شاعران قرن چهارم و نيمه قرن پنجم در انواع مختلف ظاهرى شعر از مثنوى و قصيده و غزل و مسمط و ترجيعبند و رباعى و دوبيتى و قطعه و غيره طبعآزمائى کردهاند. بعضى ازين انواع مانند ترجيعبند و مسمط را در اواخر اين عهد مىبينيم و مبتکر مسمط منوچهرى شاعر پايان اين دوره است. مواد و مطالب اين اشعار هم که ترتيبدهندهٔ انواع معنوى شعر اين دوره است، خالى از تنوع نبود چنانکه مدح و وصف و غزل و حماسه و هجو و هزل و داستان و قصه همگى در اشعار اين دوره بود و برخى از آنها بهما رسيده و برخى نيز از ميان رفته است.
|
|
|
|
مهمترين دورهٔ شعر حماسى فارسى در قرن چهارم و نيمه قرن پنجم رونق حماسههاى ملى درين دوره به درجهاى است که مهمترين آثار حماسى ايران و يکى از بهترين حماسههاى ملى عالم يعنى شاهنامهٔ فردوسى در همين دوران بهوجود آمده است. در اوايل اين عهد مسعودى مروزى (نخستين ناظم تاريخ داستانى ايران) و در اواسط اين دوره دقيقى و در اواخر آن استاد بزرگ حکيم ابوالقاسم فردوسى سه اثر حماسى خود را پديد آوردند و نظم داستانهاى منثور قهرمانى و ملى را متداول کردند و بعد از آنان در عصر سلجوقى چندين داستان حماسى ديگر به تقليد از فردوسى و در دنبال کار او بهنظم درآمد.
|
|
|
غزل و اشعار غنائى در قرن ۴ و نيمه قرن ۵ دنبالهاى است از آنچه در اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم مىبينيم. در آغاز اين قرن دو غزلسراى مشهور بودند که شاعران بعد آنان را به استادى در اين نوع شعر ستودهاند، از آن دو يکى رودکى و ديگر شهيد است. قدرت رودکى در غزل به درجهاى بود که عنصرى با همهٔ دقت خيال غزلهاى او را ستوده و خود را از آوردن مضامين دقيق آنها عاجز دانسته و گفته است:
|
|
غزل رودکىوار نيکو بود |
|
غزلهاى من رودکىوار نيست |
اگرچه بکوشم به باريک و هم |
|
بدين پرده اندر مرا بار نيست |
|
|
لطف سخن شهيد و رقت احساسات او و دلانگيزى غزلهايش بهحدى بود که فرخى سيستانى با همه شيرينبيانى آنها را مثل خوبى و دلاويزى شمرده و معشوق دلاراى خود را بدينگونه وصيف کرده است:
|
|
از دلارامى و نغزى چون غزلهاى شهيد |
|
وز دلاويزى و خوبى چون ترانهٔ بوطلب |
|
|
تغزلهائى که در آغاز قصايد اين عهد ديده مىشود نوعى از اشعار غنائى دلپذير است که مخصوصاً از اواسط عهد سامانى بهبعد رايج بود. اولين شاعرى که توانست از عهدهٔ سرودن تغزلات شيرين در آغاز قصايد بهخوبى برآيد و در ايجاد ارتباط ميان تغزل و مدح مهارت و قدرت نشان دهد دقيقى است و چند غزلى هم که از او بهدست آمده لطف خاص دارد. تغزلات قصيدهسرايان ميدان وسيعى براى وصف معاشقات شعرا با معشوقگان خود ايجاد کرده و هريک از گويندگان در اين ميدان بهنحوى جلوهگر شدهاند و مبالغه نيست اگر بگوئيم عالىترين و مطبوعترين تغزلهاى اين عهد را در قصايد فرخى سيستانى مىبينيم زيرا او رانى کلام و سادگى فکر و صراحت گفتار خود را با احساسات رقيق طورى آميخته و با چنان ملاحت سخن گفته است که هر خواننده را در هر عصر و زمان که باشد مجذوب مىکند و به او لذت مىبخشد.
|
|
در اواخر قرن ۴ و نيمه قرن ۵ چند شاعر غزلسراى خوب مانند عنصرى و فرخى داريم. در آثار ديگر شاعران قرن چهارم و پنجم نيز ابيات غنائى بسيار مىبينيم اعم از آنکه از نوع غزل و تغزل باشد يا هر نوع کلام ديگرى که بيان از عواطف و احساسات گوينده کند.
