|
|
|
تأثير محيط بر بازى کودک را از دو ديدگاه مىتوان بررسى کرد:
|
|
- غنا بخشيدن به محرکاتى که کودک با آنها بازى مىکند:
|
برخى از روانشناسان تنوع محرکات را مهمترين عامل محيطى در رشد هوش مىدانند. کودک هر اندازه بيشتر ببيند، بشنود، لمس مىکند و از حواس خود بهره بگيرد در سالهاى بعدى زندگى به ديدن، شنيدن، لمس کردن و استفاده از ديگر حواس خود علاقهٔ بيشترى نشان خواهد داد. البته، بايد توانائىها و محدوديتهاى فکرى کودک را شناخت و کيفيت و کميت محرکها را با آن تطبيق داد؛ يعنى محرکهاى محيطى بايد بهجا و به اندازه باشند؛ وگرنه، نه تنها اثر مثبتى ندارند، بلکه ممکن است سبب اغتشاش فکرى و اختلال در يادگيرى کودک شوند. کمبود محرکهاى لازم براى رشد به رشد ناکافى سلسله اعصاب مرکزى و بهويژه مغز منجر مىشود؛ در نتيجه، شخص از نظر هوش که عملکرد مغز بهخصوص قشر مغز است، رشد کافى نمىکند.
|
|
همانطور که وجود نور براى رشد و تکامل چشم لازم است و اگر انسان در خردسالى از نور محروم باشد در آينده، حتى با وجود چشم سالم، حس بينائى طبيعى نخواهد داشت، در مورد ديگر حواس نيز وضعيت به همين منوال است. کودک بايد دنياى اطراف خود را بشناسد، مثلاً انسانها، حيوانات و اجسام را ببيند، اشياء را لمس کند، صداها را بشنود. کودک بايد امکان تجربهٔ رفتارهاى گوناگون را داشته باشد.
|
|
از اينرو، تأکيد مىشود که تنوع و تحريکات محيطى براى آن فراهم سازيد و اسباببازىهاى مختلفى بخريد تا هرچه بيشتر به پرورش حواس او کمک کند. يعني، هر اندازه بيشتر ببيند، بشنود، لمس کند، گفتگو کند در واقع به رشد عقلاني، عاطفي، اجتماعي، اخلاقي، روانى او کمک مىشود.
|
|
- تفاوتهاى بازىهاى کودک در محيطهاى مختلف از نظر جغرافيائى:
|
بنابر تحقيقات انجام شده، کودکان ژاپنى بيشتر به فعاليتهاى غيررسمى گروهى توجه نشان مىدهند، در حالى که بچههاى آمريکائى به بازىهاى گروهى و رقابتى علاقهٔ بيشتر دارند. کودکان آمريکائى تنها در مراحل آغازين دوران کودکى به بازىهاى مهيج علاقهمند هستند، ولى بچههاى ژاپنى اين علاقه را براى مدت طولانىتر حفظ مىکنند.
|
|
نه تنها بازىهاى دو کشور، بلکه بازىهاى شمال و جنوب يک کشور و حتى محلههاى يک شهر نيز باهم تفاوت دارد. فرهنگ هر جامعه در بازى اثر مىگذارد و مىتوان گفت که بازى کودکان، به نوعى منعکسکنندهٔ فرهنگ آن جامعه است.
|
|
در مناطق محروم، به اين دليل که افراد توانائى اقتصادى زيادى براى خريد وسايل و اسباببازى براى کودکان ندارند، آن دسته از بازىهاى سنتى را که نياز چندانى به آلات و اسباب ندارد به کودکان خود مىآموزند.
|
|
در اين جوامع، کودکان ياد مىگيرند که براى خود اسباببازى بسازند. اين توليد و سازندگى نيز گونهاى بازى و فعاليت دلچسب براى اين قبيل کودکان بهشمار مىآيند.
|
|
|
کودکان محيطهاى فقير از اسباببازىهاى آماده کمتر استفاده مىکنند و اکثر وسايل آنها ابتکارى است، از وسايل و اسباببازىهاى مصالح مانند گل، شن و ... استفاده مىکنند. سختکوشى کودکان اينگونه محيطها باعث شده است که بازىهاى آنها بيش از آنکه حالت تفنّنى داشته باشد حالت سازندگى واقعى داشته باشد.
|
|
|
بهعلت دور بودن از فضاهاى سالم شهرى و پارکهاى شهر، بازىهاى کودکان اين محيطها در حقيقت بازى نيست بلکه از سر ناچارى و بدون برنامه بوده و اکثر کودکان در هنگام بازى دچار بيمارىهاى مختلف جسمى و روحى مىشوند. پدران و مادران اينگونه محيطها اکثراً جهت تأمين معاش، دور از خانواده بوده، در رهبرى بازى فرزندان خود نقشى ندارند و لذا کودکان آنها لاابالى بار آمده و آينده درخشانى ندارند چرا که بازى نقش مؤثرى در ساخت شخصيتى و زندگى آنها ايفاء نمىکند.
|
|
|
در محيطهاى روستائى بازىهائى ديده مىشود که در ارتباط با تقويت حواس مىباشد. بافت کلى روستاها عموماً به گونهاى است که بيشتر مواد بازى آنها طبيعى است لذا اسباببازى مصالح رونق بيشترى داشته و به همين جهت است که فرزندان روستائى در انتقال به محيط کار بهويژه محيطهاى کارگرى بهتر عمل مىنمايند و از لحاظ جسمى سالمتر مىباشند.
|
|
|
محيطهائى که داراى سوابق موقعيتهاى نظامى و سوقالجيشى بوده و يا بر سر راه کاروانهاى تجارى و يا لشکرکشىهاى نظامى قرار داشتهاند نوع و کيفيت بازى کودکان را تحت تأثير قرار مىدهد، تربيت حواس مختلف و تقويت فکر کودک در بازىهاى کودکان اينگونه محيطها ديده مىشود.
|
|
|
کودکانى که در مراکز شهرى سکونت دارند عمدتاً به بازى در پارکهاى شهر، شهر بازى و ... مىپردازند، اکثراً از اسباببازىهاى آماده استفاده مىکنند به همين خاطر از لحاظ خلاّقيت و سازندگى زياد موفق نمىباشند.
|
|
|
بازىهاى کودکانى که در محيطهاى مرفه، بزرگ مىشوند متفاوت از بازىهاى ديگران است اکثراً از وسايل و اسباببازى ساده و مکانيکى يا آماده استفاده مىنمايند در نتيجه قوهٔ تخيّل اينگونه کودکان در بازىهاى آنها بيشتر دخالت داشته، چون از پرداختن به بازىهاى مصالح بازداشته مىشوند! لذا ابتکار و نوآورى خود را از دست مىدهند و اکثراً وابسته پرورش مىيابند و انتقال سختى به دنياى کار دارند.
|
|
|
بازىهاى محيطهاى آموزشى اکثراً از نوع برنامهريزى شده هستند و با توجه به نوع رشد ذهني، اجتماعى و عاطفى کودکان طراحى مىشوند. در اينگونه محيطها، بازىها، بسته به جامعهاى که آموزشگاه در آن قرار دارد کيفيت بازى فرق مىکند محيطهاى آموزشى مناطق فقير اکثراً فاقد وسايل بازى مىباشد و کودکان در هنگام بازى محدوديتهاى زيادى را تحمل مىنمايند و در نتيجه بازىهاى آنها از آزادى لازم برخوردار نبوده و شرايط يک بازى مناسب را ندارد.
|