پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دلی کز عشق جانان جان ندارد


دلی کز عشق جانان جان ندارد    توان گفتن که او ایمان ندارد
درین میدان که یارد گشت یکدم    که کس مردی یک جولان ندارد
شگرفی باید از گنج دو عالم    که جان یک لحظه بی‌جانان ندارد
به آسانی منه در کوی او پای    که رهرو راه را آسان ندارد
چه عشق است این که خود نقصان نگیرد    چه درد است این که خود درمان ندارد
دلم در درد عشق او چنان است    که دل بی درد عشقش جان ندارد
مرو در راه او گر ناتوانی    که دور است این ره و پایان ندارد
اگر قوت نداری دور ازین راه    که کوی عاشقان پیشان ندارد
برو عطار دم درکش که جانان    همه عمرت چنین حیران ندارد


همچنین مشاهده کنید