|
|
|
شعر مدحى يا مديحهسرائى از آغاز ادب فارسى به پيروى از شعر عربى معمول بود. در تمام قرن ۴ و نيمه قرن ۵ شعراى بزرگ دربارى به مدح پادشاهان و رجال دربارى آنان سرگرم بودند. معمولاً هر شاعر مداح وظيفه و راتبهئى داشت و در برابر آن موظف بود پادشاه را در اعياد و ايام رسمى و فتوحات و غيره مدح و تهنيت گويد و پيدا است که با هر مدحى ممکن بود صلات جديد نيز دريافت دارد. صلات وزراء و امراء بزرگ هم عوايد تازهاى براى شاعران ترتيب مىداد. شاهان سامانى و بعد از آنان سلاطين غزنوى با تمول سرشار خود انعام جزيل و صلات گران به مداحان خود مىدادند و از ميان آنان خصوصاً محمود غزنوى از ثروت بىکرانى که گرد آورده بود صلههاى بىسابقه به شاعران مىبخشيد. اين نکته هم شايان توجه است که يکى از علل بخشيدن مال فراوان در برابر مدايح شعرا علاقهاى بود که شاهان به بقاى نام و کسب شهرت و اهميت در ميان مردم داشتند و در حقيقت از مداحان بهعنوان وسايلى براى تبليغ بهره برمىداشتند. نخستين کسى که ساختن قصايد کامل مدحى را با تشبيب و مدح و دعا معمول کرد رودکى است و ديگران در اين باب همه تابع او شمرده مىشوند و او همچنان که در بسيارى از ابواب شعر پيشواى گويندگان قديم بود در اين فن هم راهنماى آنان شمرده شده است.
|
|
|
نوع شعر اندرزى و حکمى هم از انواعى است که در قرن ۴ و نيمه قرن ۵ شروع شده و در دوران سلجوقيان تکامل يافته است. آوردن مواعظ و نصايح در اشعار پارسى از اوايل قرن چهارم معمول گرديده بود و گويندگان شروع به سرودن قطعات کوچک و کوتاهى در اين باب کردند ليکن کسى که واقعاً بدين کار همت گماشت و قصايد تمام و کامل در اين موضوع ساخت کسائى مروزى است و روشى که او ايجاد کرد بعد از او طرف تقليد ناصرخسرو قرار گرفت.
|
|
|
بر روىهم زندگانى مرفه و خوشگذرانىهاى شعراى قرن ۴ و نيمه قرن ۵ بيشتر آنان را بهطرف لهو و آوردن افکار و مضامينى که لازمهٔ آن باشد کشانيده است. از اين روى در اشعار شاعران اين دوره غالباً به قطعات يا تشبيهاتى که نمايندهٔ اين فکر باشد باز مىخوريم علىالخصوص در پارهاى از ابيات بازماندهٔ رودکى و در اشعار منجيک و فرخي.
|
|
|
داستانسرائى و قصهپردازى و آوردن حکايات و امثال هم در اشعار قرن ۴ و نيمه قرن ۵ معمول بوده است. رودکى غير از منظومهٔ کليله و دمنه که نخستين منظومهٔ حکمى اين عهد و در همان حال شامل قصص و داستانهاى کوتاه بود، شش منظومهٔ ديگر در وزنهاى مختلف داشته و معلوم است که بعضى از آنها حاوى داستانهاى عاشقانه بوده است. غير از اين منظومهها داستانهاى عاشقانهٔ منظوم ديگرى هم در اين عهد داشتهايم که از برخى ابيات پراکندهاى و از بعضى تنها نام و نشانى در دست است مانند مثنوى يوسف و زليخاى ابوالمؤيد بلخى و مثنوى آفريننامه از ابوشکور بلخى و مثنوىهاى ديگرى از او به بحر هزج مسدس و بحر خفيف، و مثنوىهاى 'شادبهر و عينالحيوة' و 'سرخبت و خنگ بت' و امثال آنها. از داستانهاى منظوم عاشقانهٔ اين عهد که خوشبختانه بهدست ما رسيده و فعلاً در زمرهٔ قديمىترين آثار از داستانهاى منظوم است يکى وامق و عذراى عنصرى است که قسمتى مهمى از آن باقى مانده و ديگر ورقه و گلشاه عيوقى است.
|