پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا
کچل خوششانس
يک کچلى بود بيکار بود. مادرش از خانه کردش بيرون که برو دنبال کار. اين هم آمد و نشست پشت در يک خانهاي. خبر بردند به خانم خانه که يک کچلى آمده لنگر انداخته دم در، هر کارى مىکنيم نمىرود. مىگويد کار مىخواهم! خانم خانه که منتظر رفيقهايش بود ديد که اينجورى نمىشود؛ از ناچارى رفت و يواشکى کچل را آورد توى خانه و گفت: 'اين يکى هم روى آن شش تا رفيقم!' |
خلاصه، خانم کچل را بُرد و نشاند توى شبستان و خودش هم رفت هفت قلم آرايش کرد و سرخاب سفيداب زد و سرمه کشيد و عطر معطر کرد و آمد نشست جفت کچل و لاس زدن. دو سه دقيقهاى گذشت يکى از رفيقهاى زن آمد، او هم نشست توى شبستان. دو سه دقيقه ديگر گذشت دومى آمد، بعد سومى و .... خلاصه تا هر شش تا رفيق زن آمدند و نشستند توى شبستان. خانم خانه هول شد و هر شش تا رفيق را با کچل و با يک بُزى که يکى از آن شش تا رفيق آورده بود، کرد توى پستوى خانه و پردهاش را کشيد. آقاى خانه آمد نشست وسط ايوان. اين آقا يک غلامى داشت به اسم چنکسيد صدا زد: 'چنکسيد. چنکسيد.' که يک مرتبه کچل به خيالش مىگويد چند کسيد يعنى چند نفريد؟ از ترسش جواب داد: 'ما هفت نفريم و يک بُز!' آن شش تا ـ که هر کدام تاجر و بازارى و سرشناش بودند ـ گفتند، 'اى داد بيداد! الان است که اين کچل آبرويمان را ببرد.' گفتند: 'کچل جان، دستمان به دامنت هر چه بخواهى مىدهيم فقط نام و نشان ما را به آقاى خانه نده!' اين را گفتند و هر چه پول و جواهر داشتند و نداشتند ريختند توى کيسه و دادند به کچل. او هم کيسه را برداشت و پاگذاشت به فرار! همينطور که با سرعت از خانه زد بيرون، يک مرد سوار بر اسب او را ديد و گفت: 'توى اين خانه چه خبر است؟' کچل کيسهٔ جواهرات را نشان داد و گفت: 'پول و جواهر خير مىکنند!' سوار از اسب پياده شد و افسار اسبش را داد دست کچل تا برود پول و جواهرات بگيرد. کچل هم پرت شد گردهٔ اسب و در رفت و پولدار شد. |
- کچل خوششانس |
- افسانههاى لُرى ـ ص ۲۱۹ |
- گردآورنده: داريوش رحمانيان |
- نشر مرکز، چاپ اوّل ۱۳۷۹ |
- به نقل از: فرهنگ افسانههاى مردم ايران ـ جلد يازدهم ـ علىاشرف درويشيان ـ رضا خندان (مهابادي)، نشر کتاب و فرهنگ، چاپ اول ۱۳۸۱ |
همچنین مشاهده کنید
- جن و شاطر
- حسنی
- دختران انار
- کُلِجهٔ بزن و برقص (۲)
- خوابی که تعبیر شد
- کدو قلقله زن
- کاکل زری، دندان مروارید
- شاه عباس و سه خواهر
- آفتاب و مهتاب
- پرندهٔ آبی
- بنهکی
- مشدی رحیم و نان جو (۲)
- هَلَه کُت به کُت (چوبدستی بزن)
- دیو دختر
- خدای این شهر و خدای آن شهر یکی است
- دندان مروارید گیس گلابتون
- گداعلی
- مهریننگار و سلطان مار
- عروس و مادر شوهر
- هزار و یکشب
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا انتخابات دولت سیزدهم روز دختر انتخابات مجلس رئیس جمهور رافائل گروسی مجلس شورای اسلامی رهبر انقلاب حجاب مجلس
قتل سلامت شهرداری تهران تهران وزارت بهداشت هواشناسی پلیس آموزش و پرورش بارش باران سیل فضای مجازی شهرداری
دولت قیمت خودرو خودرو گاز قیمت دلار نمایشگاه نفت مالیات قیمت طلا مسکن ایران خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان
نمایشگاه کتاب سپند امیرسلیمانی نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون سینمای ایران سریال دفاع مقدس کتاب تئاتر موسیقی سینما
دانش بنیان اینوتکس
اسرائیل غزه رژیم صهیونیستی جنگ غزه رفح حمله به رفح مصر نوار غزه ترکیه طوفان الاقصی اوکراین فرانسه
رئال مادرید فوتبال لیگ قهرمانان اروپا استقلال پرسپولیس بایرن مونیخ لیگ برتر بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران ذوب آهن نساجی
هوش مصنوعی اینترنت تبلیغات عیسی زارع پور اپل سامسونگ آب گوگل ناسا پارک فناوری پردیس
سرطان آسم اعتماد به نفس سنگ کلیه هندوانه کمردرد بیماران خاص بیمه سبزیجات