|
|
در اوایل سال ۱۹۱۶، در حالیکه گریفیث همچنان به اتهام نژادپرستی شماتت میشد، تصمیم گرفت یک جدل سینمائی گسترده بر ضد 'نیروی تعصب' همچون نیروئی که در طول تاریخ بشر تمدن را به خطر انداخته است، به راه اندازد. فیلم تعصب - چنانکه برخی ادعا میکنند - کفارهای نبود که گریفیث برای حماسهٔ 'ارتجاعی' خود در باب جنگ داخلی میپرداخت، بلکه به عکس دفاعیهای بود که حق ساختن تولد یک ملت را برای خود توجیه میکرد. این هر دو فیلم از یک کرباس بریده شده بودند و تاوان مشابهی میپرداختند.
|
|
گریفیث درست پس از پخش فیلم تولد یک ملت ملودرام سادهٔ معاصری بهنام مادر و قانون (۱) را بهدست گرفته بود. این فیلم نسبتاً کم هزینه که در مقایسه با فیلم قبلی او به فیلم جنگ زنان و مردان (۱۹۱۴) نزدیکتر بود، به حادثهای واقعی و معاصر میپرداخت که در آن یک نگهبان کارخانه شیمیائی پینکرتُن در جریان یک اعتصاب نوزده تن از کارگران کارخانه را میکشد. این فیلم در حال اتمام بود که گریفیث به فکر ادغام آن یا سه افسانهٔ دیگر و ساختن نمایشی حماسی از تعصب در طی اعصار افتاد. یکی از این افسانهها در دوران تسخیر بابل توسط کورش ایرانی (۵۳۸ ق.م)، دیگری در فرانسهٔ سدهٔ شانزدهم (۱۵۷۲) و کشتار روز سنت بارتلمی، و سومی در دوران مصلوب شدن حضرت مسیح (ع) در یهودیه میگذشت.
|
|
(۱) . Mother and the Law. در زبان انگلیسی مادر زن یا مادرشوهر (mother and the Law). (مادر قانونی) خوانده میشود، و گریفیث با این اصطلاح بازی کرده و نام 'مادر و قانون' را برای فیلم خود انتخاب کرده است -م.
|
|
گریفیث برای فیلم تعصب مجموعهٔ ابعاد همهٔ فیلمهای دیگرش را یکجا جمع کرده بود. بدون صرف هزینه، چه مالی و چه انسانی، صحنهٔ ماموتها توسط والتر و. هال (Walter W.Hall) طراحی شد. هال که در تجربههای پیشین خود توفیقی نیافته بود، برای هر یک از دورههای این فیلم باشکوهترین دکورها را در اندازههای واقعی، در زمینی به مساحت ۴۰۰۰۰ متر مربع و ارتفاع تقریبی ۳۰ متر، از بابل باستان ساخت. شصت بازیگر اصلی و هزاران سیاهی لشکر برای ایفاء نقش در نظر گرفته شدند که صورت حساب پرداختهای روزانهٔ فیلم گاه به بیش از بیست هزار دلار میرسید. چهار تن از هشت دستیار کارگردان گریفیث در این فیلم بعدها به شهرت قابل ملاحظهای رسیدند: اَلَتن دُوان، کریستی کابان (Christy Cabanne)،تاد براونینگ (Todd Browning) و اریش فُن اشتروهایم.
|
|
هنگامیکه فیلمبرداری به پایان رسید گریفیث چهارده ماه، و به قولی حدود دو میلیون دلار، خرج تدوین و آمادهسازی آن کرد. تدوین فیلم تولد یک ملت در مقایسه با این فیلم هفت ماه طول کشید و یک بیستم هزینهٔ این فیلم را دربر گرفت. تنها برای میهمانی در بخش بابل فیلم تعصب بیش از ۲۵۰۰۰۰ دلار هزینه صرف شد که بیش از دو برابر فیلم قبلی او بود. این زیادهرویهای بیسابقه شرکای مالی گریفیث را به وحشت انداخت، لذا گریفیث ناچار شد مبالغی از سود فیلم تولد یک ملت را (که بدون شک به حدود یک میلیون دلار میرسید) به فیلم تعصب تزریق کند تا آن را به سامان برساند. اگر این فیلم موفقیتی را که گریفیث انتظار داشت بهدست میآورد ثروتمندترین مرد هالیوود میشد، اما فیلم تعصب شکست مالی سنگینی خورد.
|
|
فیلم تعصب را میتوان صرفاً به دلیل زیبائیها و نوآوریهایش بهترین فیلم گریفیث ارزیابی کرد. فیلم تعصب، در حقیقت مانویترین فیلم داستانی گریفیث است: او نبرد ملودراماتیک نیکی یا بدی در طول تاریخ را تصویر میکند و در این راه آشکارا به احساسات خود بیش از حد میدان میدهد. تردیدی نیست که تعصب فیلمی سردرگم و در عین حال درخشان است. درخشان، زیرا تأثیر آن بر افراد کاملاً متفاوت، همچون سسیل ب. دومیل، سرگئی آیزنشتاین، و.ا. پودوفکین، فریتس لانگ و اَبلگانس قابل انکار نیست. این فیلم را میتوان یک اثر هنری کامل عیار و در عین حال سنگینْدست، اضطرابآفرین، پروسواس و هیجانانگیز برآورد کرد. جی لیدا (Jay Leyda) مورخ سینما، بلندبالا از عظمت و نازل بودن' خوانده است.
