|
|
|
با بررسى ويرانههاى بهجاى مانده از قديمىترين پلها در مىيابيم با آن که پلسازى پيشينيان در عهد خود يکى از شاهکارها بوده؛ ولى بهعلت عميق بودن وسط رودخانه، عدم وجود اسباب و ابزار کافى و در نتيجه عدم رعايت پارهاى از نکات فني، پايهها بهتدريج در اثر شسته شدن ويران مىشدهاند. در دوره ساسانى پايهها شکل تکامليافتهترى گرفتند و از وسعت بيشترى برخوردار گشتند.
|
|
|
|
در اکثر پايههاى پل چه در جهت خلاف جريان آب، چه موافق آن پيشآمدگى مثلثىشکل يا نيمدايره ايجاد مىگردد که اصطلاحاً به آن موجشکن يا آببر مىگويند.
|
|
|
|
|
افزايش مقطع طولى پل و سنگينتر نمودن پايهها جهت خنثىسازى رانش حاصل از طاقهاى بزرگ، نقش استحکامى پل در مقابل فشارهاى سرسامآور آب در هنگام طغيان رودخانهها و هدايت مناسب آب که از لحاظ مکانيکى و مهندسى در دوام پل تأثير بسيارى دارد؛ از جمله کاربردهاى مهم آببرها هستند.
|
|
|
هرچند از دوره هخامنشى و اشکانى پل سالمى باقى نمانده ولى بدون ترديد قوسهايى که در اين دوران بهکار مىرفته، در دوره ساسانى به حد تکامل خود رسيده است. با بررسى قوس دهانه در پلهاى بهجاى مانده از دوران ساسانى توفيق معماران آن عصر در احداث طاقهاى هلالى مرتفع، عملاً روشن مىشود. در دوران اوليه اسلامى بهتدريج طاقهاى تيزهدار يا جناغى به صور مختلف براى ساخت طاقها برگزيده شد و تا قرن دهم به همان فرم اصلى آن اجرا گرديد. ليکن در دوره صفوى فرم طاق دهانههاى پل به خيز کمترى تمايل پيدا کرد.
|
|
در اواخر دوره قاجاريه و قرن اخير که جادهسازى به معناى وسيعتر شروع شد، خواهناخواه پاى مهندسان و شرکتهاى ساختمانى خارجى در کشور باز گرديد و اين امر در پلسازى تأثير گذاشت و معمارى مدرن جاى معمارى سنتى را گرفت. طاقزنى تابع محاسبات فنى دقيق قرار گرفته، پلها با طاقهاى نيم دايره يا طاق معلق احداث شدند.
|
|
|
براى تخت کردن سطح پل لازم است که فرورفتگى موجود در پشت طاق يا مابين طاقها و روى پايهها به گونهاى پر شود که فشار وارده بر پايهها را به حداقل برساند و جلوى رانش طاقها را بگيرد. به همين جهت، بر روى پايهها و اغلب عمود بر آنها دهليزهايى ساخته مىشود که به آن کانه يا کنو مىگويند.
|
|
|
بدون شک مصالح بهکار فته در بناى پل و بند، عامل مؤثرى در استحکام و استقامت در برابر سوانح طبيعى و يکى از عوامل ايستايى بنا در قرون متمادى است. مصالح ساختمانى مصرفى در دورهەاى مختلف متفاوت بوده، چنانکه در دوران هخامنشى و ساسانى از سنگتراش بستهاى آهنى يا سرب مذاب و در دورههاى بعد از اسلام بيشتر از آجر با ملات قيرچارو، ساروج و گچ استفاده مىکردند.
|
|
در پايه نيز سنگ به صور مختلف شامل سنگ لاشه و سنگتراش استفاده شده است. آهک به عنوان ملات چسبنده به صور گوناگون، بهخصوص در بناهاى آبى اعم از پل و سد، کاربرد فراوانى داشته است.
|