|
| سفالینهها تا پایان هزاره اول
|
|
در هزارهٔ هشتم ق.م ساکنان گنج
دره هرسين از سفال ساده و پوک
استفاده مىشده است و تنديسهاى
بارورى و جانورى و توتم
مىساختهاند. مانند تپهسراب و
تپهآسياب کرمانشاه.
|
|
در تپه يحيى واقع در جنوب شرقى
ايران در ۲۵۰ کيلومترى جنوب
کرمان، ضمن هزارهٔ پنجم محصولات
سفالى مورد معامله قرار مىگرفته
است. مجسمههاى گلى که با مهارت
هنرى جالبى ساخته شده و گاهگاهى
حجارى روى سنگ و از همه مهمتر
سفالهاى منقش که گوياى پيشرفت
ايدئولوژى و باورهاى ديني،
اطلاعات کيهانشناسي، و حتى
دگرگونى پندارهاى زيباشناسى و
سبکهاى هنرى از آثار بدستآمده
هزارههاى ششم الى چهارم ق.م
ساکنين اين منطقه است. و همراه با
تکميل نقوش هندسي، بهموضوعهايى
درباره حيوانات و گياهان در کنار
تصوير انسانها بچشم مىخورند. و
تل ابليس که در شمال تپه يحيى واقع
مىباشد، توليدات صنعتى خود را به
بمپور و خوراب در بلوچستان، تپه
يحيي، شوش، شهر سوخته در سيستان،
تورنگ تپه در گرگان و تپه حصار
دامغان صادر مىکردهاست.
|
|
حفريات موشهلان
اسماعيلآباد واقع در هفتاد
کيلومترى غرب تهران، بين کرج و
هشتگرد و در شش کيلومترى غرب، نيگى
امام، آثارى از اواخر هزاره پنجم و
اوايل هزارهٔ جهارم ق.م را کشف نمود.
اين سفالها داراى پوسته درخشان و
داراى نقش هستند. نقشها با قلم
سياه است و اولين گام در نقاشى
زيرلعاب مىباشد. بيشتر نقوش
گياهى و هندسى است و شکل ظروف کروى و
بيضوى و زنبيلى شکل است. و مشابهتى
با سفالينههاى مشابه خود در
قرهتپه شهريار و زاغه دشت قزوين
دارد.
|
|
با پيدايش خط و آغاز
شهرنشيني، سفال منقوش ارزش نمادين
خود را از دست داد. ضمن هزارههاى
چهارم و سوم ق.م در مناطق گوناگون
ايران روستاهاى پهناورى پديد آمد،
مانند چپگاپاخان در لرستان، بمپور
در بلوچستان، تورنچ تپه در گرگان،
شهر سوخته در سيستان و غيره. در اين
مکانها، توليدات صنعتى و مبادلات
گسترده و روابط بازرگانى
پيشرفتهاى برقرار بود.
|
|
|
|
|
طبق مدارک موجود، از اواخر
هزارهٔ چهارم تا اواسط هزارهٔ دوم
ق.م ميان محوطههاى باستانى شرق
ايران، روابط فرهنگى فشردهاى
برقرار بوده است.
|
|
در پايان هزارهٔ چهارم ق.م
نخستين گلنبشتهها بکار مىرفته
و گزارشها حاکى از کاربرد وسيع
مهرهاى استوانهاى و
گلنبشتههاى عددى مهر خورده در
لايههاى ۱۷-۱۸ شوش، چغاميش و
گودين در فلات ايران است.
|
|
در آغاز هزارهٔ سوم ق.م به بعد
در سنتهاى سفالگرى شوش تغييرى
ناگهانى روى مىدهد. در اين هنگام
در بينالنهرين، دهلران و شمال
پشت کوه پيشرفت سنتهاى سفال
قديمتر ادامه داشت. در اين هنگام
در شمال شرق ايران، در تپهحصار و
دشت گرگان، ظروف يک رنگ سياه بشکل
کوزههاى گردن دراز و جام و تنگ،
جانشين ظروف منقوش شد.
|
|
در اوايل هزارهٔ دوم ق.م
بسيارى از مراکز به دلايل
نامعلومى از ميان رفته و بعضى از
آنها به ويرانه تبديل شدهاند
مانند بمپور، شهرسوخته، يحيي،
حصار و چند مکان ديگر.
|
|
بنابر نظريه بعضى از
باستانشناسان در اوايل هزارهٔ
سوم ق.م در منطقهٔ انتهايى
بينالنهرين و به موازات آن شوش
اولين دولت ايران بنام ايلام
بوجود آمده است.
|
|
از آغاز هزارهٔ يکم ق.م وضع
ايران دگرگون شده است.
|
|
همچنين از پايان هزارهٔ دوم
و آغاز هزارهٔ اول ق.م در کنار درياى
خزر و املش، فرآوردههاى سفالى
پيشرفتهاى کشف شدهاند. کارهاى
سفالگرى و مصنوعاتى که به دست آمده
است يک شيوهٔ جديد را در صنعت معرفى
مىکند. نشان دادن اندام انسان و
حيوانات بسيار متنوع و زيبا بوده
است. سفالگران به شکل حيوانات
مانند اسب، گاووحشى و گوزن
علاقمند بودند و ظروف و جامها را
به شکل حيوانات مىساختهاند.
|