|
|
اما جاندور (John Dorr) کاگردان توصیف دقیقتری از آن بهدست داده است: 'فیلم تعصب از نظر سینمای پرزرق و برق و روائی موفق، اما از نظر سینمای اندیشه فیلم تاموفقی است' . هنگامیکه تعصب در سپتامبر ۱۹۱۶ پخش شد، ایالاتمتحده خود را برای وارد شدن به جنگ اروپا آماده میکرد و حال و هوائی جنگطلبانه کشور را دربر گرفته بود، بنابراین بازی روزگار نقش تناقض نمائی ایفاء کرد: فیلم تعصب بهعنوان دفاعیهای در مقابل حملات مخالفان تولد یک ملت ساخته شد، اما بر غم وجود صحنههای آشکارا جنگطلبانهاش فیلمی ضدجنگ تلقی شد. پس بسیاری از شهرهای آمریکا نمایش آن را ممنوع یا سانسور کردند (بسیاری از صحنههای جنگ این فیلم در شب و در پرتو شعلههای منیزیوم فیلمبرداری شده بود). سرانجام بیست و دو هفته پس از پخش فیلم، آن را از سینماها برداشتند و گریفیث ناچار شد. در ۱۹۱۹ آن را بهصورت دو فیلم مستقل دوباره تدوین کند. تمهید اخیر برای نجات سرمایهٔ عظیم او توفیق اندکی یافت، زیرا گریفیث بازپرداخت بدهیهایش را تا پایان حیات خود، یعنی ۱۹۴۸، ادامه میداد.
|
|
|
عدم توفیق تجاری تقصب به هیچوجه مانع ادامهٔ کار گریفیث نشد. بین سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۳۱ او بیش از بیست و شش فیلم داستانی دیگر ساخت. پس از ۱۹۱۷، هنگامیکه گریفیث قانع شد تا خود را با سلیقههای تماشاگرانش منطبق کند با مشکلات فراوانی روبهرو شد. یکی از دلایل تغییر سلیقهٔ مردم تغییرات سریع اجتماعی بود. صنعتی شدن، مدرن شدن و درگیر شدن مردم آمریکا با جنگ جهانی اروپا، همگی موجب دگرگون شدن گرایشها و نیز ارزشهای سنتی در نزد مردم آمریکا شده بود گریفیث، اگرچه هر سال فیلمهای بیشتری میساخت - از جمله شاهکاری چون شکوفههای پژمرده (Broken Blossoms) اما غالب آثار پس از جنگش بهطرز نومیدکنندهای معمولی و یا کاملاً از رسم افتاده از کار دومی آمدند. در این برهه از زمان سینما قدم به دنیای جاز نهاده بود، در حالیکه گریفیث هنوز با تهماندههای سدهٔ نوزدهم دلخوش میداشت.
|
|
گریفیث تا پایان عمر حرفهای خود، مثل دوران آغاز کارش، همچنان چهرهای متناقض باقی ماند. گریفیث یکبار بهسادگی و صراحت گفته بود که اغلب نوآوریهایش را از شیوههای داستانگوئی و ملودرام سدهٔ نوزدهم اخذ کرده است. سرگئی اَیزنشتاین در مقالهٔ مشهوری بهنام 'دیکنز، گریفیث و سینمای امروز' اشاره کرده است که اتکای مداوم گریفیث به تدوین موازی نشانهٔ نگاه دوگانهٔ او به تجربیات انسانی بود که در آن همهٔ انگیزههای جنگ داخلی و بیست قرن تاریخ بشری را بهصورت تلاشی ملودراماتیک میان نیروهای خیر و شر میدید. به هرحال، شاید بتواند گفت که گریفیث بزرگترین نبوغ سینمائی را در تاریخ سینما از خود نشان داده است راهحلهائی را که او برای ساختار سینمائی یافت هنوز اکثر کارگردانها بهکار میبرند.
|
|
شهرتی که گریفیث پس از فیلم تولد یک ملت بهدست آورد، و این شهرت تا دههٔ ۱۹۲۰ ادامه یافت، چندان عظیم بود که نوعی جنون عظمتطلبی در او پدید آورد، و همین جنون قضاوت او را به انحراف کشاند. او هنگامیکه خود را در موضوع پیامبر و فیلسوف سینما یافت، دیگر قرار گرفتن در جایگاه یک هنرمند بزرگ برایش تنگ مینمود. از طرفی او در زمانی بسیار کوتاه دستاوردی بسیار بزرگ داشت و چون بضاعت علمی چندانی نداشت، نتوانشت با عوارض آثار یا شخصیت خود به تعادل برسد. این خسران، اگرچه جدی، اما ناشی از ظرفیت اندک او بود. تناقض آنجا است که بزرگترین دستاوردهای گریفیث در طول زندگی پر از دستاورد این مرد سدهٔ نوزدهمی توانست فراتر از عوارض الهامها، قضاوتها و سلیقههای او به پرواز درآید و او را به یکی از هنرمندان بزرگ سدهٔ بیستم بدل سازد.
|