سواى جنبههاى اطلاعرسانى و آگاهىبخشى تبليغات و الزامات تاريخى آن، اين آشناى دائمى بشر عوارض و تبعات سوئى را در شئونات مختلف زندگى انسانها بهجاى مىگذارد که مهمترين آن فشارهاى روانى است که خود مايه بسيارى از ناهنجارىهاى فردى و اجتماعى مىباشد.
|
|
بايد اذعان کرد که حتى تبليغات عادى و عارى از ترفندهاى موذيانه و خلافهاى شناخته شده نيز غالباً موجبات تحريک اعصاب و هيجانزدگى را فراهم مىکند، وضعيت مصيبتبار و ويرانساز موقعى روى مىدهد که آدميزاد در مقابل تهاجم انواع تبليغات سوء، دروغ و فريبکارانه قرار مىگيرد.
|
|
بديهى است که اثرات تخريبى تبليغات برحسب درجه مقاومت اشخاص و ميزان قدرت دفاعى سلسله اعصاب آنها متفاوت است اما به هر حال همگان اگر نه يکسان در معرض تأثيرپذيرى آن قرار دارند.
|
|
همانطور که در بالا اشاره شد تبليغات سوء نقش زيانبار خود را در وجوه مختلف زندگى انسان ايفاء مىکند که از اهم آنها عبارتند از:
|
|
|
|
چون جسم و جان افراد به هم مرتبط است و تحريک يکى ديگرى را نيز متأثر مىسازد لذا استرسها و فشارهاى روانى بر اندام و جسم آدميان زيان مىرساند، طبق تحقيقات بهعمل آمده و تأييد پزشکان صاحبنظر يکى از علل و اسباب بروز بيمارىهاى قلبى و عروقي، سردرد، کهير و زخم معده و اثنىعشر، گواتر، فشار خون، ورم معده و غيره در اشخاص مىتواند در معرض تهاجم تبليغات قرار گرفتن آنها باشد.
|
|
|
تبليغاتى که مضامين آنها بر پايههاى دروغ، نيرنگ، تهمت بنا مىشود و برخلاف واقع و حق و عدالت و انصاف تنظيم مىگردد از هر نوع که باشد و بهويژه اگر با سر و صداى زياد و جنجال و هياهو همراه بوده و نيز بهطور مکرر پخش و منتشر شوند بر روان مردم فشار زياد را وارد مىکنند.
|
|
مخاطبين احساس مىکنند که تشخيص و آگاهى و باورهاى آنها به سخره گرفته شده و به آنها توهين مىشود. بدترين موقعيت و وضعيت زمانى است که تبليغات يک طرفه بوده و امکان پاسخگوئى و اعتراض نيز از جانب مخاطبين سلب شده باشد در اين صورت غالباً دچار سرخوردگي، يأس، انزواطلبي، تندخوئي، ترشروئي، بىحوصلگي، پرخاشگري، پنهانکاري، زورگوئى و زورپذيري، محافظه کاري، دروغ گوئي، ولنگارى و غيره مىشود.
|
|
آرامش و مناعت طبع و اعتماد بهنفس از اذهان رخت بر مىبندد و جاى خود را به اضطراب و تشويش و هراس و التهاب مىدهند.
|
|
|
در اينجا منظور، روند کلى زندگى اجتماعى است که در برگيرنده اوضاع اقتصادي، تربيتي، فرهنگي، سياسي، هنرى و ساير ابعاد زندگى روزمره است. افرادى که در معرض بمباران تبليغات جفاکارانه قرار مىگيرند و دچار ناهنجارىهاى روانى مىگردند تشکيلدهنده جوامعى هستند که آسيبپذير و بيمار هستند، جوامع بيمار نمىتوانند پويا و شاداب و مترقى و خلاق و مولد باشند چنين جوامعى با چنان افرادى پيدا است که در عرصه داخلى و بينالمللى نزد خود و ديگران داراى چه اعتبار و منزلتى خواهند بود!
|
|
يقيناً در بازار و خيابان و کارگاه و مدرسه و ارتباطات گوناگون آنها آهنگ صفا و مروت و يکرنگى و تعاون نواخته نمىشود. سوءظن و بدگمانى فضاى همه واحدهاى جامعه را تيره مىسازد و پوسيدگي، از هم گسيختگي، سقوط در ورطه درماندگى عاقبت آنها را رقم مىزند.
|