سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

اگر تو عاشقی معشوق دور است


اگر تو عاشقی معشوق دور است    وگر تو زاهدی مطلوب حور است
ره عاشق خراب اندر خراب است    ره زاهد غرور اندر غرور است
دل زاهد همیشه در خیال است    دل عاشق همیشه در حضور است
نصیب زاهدان اظهار راه است    نصیب عاشقان دایم حضور است
جهانی کان جهان عاشقان است    جهانی ماورای نار و نور است
درون عاشقان صحرای عشق است    که آن صحرا نه نزدیک و نه دور است
در آن صحرا نهاده تخت معشوق    به گرد تخت دایم جشن و سور است
همه دلها چو گلهای شکفته است    همه جان‌ها چو صف‌های طیور است
سراینده همه مرغان به صد لحن    که در هر لحن صد سور و سرور است
ازان کم می‌رسد هرجان بدین جشن    که ره بس دور و جانان بس غیور است
طریق تو اگر این جشن خواهی    ز جشن عقل و جان و دل عبور است
اگر آنجا رسی بینی وگرنه    دلت دایم ازین پاسخ نفور است
خردمندا مکن عطار را عیب    اگر زین شوق جانش ناصبور است


همچنین مشاهده کنید