟
آيا دنبال شهرت، ترفيع، خرسندى، امنيت و آرامش ذهنى هستيد؟ حالا، فهرستى از تمام ارزشهاى شخصى که براى شما مهم است، تهيه کنيد.
|
|
ممکن است، اين کار به شما کمک کند تا در مورد صفات شخصيتى که براى شما ارزش دارد، فکر کنيد؛ صفاتى مانند: صداقت، زيبائي، مثبت بودن، هوش، صبر، اشتياق، بخشندگي، کامل بودن و...
|
|
هر چندتا را که انتخاب کنيد، همان ارزشهاى ذاتى شما است. اگر مىخواهيد احساس موفقيت کنيد، بايد اين ارزشها با زندگى خصوصى و کارى شما آميخته شوند.
اگر اين روشها از بين بروند، زندگى شما هرگز معنائى نخواهد داشت.
|
|
|
با اين تمرينها، فشار عصبى را کم کنيد:
|
|
در حالىکه پاهاى خود را از هم باز کردهايد، بايستيد. بدن خود را تاب دهيد، سر و گردن را با هم به چپ و سپس به راست بچرخانيد. در حالىکه بدن خود را به اينطرف و آنطرف مىچرخانيد، بگذاريد دستهاى شما آزادانه تاب بخورند و به دور شانههاى شما بپيچند.
|
|
همانطور که بدن خود را از چپ به راست و عقب تاب مىخورد، فرياد بزنيد: 'تو نمىتواني، مرا مجبور کني!'
|
|
از زندگى خود لذت ببريد. به فرياد کشيدن ادامه دهيد. بگوئيد: 'من اهميتى نمىدهم.' يا 'نه، نمىخواهم آن کار را انجام دهم.'
تاب بخوريد، فرياد بکشيد و بخنديد و همهٔ اجبارها را از فکر خود بيرون کنيد.
|
|
|
افراد زيادى هستند که صرفنظر از کارهاى رقابتي، کارهائى را قبول مىکنند که واقعاً براى آنها ارزش قائل هستند.
|
|
بعضىها از حومهٔ شهر و از روستا به شهر مىآيند و کار کوچکى را در شهر بهعهده مىگيرند. بعضىها حقوق کمى مىگيرند، در حالىکه کار باارزشى انجام مىدهند. اگر شما به دنبال يافتن معناى زندگى هستيد و مايليد که راه خود را تغيير دهيد، موقعيت خود را مشخص کنيد و اين سؤالها را از خود بپرسيد:
|
|
- چگونه مىتوانم به هدفم برسم؟
|
- چگونه مىتوانم، به قول خود عمل کنم؟
|
- چگونه مىتوانم بين کار و قول خود تعادل برقرار کنم؟
|
|
فکر کنيد و فکر خود را روى يک صفحهٔ بزرگ کاغذ بنويسيد. بگذاريد فکرهاى گوناگون به ذهن شما روان شوند. خلاق باشيد و به دنبال راهحلّها بگرديد.
امکان تغيير در زندگى هست. ديگران اين کار را کردهاند.
|
|
|
وقتى احساس افسردگى مىکنيم، اغلب آن را به گردن نزديکترين و عزيزترين کسان خود مىاندازيم.
چگونه مىتوانيم، چنين کارى نکنيم؟
مىدانيد بايد چه کنيم؟
|
|
حالت ذهن خود را بشناسيد و سعى کنيد از منفىبافى بيرون بيائيد. براى اين کار، شما بايد
دکمهٔ توقف خود را فشار دهيد. تصور کنيد دکمهاى قرمزرنگ وجود دارد که روى آن نوشته شده است: 'ايست.' اين دکمهٔ خيالى براى لحظهاي، چرخش احساسات شما را متوقف مىکند. بنابراين شما مىتوانيد:
|
|
احتياجات فورى خود را تشخيص دهيد (صحبت کردن با يک نفر، تنها بودن، نوشيدن چاي، مهرباني). از اينرو، مىتوانيد
احتياجات خود را با ملايمت بازگو کنيد و شريک زندگى شما، به احساسات شما درست همان پاسخى را خواهد داد که شما انتظار داريد.
|
|
|
تحسين، کليد شادمانى است.
