پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
آلفرد هیچکاک
چهارمین چهرهٔ شاخص سینمای ناطق آمریکا در این دوره یک کارگردان انگلیسیالاصل و تعلیمیافتهٔ سیستم استودیوئی انگلستان، آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock ـ سال ۱۹۸۰ - ۱۸۹۹)، همچون فورد و هاکز صنعتگری درخشان و مانند فناشترنبرگ هنرمندی صاحب سبک و ظریفکار بود. در اغلب دوران فعالیت خود با یک گونهٔ سینمائی کار کرد - دلهره و تعلیق - اما تبحرش در شکل بیان سینمائی اینگونه را تغییر، حتی تعالی داد. اندروساریس (Andrew Sarris: منتقد و مورخ سینمائی آمریکائی که نقدهای او تأثیر زیادی بر سلیقهٔ آمریکائیها در انتخاب فیلم داشته است. م) منتقد آمریکائی او را تنها کارگردانی میشناسد که سبک کارش و سنت متفاوت کلاسیک یعنی رهیافت مورنائو (حرکات دوربین و میزانس) و نظرگاه آیزنشتاین را بههم پیوند زده است. هیچکاک در دو دههٔ گذشته توجه منتقدان و نظریهپردازان از هر سنخ را به خود معطوف داشته است؛ از کاتولیکهای محافظهکار رُمی گرفته تا فمینیستهای افراطی مابعد ساختارگرائی. | |
هیچکاک پس از تحصیلات رسمی در کالج ژزوئیت ایگناتسیوس و اشتغال بهعنوان طراح بخش تبلیغات کمپانی تلگراف، در ۱۹۲۱ به شاخهٔ لندنی کمپانی بازیگران مشهور - لاسکی در ایسلینگُتن پیوست و بهکار خوشنویسی و طراحی عناوین فیلم مشغول شد. در همین کمپانی بهتدریج تا فیلمنامهنویسی، طراحی صحنه و سرانجام دستیاری کارگردان ارتقاء یافت. هنگامیکه مایکل بالکن (Michael Balcon) استودیوی ایسلینگتن (Islington Studio) را خرید تا کمپانی گینزبور پیکچرز (Gainsborough Pictures) را در ۱۹۲۴ تأسیس کند، هیچکاک بهعنوان کارگردان قراردادی به این کمپانی ملحق شد. دو فیلم اولیهٔ او با توافق دو جانبهٔ بالکُن و اریش پومر (از سازمان UFA در استودیوهای آلمانی) ساخته شدند، و در آنجا بود که جادوی اکسپرسیونیسم و شیوهٔ کامرشپیلفیلم دامن او را نیز گرفت. این تأثیر بر فیلمهای صامت او سایه افکند و حتی به شکل محسوسی به فیلمهای ناطق او نیز سرایت کرد. | |
نخستین موفقیت او در فیلم مستأجر (The Lodger) (سال ۱۹۲۶، که با نام داستان مهلندن 'A Story of the London Fog' ، در ۱۹۲۷ پخش شد) در گونهای ساخته شد که بنا بود گونهٔ انحصاری او شود. این فیلم اکسپرسیونیستی تریلر (دلهرهآور) تعلیقدار، اقتباس از رمان میهج جک متجاوز با نام مستأجر، برای هیچکاک بیست و هفت ساله شهرت زیادی فراهم آورد. افکتهای به یادماندنی هیچکاک از همین فیلم سربرآوردند: حرکت قدمهای جنایتکاری بر کف اتاقی به ضخامت یک اینچ در طبقهٔ بالا، که به گوش خانوادهای در طبقهٔ زیرین میرسد. هیچکاک جوان پیش از بازگشت بهگونهٔ سینمائی خاص خود - و نخستین فیلم ناطق انگلیسی خود - شش فیلم صامت دیگر ساخت (دو فیلم برای کمپانی گینز بورو - سراشیبی (Downhill) (سال ۱۹۲۷، سست عفاف (Easy Vurtue ـ سال ۱۹۲۷)؛ و چهار فیلم برای بریتیش اینترنشنال پکچرز (British International Pictures) ـ رینگ (The Ring ـ سال ۱۹۲۷) همسر کشاورز (The Farmer's Wife ـ سال ۱۹۲۷) که در ۱۹۲۸ پخش شد؛ شامپانی (Champagne ـ سال ۱۹۲۸)؛ و اهل جزیرهٔ مان (The Manxman ـ سال ۱۹۲۸)، که در ۱۹۲۹ پخش شد. | |
