|
|
نوع مديريت مطلوب در ترويج
|
|
۱- ابتکار عمل تشويق مىشود.
|
|
۲- به تحکيم روابط انسانى توجه ويژهاى مبذول گردد.
|
|
۳- خلقيات و روحيات دستاندرکاران مدّنظر قرار گيرد.
|
|
۴- حدود قوانين و مقررات جارى سازمان بهويژه از لحاظ مروجان چنان سخت و منجمد نباشد که فراتر رفتن از آنها مستوجب عقوبت گردد.
|
|
۵- آزادى عمل از لحاظ انتخاب و کاربرد نوع امکانات وجود داشته باشد.
|
|
۶- دستاندرکاران بيشتر از جنبهٔ اخلاقى متعهد انجام امور گردند.
|
|
۷- خودسازى و حرکت بهسوى تعالى در جهت ارائهٔ کار بهتر و مفيدتر تشويق شود.
|
|
۸- حداکثر امکانات براى ارائهٔ ديدگاهەا و پيشنهادها و تلفيق آنها با برنامههاى جارى ترويج پديد آيد.
|
|
۹- جوّى پذيراى پرسشگرى و همچنين پژوهش در جهت تشويق روحيهٔ کنجکاوى فنى افراد تقويت گردد.
|
|
سازمان ترويج از نوع سازمانهاى آموزشى است بهويژه نهادهائى که در آنها مديريتهاى آموزشى خاصى ضرورى است؛ در نظام آموزشى اين نوع نهادها غالباً آميختهاى از آموزشهاى رسمى و غيررسمى يا آزاد، مانند آنچه بايد در مورد آموزش عالى رعايت شود، در جريان است. بديهى است آموزشهاى آزاد بايد يکى از اصول کار در هر نهاد آموزشى باشد.
|
|
نکتهٔ مهم اين است که محور انجام فعاليتهاى اساسى ترويج در واقع مروجان و کارشناسان ترويج هستند که در جهت اهداف اوليهٔ سازمان بهخوبى توجيه شده، اقتدار را از موضع عمليات ميدانى ترويج در دست دارند. اقتدار از مديران بهمقدار قابل توجهى بستگى به تکمين مجريان دارد و به اين ترتيب اگر در نهادهاى آموزشى اقتدار را اساساً در دست مجريان برنامههاى آموزشى بدانيم اشتباه نکردهآيم و از همين مجرا بايد به ساختدهى هر چه بهتر رفتار حرفهاى عوامل ترويج اقدام کرد تا سازمانى مقتدر و پويا فراهم گردد. ترويج بر مبناى ماهيت فعاليتهاى آن يکى از مهمترين اين نهادها براى تجلى چنين تفکرى است. از همين موضع هم هست که رهبرى يکى از خصلتهاى رده اول مديريت ترويج تلقى مىشود.
|
|
حال که ماهيت مديريت ترويج مشخص گرديد و تطابق نسبى آن با روند کار در نهادهاى آموزشى مورد مطالعه قرار گرفت. جاى آن دارد ک در جهت افقى (ارتباطات ستادي) از مؤسسات آموزش عالى نيز که در نحوهٔ ارائهٔ خدمات تا حدى مشابه ترويج عمل مىکنند، استفاده گردد تا از اين طريق نقش ارشاد در متن عمليات سازمان مربوطه تقويت شود و از رشد ناخواستهٔ ريشههاى دست و پا گير مقررات ادارى که مانع از انجام امور اصلى ترويج مىگردند جلوگيرى شود.
|
|
آنچه تا بهحال در جهت روشنگرى مديريت امر ترويجى گفته شد به اين منظور است که مسؤولان ترويج و مروجان موقعيت خود را بشناسد و با توجه به آن وظايف خود را اجراء کنند. اين عده در صورت ابراز ابتکار در عمل، توجه به روابط انساني، داشتن تعهد اخلاقى و انساني، علاقه داشتن بهکار و توسعهٔ خدمات و تلاش پيگير مىتوانند مروج موفقى باشند و سازمان ترويج و مردم جامعه را به اهداف خود نزديک سازند. در غير اين صورت عضو سادهاى در ادارهٔ ترويج محسوب خواهند شد که جائى در عرصهٔ خدماتى و ارتباطى ترويج نمىتوانند داشته باشند.
