|
|
نقش صنعت در گسترش شهرها در کشورهاى صنعتي
|
|
توسعهٔ شهرهاى اروپائى را در قرون گذشته ناشى از انقلاب صنعتى، توسعهٔ صنايع، احداث کارخانهها و نياز به کارگر مىدانند که موجب بهوجود آمدن مراکز بزرگ صنعتى و گسترش دائمى شهرها، بازارهاى وسيع کار را نيز بهوجود آورد. در عصر توسعهٔ صنعت، در مدت کوتاهى اختراعات و ابداعات زياد موجب گسترش صنايع گرديد و مسائل جديدى مانند: ماشين حروفچينى (۱۸۳۷)، تلگراف (۱۸۳۷)، پست جديد (۱۸۴۰)، آسانسور (۱۸۵۷)، ماشين تحرير (۱۸۶۷)، آسمانخراش (۱۸۷۵)، تلفن (۱۸۷۶)، ماشين چاپ (۸۸ تا ۱۸۷۲)، نيروى برق (۱۸۸۰)، اسکلت فلزى ساختمان (۱۸۸۳)، کاغذ کاربن (۱۸۴۰) و غيره، در مدت کمتر از نيم قرن در سراسر اروپا گسترش يافت و ديناميزم بيشترى به شهرنشينى داد.
|
|
اين حرکت را تورستون وبلن (T. Weblen)، 'انقلاب مارکتينک' (Marketing) مىنامد. بديهى است که توسعهٔ اين عوامل مشاغل جديد و خدمات بىشمارى را در شهرهاى کشورهاى صنعتى پديد آورد که بهنوبهٔ خود عامل مهمى در توسعهٔ زير بناى تأسيسات شهرى گرديد. در تمام شهرهائى که اين سرنوشت قرن نوزدهمى را داشتند، يعنى اکثر شهرهاى اروپائى و آمريکائى شمالى و ساير نقاط صنعتى آنچه کاملاً مشهود است، توازن رشد صنعتى و اشتغال صنعتى است (ويلهلم، جرج، ترجمهٔ مهدى کاظمى بيدهندى، انتشارات دانشگاه ملى، صفحهٔ ۲۱-۲۲). بهطور کلى توسعه و ترقى شهرهاى کشورهاى صنعتى ناشى از پيشرفت صنعت و افزايش خدماتى است که در اطراف آن بهوجود آمدهاند.
|
|
در مقابل، در کشورهاى غيرصنعتى و ممالک جهان سوم، توسعهٔ شهر اصولاً از اين اصل پيروى نکرده و وضع آنها کاملاً متفاوت است. توسعهٔ شهر در اين کشورها عمدتاً وابسته بهعواملى است که از خارج شهر بر آن تحميل مىشود، زيرا مهاجرت بىحد و حساب روستائيان به شهر و عوامل برونزاى ديگر همواره موجب گسترش شهر عقب افتاده به نحو متفاوتى شده است. ويلهلم براى آنکه نمونهٔ شهر عقب افتاده و ويژگىهاى آن را توضيح دهد، نمونهٔ يک شهر آمريکاى لاتين، يعنى سائوپالو را ارائه مىکند:
|
|
'توسعهٔ شهر سائوپالو، نمونهٔ کاملى است از توسعهٔ شهرهاى بزرگ جهان سوم، سائوپالو در سال ۱۸۳۷، اولين توليد کنندهٔ چاى و پوشش سفالى در ايالت خود بوده است. همچنين دومين محل پرورش اسب براى ذبح و توليد کنندهٔ آرد مانديوکا (Mandioca) 'ريشهٔ درختى که آسياب مىشود و قوت اصلى مردم شمال برزيل است' و سومين، در پرورش گاو و پنجمين در پرورش خوک و توليد عرق نيشکر و بالأخره هشتمين توليد کنندهٔ گوشت گوسفند بهشمار مىرفته است. ملاحظه مىشود که منطقهاى بوده کاملاً کشاورزى با رقابتى از همين نوع با مناطق ديگر. فقط با يک تفاوت که مرکز سياسى منطقه نيز بوده است. مثلاً مىبينيم ۸۰ درصد از دانشجويان تنها مدرسهٔ حقوق آن از مناطق ديگر به اين شهر آمدهاند (۶۰۰ دانشجو در سال ۱۸۶۳). از طرفى، افزايش جمعيت اين منطقه در آن سالها حدود ۲% و افزايش جمعيت شهر ۵% بوده است. اگر اين تناسب جمعيت تاکنون تعادل خود را داشت، اکنون مىبايست جمعيت شهر به ۵۶۰،۰۰۰ نفر برسد، در صورتىکه اين جمعيت در سال ۱۹۶۰ از مرز ۳،۰۰۰،۰۰۰ نفر گذشت.
|
|
کاملاً روشن است که اين وضع هيچ شباهتى به آنچه در شهرهاى اروپا و آمريکا گذشته و مىگذرد ندارد. نمونهٔ سائوپالو نشان مىدهد که در کشورهاى جهان سوم، عوامل توسعهٔ شهرى، خارج از حدود کنترل و توانائى شهر بوده و بهصور مختلف توسعهٔ زودرس و مصنوعى را به شهر تحميل کرده است و سائوپالو در اوايل قرن بيستم شهرى کاملاً بزرگ و بزرگترين مرکز جذب مهاجر از تمام نقاط برزيل و حتى از خارج کشور بوده است. مثلاً يک ميليون مهاجر ايتاليائى در آخرين دههٔ قرن نوزدهم وارد اين شهر شدهاند.
|
|
در سال ۱۹۶۸ جمعيت آن بيش از ۶ ميليون نفر و در سال ۱۹۹۰ به رقم ۱۳ ميليون نفر در شهر و ۲۰ ميليون در تمام محدودهٔ متروپوليتن مىشود (ويلهلم، جرج، ترجمهٔ مهدى کاظمى بيدهندى، انتشارات دانشگاه ملى، صفحات ۲۴-۲۵-۲۶).
|
|
او اضافه مىکند که اما در همين شهر، وجود آن همه آنتن تلويزيون برخى از آلونکهاى اطراف شهر بىمورد نيست، چرا که خريد يک دستگاه تلويزيون... در حقيقت تلاشى است براى دخول به جامعهٔ شهري.
|
|
اما به گفتهٔ ريچارد ماير، در شهرهاى بزرگ کشورهاى صنعتى، هر فرد بهطور متوسط در سال ۱۰۰ ميليون خبر از منابع اطلاعاتى کسب مىنمايد و اين صد برابر ميزان اطلاعاتى است که در يک شهر کشور عقب افتاده چون آديسآبابا مىتوان کسب نمود و اين تفاوت فرهنگى دو نوع شهر است.
|
|
پارهاى از ويژگىهاى يک شهر عقب افتاده را مىتوان به قرار زير خلاصه کرد: بيکارى، افزايش بىرويهٔ جمعيت و انباشته شدن شهر مرکزى از نيروى کار غيرماهر و عدم توسعهٔ اقتصاد صنعتى به حد کافى و مناسب، موجب افزايش بيکارى روزافزون مىشود. مىتوان گفت که توسعهٔ شهرنشينى همواره بيش از توسعهٔ امکانات شغلى در بخش صنعت است.
|
|
شهر در کشور توسعه نيافته مجبور است برترى خود را نسبت به بقيهٔ منطقه حفظ کند و همهٔ شبکهٔ ارتباطات منطقه را برحسب نيازها و موجوديت خود ايجاد نمايد.
|