حقالسکوت (ّBlackmail) (سال ۱۹۲۹) ابتدا بهعنوان فیلم صامت فیلمبرداری شد، اما بخش اعظم آن دوباره فیلمبرداری و بهصورت ناطق دوبله شد. حقالسکوت از بهترین فیلمهای دوران خود محسوب میشود و سبک دوربین سیال و ترکیب صدای طبیعی و صدای ساخته شده در آن قابل ملاحظه است. این فیلم اقتباسی از نمایشنامهٔ مشهور چارلز بنت (Charles Bennett)، دربارهٔ زنی است که یک متجاوز به خود را به قتل رسانده و حالا شاهدان از او حقالسکوت میطلبند. هیچکاک در این فیلم صدای نوظهور را در خدمت ایجاد صداهای کابوسگونه در وقایع روزمرهٔ زندگی بهکار گرفته است. این فیلم با یکی از مایههای ویژهٔ هیچکاکی به پایان میرسد: صحنهٔ تماشائی تعقیب بر دکورهای مشهو - تعقیب حقالسکوت بگیر توسط پلیس بر گنبد موزهٔ بریتانیا. هیچکاک پس از کارگردانی بخشهائی از یک موزیکال متعلق به BIP بهنام ندای اِلستری (Elstree ـ سال ۱۹۳۰) و روایتی فاقد خلاقیت از نمایشنامهٔ جونو و پیکاک (Juno and Paycock ـ سال ۱۹۳۰) اثر شون اُکیسی، با فیلم جنایت (Murder) (سال ۱۹۳۰، اقتباسی از نمایشنامهٔ هلن سیمپسُن (Helen Simpon) و کِلِمنس دِین (Clemence Dane) توسط آلمارِویل (Alma Reville) بار دیگر به درونمایهٔ تریلر (دلهرهآور) بازگشت و مهارت و نوآوری خود را در استفاده از صدا دوباره به نمایش گذاشت. | |
فیلم جنایت دربارهٔ بازیگر مشهوری است که میکوشد از دختر بیگناهی که متهم به جنایت شده رفع اتهام کند. هیچکاک در این فیلم از دیالوگ بدیههسازی استفاده میکند و برای نخستینبار نوار صدا را در خدمت تداعی معانی بهکار میگیرد. در سه فیلم دیگر نیز برای BIP با کیفیتهای مختلف ساخت. از آن جمله هستند، اقتباسی از یک ملودرام اجتماعی و پرگفتگو نوشتهٔ جانگانرورثی (John Galsworthy) بهنام رقابت (The Skin - سال ۱۹۳۱)؛ یک تریلر طنزآمیز بهنام شمارهٔ هفده (Number seventeen ـ سال ۱۹۳۱، پخش در ۱۹۳۲) که با یک فصل تعقیب نبوغآمیز قطار، بر ساخته از فیلمهای آرشیو و نماهای آرشیو به پایان میِسد؛ فیلم غنی و غریب (Rich and Strange ـ سال ۱۹۳۲)، که یک کمدی چند قسمتی احساساتی دربارهٔ زوجی تازه ازدواج کرده در حال جهانگردی است؛ همچنین فیلم والسهائی از وبن (Waltzes from Vienna ـ سال ۱۹۳۳) که موزیکال قابل قبولی دربارهٔ خانوادهٔ یوهان اشتراوس (Juhan Strauss) بود. | |
سرانجام، قراردادی برای ساخت پنج فیلم با کمپانی گومون - بریتیش بست. هیچکاک با این قرارداد یک سلسله فیلم تریلر کارگردانی کرد و شهرتی جهانی بهدست آورد. نخستین فیلم از این قرارداد مردی که زیاد میدانست (The Man Who Knew Too Much ـ سال ۱۹۳۴)، فیلمی اکسپرسیونیستی، سیاه و پیچیده داستان زن و شوهری است که برای گذراندن تعطیلات به سنتموریس آمدهاند و در آنجا در جریان توطئهای قرار میگیرند که برای کشتن یک سیاستمدار لندنی چیده شده است. دختر آنها توسط جنایتکاران ربوده میشود. این زن و شوهر هم باید فرزند خود را نجات دهند و هم بدون اطلاع دادن به پلیس توطئهٔ قتل سیاستمدار را خنثی کنند. این فیلم از نمونهٔ آثار کلاسیک هیچکاک است که در آن دلهرهای در میان مردم عادی و بیگناه میافتد: صحنهٔ کنسرت در روایال آلبرتهال (با استفاده از تکنیک چاپ شوفتان) که توطئهٔ جنایت بر اثر فریاد یک زن ناکام میماند و همچنین صحنهٔ نهائی تیراندازی در ایستاِند از صحنههای مشهور این فیلم است. | |