|
|
با توجه به موقعيت سازمان ترويج، ايجاب مىکند اين نکته نيز توضيح داده شود که ادارهٔ امور اين نهاد و کنترل روند ادارى آن خارج از محدودهٔ نظام ادارى و قوانين جارى دولت نيست و اين امر خود حکايت از آن داردذ که ترويج در درون نهاد مرکزى بايد داراى نظام محکمى با سازماندهى دقيق باشد و مجموعهٔ گردآمده در سازمان البته از نظام ادارى ويژهاى که سازندگى و پيشرفت را تضمين کند، پيروى نمايد. اما بايد به اين نکته نيز توجه داشت که اين مجموعه نه بهخاطر حفظ خود بلکه براى تسهيل فعاليتهاى مروجان در جامعه پديد مىآيد و لذا نوع مديريتى که لازم دارد با مديريتى که بايد از جنبهٔ کار عملى مروجان با مردم وجود داشته باشد، متفاوت است.
|
|
چون سيستم ترويج کشاورزى از موضع تلاشهاى ميداني، که عمدهترين و اصلىترين بخش فعاليتهاى آن است، سيستمى باز تلقى مىشود و اجبارى هم ندارد که در جلب روستائيان با سازمانهاى ديگر رقابت کند و براى بقاء خود نياز به کشمکش ندارد، بودجهاى که به آن تخصيص مىيابد عمدتاً بر مبناى نياز کشور به اين خدمات و البته ثمربخشى خدمات ترويجى است. سازمانى اهلى تلقى مىشود که از سوى اجتماعى که در خدمت آن است حمايت شود.
|
|
آنچه تاکنون در ترويج کشورهاى در حال رشد مشاهده شده دقت و اصرار بر حفظ ديوانسالارى از نوع خشک و بازدارندهٔ آن بهجاى تأکيد بر تنظيم فعاليتهاى ترويج و ثمربخش آن در جامعه است. بههمين دليل دستگاههاى ادارى روزبهروز رشد مىيابند و چنان وسيع مىشوند که عملاً هدف اصلى نهادها حفظ خود آنها مىگردد و آنچه مورد توجه قرار نمىگيرد نقش اصلى و وظيفهاى است که دستگاههاى ادارى در جهت انجام خدمات قرار نمىگيرد نقش اصلى و وظيفهاى است که دستگاههاى ادارى در جهت انجام خدمات اجتماعى بر عهده دارند. لذا بههنگام سازماندهى مسؤوليتها ادغام مىشود، بودن يا نبودن بسيارى از اعضا چندان تفاوتى در عملکرد سازمان ندارد، وظايف مشخص نيست و کارگزاران بيشتر به دريافت مقررى آن هم سر موقع توجه مىکنند، روابط کارکنان با مردم صميمانه نيست و مراجعات غالباً با بىاعتنائى و سردى پاسخ داده مىشود و بهعبارت سادهتر جامعه در خدمت سازمان و تأمين آن در مىآيد نه سازمان در خدمت جامعه.
|
|
لازم به تذکر است که در اين موارد از سياست کلى حاکم بر اين گونه روندها بايد انتقاد شود نه از يک يا چند مورد خاص، آنچه جوامع در حال توسعه را از پيشرفت بازداشته و نسبت به برآورده ساختن نيازهاى مردم علىرغم امکاناتى که دارند ناتوان ساخته چيزى نيست جز هدفها و سياستهاى کلى دولتهاى جوامع مزبور که خود البته منبعث از سياستى کلى است در جهان سلطهگرى.
|
|
مديريت سيستم آموزشى در آموزشهاى ترويجى سيستمى باز بوده از يک سو با ضوابط نهاد رسمى ترويج (مديريت اداري) مرتبط مىباشد و از سوى دگير با مردم و ضوابط اجتماعى مواجه است.
|