خروج گياهچه يا از نوع برونزمينى (Epigeal emergence)، يا درونزمينى (Hypogeus emergence)، است. در نوع برونزمينى محور زيرلپهها يا قسمت بالاى ريشهچه رشد طولى نموده و لپهها از خاک خارج مىشوند، دريا از نوع درونزمينى قسمت بالاى لپهها يا اولين ميانگره رشد طولى نموده و لپهها زير خاک باقى مىمانند. (شکل خروج يا رشد درونزمينى در ذرت و نخود و خروج برونزمينى در لوبيا) اعضائى که در خروج برونزمينى و درونزمينى رشد مىکنند درست در قسمت زير و بالاى گره لپهاى قرار دارند. در خروج برونزمينى لپهها از خاک خارج مىشوند اما در نوع درونزميني، لپهها در زير سطح خاک باقى خاک خارج مىشوند، اما اگر عمق کاشت نسبتاً زياد باشد لپهها در زير خاک باقى مىمانند.
در دانهها گياهان چمني، لپهها در زير سطح زمين باقى مىمانند (رشد درونزميني) و از ذخاير هيدروليز شده آندوسپرم استفاده مىکنند. جوانهزنى در انواع نخود سبز و نخود کبوترى (Pigeon pea)، برخلاف انواع بقولات درونزمينى است، اما طبق معمول عناصر غذائى از لپهها گرفته مىشود. در هر صورت لپههاى روى سطح زمين نه تنها مخزن مواد غذائى هستند بلکه چون داراى کلروپلاست بسيار متراکم مىباشند. لذا جزء اندامهاى فتوسنتزى نيز هستند. پيرى لپها معمولاً پس از خروج از خاک آغاز شده و تقريباً ۳ هفته پس از سبز شدن گياه مىريزند.
اندازه و تراکم بذر
معمولاً اندازه بذر با وزن گياهچه همبستگى زيادى دارد. کالتون و همکاران گزارش کردند که در يک توده انبوه علف پشمکى (Bromus inermis)، بذور سنگينتر، گياهچههاى قوىترى بهوجود آوردند کلارک و پک گزارش کردند هنگامىکه تودههاى بذر کوچک و بزرگ لوبيا سبز به تعداد مساوى روى رديفها کشت شدند؛ گياهان حاصل از بذرهاى بزرگ بيش از گياهان حاصل از بذرهاى ريز بيشتر از بذرهاى درشت بود. بذرهاى درشتى که شکافهاى متقاطعى در پوسته بذر آنجا ايجاد کرده بودند، جوانه زدن پائينترى داشته و وضع سبز محصول آنها در مزرعه نيز خوب نبود. در برخى مواد فوق، بذرهاى درشت پائينترى عملکرد را نسبت به ساير اندازهها ايجاد نمودند.
فهر و پروبست گزارش کردند که در سويا همبستگى مثبتى بين ميزان عملکرد و اندازه بذر وجود دارد. در مطالعاتى که توسط اسميت و کمپر روى سويا انجام شد، مشاهده شد که بين عملکرد و درشتى بذر همبستگى هست؛ يعنى وقتى که بذرهاى درشت و ريز به تعداد مساوى کاشته شدند بذرهاى درشتتر عملکرد بيشترى داشتند. اما بين اندازه بذر و ساير صفات زراعى همبستگى وجود نداشت. در مطالعه ديگرى که توسط بوريس و همکاران روى سويا انجام شد، معلوم گرديد که درشتى بذر سبب افزايش عملکرد شده و بين اندازه بذر و سطح برگ و ارتفاع گياه نيز همبستگى مثبتى وجود دارد. به هر صورت در آزمايشگاه بذر، سرعت تبادل(CO۲ (CER، CO exchange rate، در واحد سطح برگ در گياهچههاى ۷ روزه حاصل از بذرهاى بزرگ بيشتر از بذرهاى کوچک بود. بلاک همبستگى مثبت بين اندازه لپه را پيدا نمود. او مشاهده کرد که افزايش عمق کاشت در شبدر مديترانهاى (Subterranean clover)، سبب کاهش وزن گياهچه شده اما افت سطح لپه را در بر نداشت. سطح لپههاى بذرهاى درشت دو برابر سطح لپههاى بذرهاى کوچک بوده و بهعلاوه پتانسيل فتوسنتز در بذرهاى درشت بيشتر بود.
براى رشد خوب، بذر گياهان علوفهاى نبايد در عمق زياد کاشته شود. معمولاً بهمنظور جبران تلفات، ميزان بذر در واحد سطح را چندين برابر تعداد گياهچههاى مورد نياز در واحد سطح در نظر مىگيرند. در عوض در غلاتى از قبيل ذرت، مرگ و مير گياهچه بهعلت فوق کمتر بوده و لذا ميزان بذر در واحد سطح نزديک به تعداد گياهچهٔ مورد نياز است.
کلاگ و مارانويل نشان دادند که وضع سبز محصول ذرت خوشهاي، بيشتر تحت اثر تراکم بذر است تا اندازه بذر. گرچه با افزايش ميزان بذر وضع سبز محصول نهائى بهبود يافت، ليکن عملکرد مستقل از اندازه يا تراکم بذر بود. بهطورکلى درشتى بذر و تراکم آن در جوانهزنى و رشد رويشى نمود بيشترى دارد. معمولاً اين امتياز در مراحل نمو بعدى گياه از بين مىرود بهطورى که در نهايت عملکرد در هر دو وضعيت تقريباً معادل است.
با توجه به گزارشهاى متضادى که راجع به امتياز بذرهاى درشت در مقابل بذرهاى ريز وجود دارد چند توضيح، قابل قبول بهنظر مىرسد. ۱. در نباتات خانواده بقولات، بذرهاى درشت داراى جنين بزرگترى بوده و بهنظر مىرسد که اين مسئله مفيد باشد، زيرا برگهاى لپهاى بزرگ داراى فتوسنتز اوليه بيشترى نيز مىباشند. لپهها داراى وزن مخصوص برگ (SLW، Specific leaf weight)، بيشترى بوده و از نظر فتوسنتز فعالتر هستند. اما اين مزيت اوليه بهراحتى بهوسيله عوامل ديگر، از قبيل مقاومت زياد خاک براى خروج لپههاى بزرگتر، کاهش مىيابد. ۲. در گياهان چمني، ذخيره غذائى که گياه براى رسيدن به استقلال لازم دارد، کم و يا ناچيز است. ۳. تراکم بذر به ميزان اندازه بذر مهم است، زيرا اين عامل نيز نمايانگر اندازهٔ جنين و يا مقدار عناصر غذائى ذخيره شده است. اما نتايج تحقيقات بيشتر بر اهميت درشتى دانه و نه تراکم بذر تأکيد دارد. لذا شواهد تحقيقاتى در مورد مزاياى تراکم بذر کم است. در اکثر ارقام زراعى تأکيد زياد روى اندازهٔ دانه، نفع چندانى نخواهد داشت.