ما به شدت درگير زندگى هستيم، به قدرى که اغلب فراموش مىکنيم، زمانى را در زندگى به اين اختصاص دهيم که بايستيم و به ديگران نگاه کنيم.
ما هنرِ بودن و تحسين زندگى خود را فراموش کردهايم.
|
|
از خود شروع کنيد. از بدن خود و از تمام کارهائى که براى شما انجام مىدهد، تحسين کنيد.
بيشتر به چيزهائى که داريد، نگاه کنيد تا به آنهائى که نداريد. به راستى مزهٔ روزيِ آينده خود را بچشيد و از روزيِ امروز خود تعريف کنيد. به دوستان خود فکر کنيد و براى دوستى آنها ارزش قائل شويد.
به زيبائىهاى زندگى نگاه کنيد. زندگى شما به تجربهٔ زيبائى منجر خواهد شد.
|
|
|
آيا احساس چاقى و تنبلى مىکنيد و از گرفتن رژيم و رها کردن آن خسته شدهايد؟ تنها افزايش چند کيلو به وزن شما کافى است که ديگر لباس جديد و مجلسي، به کلى غيرقابل پوشيدن شود.
|
|
نکتهاى هست که به شما کمک مىکند تا بهراحتى به وزن اوليه برگرديد.
اگر طبق رژيم ثابتى غذا بخوريد، وزن زياد نمىکنيد و فقط در وزن سابق باقى مىمانيد.
براى کاهش هفتهاى نيم کيلو، روش سادهٔ زير را بهکار ببريد:
|
|
بايد ۲۴۰ کالرى در روز کمتر غذا بخوريد و به اندازهٔ کافى ورزش کنيد تا ۳۵۰ کالرى در روز بسوزانيد (برابر نيم ساعت دويدن آرام.)
|
|
|
ما از کودکى عادت کردهايم که عاشق تيپ خاصى شويم.
از زمان تولد، طرحى از چيزهاى مختلف در ذهن ما شکل مىگيرد که از وجود آنها در ديگران خوشمان مىآيد يا نمىآيد و در سن بلوغ اين طرحها، خصوصيات شخصيتى و فيزيکى شخص ايدهآل ما را به ما ديکته مىکند.
|
|
متأسفانه بعضى از طرحها، رفتارهاى زيانآورى را هم در بردارند طرحى که از کودکى به ياد داريم، ممکن است، باعث شود که ناخواسته به دامى بيفتيم و عاشق کسى شويم که مناسب ما نيست.
|
|
اگر رابطهٔ شما با کسى که دوست داريد، مناسب نيست، مواظب باشيد، رابطه خود را به هم بزنيد و به دنبال کسى کاملاً متفاوت با او بگرديد.
|
|
|
بعضى وقتها، واقعاً مىخواهيم در زندگى خود تغييرى بدهيم، اما از برداشتن قدم بعدى مىترسيم، چون خيلى خطرناک بهنظر مىرسد. چه چيزى را مىخواهيد در زندگى خود تغيير دهيد؟
خطرات موجود چيست؟
|
|
- شکست
|
- طرد شدن
|
- مضحکه ديگران شدن
|
- از چشم ديگران افتادن
|
|
از خود بپرسيد: آيا واقعاً اين مسائل براى شما مهم است. اگر هيچوقت خطر نکنيد، به چيرى که مىخواهيد، نخواهيد رسيد.
بگذاريد اتفاقى در زندگى شما بيفتد، هر قدر هم که کوچک باشد، ارزش دارد.
خطر کنيد و مطمئن باشيد.
|