|
|
حکومتها پيوسته تصميمهائى گرفته و اقداماتى انجام مىدهند که بر جهانگردى مؤثر مىباشند. اصل بنيادى دولت، حکومت کردن است. ليکريش - Lickorish، و ديگران، دو نقش را براى حکومتها در طراحى و تدوين سياستهاى جهانگردي، قائل شدهاند:
|
|
- نقش و مشارکت مستقيم حکومت در توسعهٔ جهانگردي
|
|
- مشارکت غيرمستقيم حکومت در توسعهٔ جهانگردي
|
|
در بسيارى از کشورها، سياستها و برنامههائى که در سطوح مختلف حکومت طراحى و تدوين مىشوند، از انسجام و ارتباط چندانى با يکديگر برخوردار نيستند. بهعنوان مثال، ممکن است سياستهاى اتخاذ شده در سطح ديگر، کاملاً تناقض داشته باشد يا حتى ممکن است سطوح مختلف حکومت به هنگام اجراء سياستها، از همکارى و مشورت با يکديگر خوددارى کنند.
|
|
روابط ميان حکومتي، بهويژه در عرصههاى تجارت بينالملل و توافقهاى هوانوردى - Aviation agreements، مرزهاى ملى را مىنوردد. بهعنوان مثال، يک تيم مشترک استراليائى زلاندنوئى در مورد هزينهها و منافع مربوط به يک بازار هوانوردى در استراليا گزارشى تهيه کرد. بر اساس اين گزارش چنانچه بازارهاى هوانوردى استراليا و زلاندنو بر اساس موافقتنامهٔ روابط بهتر اقتصادى - Closer economic relations agreement، (دفتر حمل و نقل و روابط اقتصادى استراليا و شرکت با مسئوليت محدود جاردن مورگان - Jarden Morgan، در زلاندنو ۱۹۹۱:۳۲) از رويه و روش واحدى استفاده کنند، منافع بسيارى نصيب دو کشور خواهد شد. حکومتها همچنين مىتوانند فعاليتهاى تحقيقي، بازاريابى و عمليات پيشبرد تکميلى و بيشترى را اجراء کنند. بهعنوان نمونه، سازمان جهانى جهانگردى (WTO)، يک مرکز اطلاعرسانى جهانى بهمنظور جمعآوري، تجزيه و تحليل و ارائهٔ اطلاعات فنى جهانگردى تأسيس نموده است.
|
|
اين مرکز به سازمانها و مديران دولتى جهانگردى در کشورهاى مختلف کمک مىکند تا بهمنظور تبادل نظر در مورد مسائل مهم جهانگردي، با يکديگر نشستهاى مختلف برگزار کنند- Jorden Morgan، درسال ۱۹۹۰:۴۶
|
|
|
دستاندرکاران و دانشگاهىها، بهتازگى به مطالعه در مورد روابط ميان سازمانى علاقهمند شدهاند. روابط ميان سازماني، موضوعى جذاب و تفکر برانگيز است. سلين - Selin، و بيسن - Beason (درسال ۱۹۹۱:۶۴۳) معتقدند که بسيارى از وابستگىهاى مقابل بيانگر تأثيرگذارى سازمانها بر يکديگر است. توسعهٔ جهانگردى در ابعاد سازمانى و منطقهاي، از سازمانهاى زنجيرهاى گستردهٔ عرضهکنندهٔ محصول جهانگردى گرفته تا سازمانى و دفاتر پراکندهٔ عرضهکنندهٔ محصول جهانگردي، نيازمند روابط منسجم ميان سازمانها است. از آنجا که سازمانها به دنبال دستيابى به منافع مورد نظر خود هستند، مىتوانند با يکديگر و بر اساس توافقهائى مکتوب و مدوّن روابطى مفيد را ايجاد نموده و آن را توسعه دهند. واژهٔ 'منافع خود - Self-interset' تلويحاً نشانگر آن است که شکل رابطه ميان سازمانى لزوماً و همواره دوستانه و مشارکتى نيست، بلکه ممکن است آنها براى کسب منافع و منابع بيشتر و دستيابى به اهدف سياسى خاص با يکديگر رقابت کنند (وارن - Warren) در سال ۱۹۷۴.
|
|
هنگامى که دو يا بيش از دو سازمان با يکديگر رابطه برقرار کرده و منابع را با يکديگر مبادله مىکنند رابطهاى ميان سازمانى شکل مىگيرد. منابع مورد مبادله عبارتند از: منابع مالي، منابع انساني، اطلاعات فنى و پيشنهادها و انتقادهاى جمعآورى شده از مشتريان يا ارباب رجوع (سلين و بيسن ۱۹۹۱؛ پيرس ۱۹۹۲). رابطهٔ ميان سازمانى ممکن است موقتى و بسيار اتفاقى بوده (به دنبال بروز نيازهاى جديد شکل گرفته باشد) يا بلند مدت و پايدار باشد. بهروشهاى مختلفى مىتوان طبيعت اين روابط و رفتار سازمانى را مطالعه نموده و مورد بررسى و تجزيه و تحليل قرار داد.
|
|
اولين روش بر اساس نظريهٔ مبادله - Exchange theory، مىباشد که توسط لوين -Levine و وايت - white در گزارشهاى سالانه مطرح شده است. بر اساس اين نظريه، سازمانها براى کسب اهداف سازمانى مشترک با يکديگر رابطه برقرار مىکنند (و حتى ممکن است با يکديگر يک ائتلاف سياسى تشکيل دهند). روش دوم بر وابستگى منابع يا وابستگى قدرت (فقر - Pfeffer و سالانچيک- Salancik درسال ۱۹۷۸، سلين و بيسن در سال ۱۹۹۱، پيرس در سال ۱۹۹۲) تأکيد نموده و از زاويهٔ سياست اقتصادى به روابط ميان سازمانها مىنگرد و سازمانها را به همکارى با سازمانهاى قدرتمندتر تشويق مىکند.
|
|
به هنگام مطالعه در مورد روابط ميان سازماني، موضوعهاى بسيارى مطرح مىشود.
|
|
از بين موضوعهاى مربوط به جهانگردى (سلين و بيسن ۱۹۹۱، پيرس ۱۹۹۲) مىتوان به موارد زير اشاره نمود:
|
|
- تحصيل منابع (منابع مالي، منابع انساني، دانش فنى و اختيار)؛
|
|
- ايجاد هماهنگى از طريق صدور دستورالعملهاى قانونى و طرق ديگر؛
|
|
- محدوديت منابع و اختلاف بر سر آنها
|
|
آن دسته از دانشجويان رشتهٔ جهانگردى که علاقهمند به مطالعه و تحقيق در مورد روابط ميان سازمانى هستند، بايد علاوه بر بذل توجه به بسيارى از نکات مهم؛ کارگزاران (عوامل) و کارگزارىهاى مؤثر را شناسائى کرده، به آنها مراجعه کنند و ادراکات، ارزشها و منافع مورد نظر افراد و سازمانهاى مؤثر را مطالعه کنند و روابط ميان گروههاى ذينفع موثر بر فرآيند سياستگذارى جهانگردى به شکل مستقل را مطالعه کرده و مورد بررسى قرار دهند.
|