شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
روحالامين اصفهانى
ميرمحمد امين ميرجملهٔ شهرستانى اصفهانى از رجال معروف سدهٔ يازدهم بود که در شعر و ادب و نيز نام برآورده و شهرت يافته است. نامش در تذکرهها گاه ذيل عنوان ميرجملهٔ شهرستانى و گاه ذيل تخلص وى يعنى روحالامين و گاه زير عنوان 'ميرمحمد امين ميرجملهٔ شهرستانى' بازگو شده است. ميرمحمد امين شهرستانى اصفهانى از اعيان سادات اصفهان مشهور به 'سادات شهرستان' است چه اصلشان از شهرستان اصفهان و از خاندانى بزرگ در آن سامان بود و ولادتش به سال ۹۸۱ اتفاق افتاد، اوايل شباب را در اصفهان به تحصيل دانش و ادب گذراند و در بيست و نه سالگى روانهٔ هندوستان شد و نخست به خدمت سلطانمحمد قلى قطبشاه (۹۸۹-۱۰۲۰) پادشاه گلکندهٔ دکن درآمد و پس از يکسال مقامى از او يافت و چون شش سال ديگر برآمد به مقام ميرجملگى (وزارت) ارتقاء يافت. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مير که پس از مرگ محمدقلى قطبشاه (۱۰۲۰هـ) نتوانست با جانشينش سلطان محمد بسازد از گلکنده به بيجاپور (که در تصرف عادلشاهيان بود) پيوست، با عادلشاه (ابراهيم ثانى، ۹۸۷-۱۰۳۵) نيز صحبت او در نگرفت، ناگزير از راه دريا به وطن خود بازگشت و در موقعى که شاهعباس از سفر گرجستان بازمىگشت (سال ۱۰۲۳هـ)، در کنار رود ارس به اردوى او پيوست و اعزاز و احترام ديد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گويا روحالامين پس از اقامت چهارساله در ايران و گذرانيدن پيشکشهاى لايق چون منصبى عالى چنانکه مىخواست نيافت و احساس کرد که مقصود شاه عباس آن است که او را به دلگرمىهاى زبانى سرگرم دارد و نفايسى را که با خود از هند برده بود از او بگيرد، به ملازمان پادشاه ملتجى شد ولى آنان حقيقت حال او را دگرگونه جلوه دادند و شاهعباس به خط خود فرمانى خاص در احضار ميرمحمد امين نوشت و مير که از حقيقت حال با خبر شده بود از اصفهان فرار کرد و در سال سيزدهم پادشاهى جهانگير (۱۰۲۷هـ) به ملازمت او پذيرفته شد و 'به منصب دو هزار و پانصدى و خدمت عرض مکرر سرافراز گرديد' و در سال پانزدهم (۱۰۲۹) درجهٔ 'ميرسامانى' يافت و اين سمت اخير را در عهد شاهجهان (۱۰۳۷-۱۰۶۸) نيز چندى حفظ نمود تا آنکه در سال هشتم پادشاهين (=۱۰۴۴هـ) به مرتبهٔ 'ميربخشىگرى' و 'منصب پنجهزارى دو هزار سوار' ارتقاء جست و در همان مقام بود تا به سال ۱۰۴۷ هـ (سال دهم شاهجانى) در دهلى بدرود حيات گفت. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دربارهٔ او نوشتهاند که مردى بخشنده و دستگير تهىدستان بود اما خوئى تند داشت و سخنان درشت مىگفت، دربارهٔ ميهن خود تعصب مىروزيد. مشهور است که وقتى پادشاه (هند) مىفرمود که هرگاه ايران را بگيرم اصفهان را به اقطاع به تو مىدهم. او در جواب: مگر ما را بهعنوان اسير به ايران برند!' | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روحالامين از شاعران پرکار عهد خود بود که در مثنوى و ديگر انواع شعر دست داشته و اثرهاى متعددى قريب سى هزار بيت پديد آورده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
از مثنوىهايش يکى ليلى و مجنون است که بهنام محمدقلى قطب شاه سروده و يک نسخه از آن که ديده شد در حدود هشت هزار بيت دارد. شيرين خسرو او همان است که به سال ۱۰۱۷ آغاز نموده و به سال ۱۰۱۸ در هشت هزار بيت به پايان برده و در مقدمهاى که به نظم و نثر بر آن نوشته کتاب را به قطبشاه مذکور تقديم داشته است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
از آسمان هشتم يا فلکالبروج که بر وزن حديقةالحقيقهٔ سنائى است نسخهاى در کتابخانهٔ موزهٔ بريتانيا موجود است و عدد بيتهاى آن به ۳۰۰۰ مىرسد و مير جمله آن را بهنام محمدقلى قطبشاه سروده. غير از اينها که ديدهايم ميرجمله 'بهرامنامه' در مقابل هفت گنبد نظامى و جواهرنامه در برابر اسکندرنامه سروده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روحالامين ديوانى از غزل در پنجهزار بيت دارد بهنام گلستان ناز و در مقدمهاى که بر آن نوشته گفته است که غزلهاى آغاز عهد شاعرى اوست. نسخهاى از اين ديوان در کتابخانهٔ موزهٔ بريتانيا ملاحظه شد و شاعر در غزلهاى آن گاه 'روحالامين' و گاه 'روح امين' تخلص مىکند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شگفت است که ميرجمله اين همه شعر را با اشتغالهاى دراز آهنگ ديوانى خود سروده است و اين نبود مگر نتيجهٔ قوت طبع و آسانى نظم شعر براى او و نيز زبان بسيار ساده و روانى که براى شاعرى اختيار کرده بود. شيوهٔ او در شاعرى همان است که در سدهٔ دهم و اوايل سدهٔ يازدهم در اثرهاى بسيارى از شاعران مىبينيم. سخنش ساده و روان و توانائيش در مثنوى بيشتر از غزل است. غزلهايش بيشتر به طرز وقوع و بيان حال خود و در وصال و هجران است و از معانى حکمى و عرفانى در آنها کمتر نشانى ديده مىشود و بعيد نيست که اين وضع نتيجهٔ جوانى شاعر هنگام تنظيم 'گلستان ناز' بوده باشد. ازوست: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست