جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

برقع از ماه برانداز امشب


برقع از ماه برانداز امشب    ابرش حسن برون تاز امشب
دیده بر راه نهادم همه روز    تا درآیی تو به اعزاز امشب
من و تو هر دو تمامیم بهم    هیچکس را مده آواز امشب
کارم انجام نگیرد که چو دوش    سرکشی می‌کنی آغاز امشب
گرچه کار تو همه پرده‌دری است    پرده زین کار مکن باز امشب
تو چو شمعی و جهان از تو چو روز    من چو پروانه‌ی جانباز امشب
همچو پروانه به پای افتادم    سر ازین بیش میفراز امشب
عمر من بیش شبی نیست چو شمع    عمر شد، چند کنی ناز امشب
بوده‌ام بی تو به‌صد سوز امروز    چکنی کشتن من ساز امشب
مرغ دل در قفس سینه ز شوق    می‌کند قصد به پرواز امشب
دانه از مرغ دلم باز مگیر    که شد از بانگ تو دمساز امشب
دل عطار نگر شیشه صفت    سنگ بر شیشه مینداز امشب


همچنین مشاهده کنید