فیلم بعدی، سی و نه پله (The 39 Steps ـ سال ۱۹۳۵)، اقتباسی آزاد از رمان جانبوکان (John Buchan)، از بهترین دستاوردهای هیچکاک است که با صحنههائی پر تعلیق به یکی دیگر از وضعیتهای کلاسیک هیچکاکی میپردازد - مرد بیگناهی، در حالیکه همزمان توسط پلیس و خرابکاران تحت تعقیب است، باید بیگناهی خود را به اثبات برساند. در فیلم سیونه پله یک مأمور مخفی زن به شکلی مرموز در آپارتمان ریچارد هِنی (رابرت دانات ـ Robert Donat) به قتل میرسد، در حالیکه خود ریچارد هنی با قاطر لندن را بهسوی اسکاتلند ترک کرده است. در آنجا بدون آگاهی به دامان خرابکاران میافتد، سپس از آنجا میگریزد و بهدست پلیس میافتد. پس از یک سلسله حوادث غیرمترقبه سرانجام خود را در دشتهای اسکاتلند مییابد، در حالیکه با دستبندی به یک معلمهٔ زیبا (مادلین کَرول ـ Secret Agent) بسته شده و معلمهٔ او را یک جنایتکار میپندارد. این تعقیب هیجانانگیز، با بازی درخشان دانات و کُرول، در لندن به پایان میرسد، جائیکه رازها افشاء و معما حل میشود این فیلم هوشمندانه، پرشتاب و از نظر تکنیکی درخشان، از بهترین نمونه فیلمهای روائی است. در این فیلم همچنین نمونههای کلاسیکی از مونتاژ سمعی و بصری به ظهور میرسد، از جمله هنگامیکه جیغ نظافتچی هنی، در هنگام کشف جسد پلیس مخفی با سوت گوشخراش لکوموتیو حامل هنی به اسکاتلند ادغام میشود. | |
فیلم بعدی هیچکاک، مأمور مخفی (Campbell dixon ـ سال ۱۹۳۶) اقتباسی عجیب از نمایشنامهای به قلم کمپل دیکُسن (Campbell Dixon) است، که خود آن را براساس داستانهای حادثهای 'کمینگاه خاکستری ـ Ashenden' نوشته بود. این فیلم داستان نویسندهٔ معروفی (جان گیلگاد ـ john Gielgud) است که بهعنوان یک مأمور انگلیسی وظیفه دارد یک جاسوس آلمانی در جریان جنگ در سوئیس را تعقیب کند و بکشد. این وضع در مورد فیلم درخشانی که بلافاصله پس از آن بهنام خرابکاری (Sabotage ـ سال ۱۹۳۶) ساخت نیز پیش آمد. خرابکاری که پیش از فیلم روح (۱۹۶۰) از شومترین آثار هیچکاک محسوب میشود، گوئی برداشت تازهای از رمان مأمور مخفی اثر حوزف کانراد (Joseph Conrad) بود که در ۱۹۰۷ نوشته بود. | |
در این فیلم ورلاک صاحب یک سینمای کوچک در لندن است که مخفیانه برای گروهی آنارشیست کار میکند که میخواهند شهر را ویران کنند. برخی از فصلهای استادانهٔ هیچکاک را میتوان در فیلم خرابکاری یافت. نقطهٔ اوج فیلم هنگامی است که ورلاک برادر زن کوچک خود را برای نصب یک بمب ساعتی در شهر میفرستد، بیآنکه موضوع را به کودک بگوید. این کودک در نقاط مختلف شهر در کمین مینشیند - در میان جمعیت یا در مغازهٔ عروسکفروشی - تا بمب را کار بگذارد. در لحظاتی که زمان انفجار بمب نزدیک و نزدیکتر شده است، کودک، بمب در دست، سوار قطار شهری میشود و در این لحظات مونتاژ هیچکاک هر دم پیچیدهتر میشود و تنش ایجاد میکند. تا آنکه در یک افکت مبهوتکننده تنش تماشاگر آزاد میشود: انفجار بمب؛ و پسرک و مسافران قطار در انفجاری مهیب تکهتکه میشوند. هنگامیکه خانم ورلاک از فاجعه آگاه میشود و میفهمد شوهرش مسئول آن بوده، سر میز شام او را با کارد به قتل میرساند. صحنهٔ پایانی شام، که بلافاصله پس از صحنهٔ انفجار میآید، یکی از قویترین و آزارندهترین فصلهای هیچکاک است: عزم فزایندهٔ خانم ورلاک برای کشتن شوهرش، همزمان با میل خود او برای مردن بهخاطر جنایتی که مرتکب شده است. فیلم خرابکاری علاوه بر تمهیدات استادانهٔ مونتاژی، پر از اشارههائی است که هیچکاک در باب سینما و انتظارات سینمائی دارد، زیرا ورلاک خود مدیر یک سینما است. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست