|
|
|
در خانوادههائى که والدين فرزندان خود را مرتباً مورد مقايسه قرار مىدهند و بين آنها تبعيض قائل مىشوند و بهطور غيرمستقيم فرزندان خود را طرد مىنمايند، فرزندان سعى مىکنند دائماً با يکديگر رقابت کنند و بر هم غلبه نمايند.
|
|
يکى ديگر از عواملى که احساس ايمنى کودک را به خطر مىاندازد نحوهٔ ارتباط اولياء با فرزندان خود مىباشد. ارتباطهائى که از طرف اولياء بين افراد خانواده بهخصوص خواهران و برادران ايجاد مىشود، قسمتى از خودپندارى (يعنى تفکر و انديشهٔ دربارهٔ خود) او را تشکيل مىدهد. اگر اين ارتباطات براى شخصيت کودک تحقيرآميز و تهديدکننده باشد، او دچار احساس خود کمبينى و در نتيجه احساس ناايمنى شديد مىگردد.
|
|
زندگى هر فرد در واقع از دوران جنينى شروع مىشود و تا پايان دوران کودکى همزمان با رشد جسمانى و روانى پايهها و اساس شخصيت کودک نيز شکل مىگيرد. گرچه اين رشد از نظم خاصى برخوردار است ولى سرعت رشد در کودکان خردسال يکسان نيست. برخى از کودکان زودتر به هريک از مراحل رشد مىرسند و برخى ديگر ديرتر به هر مرحله پا مىنهند.
|
|
|
یکی از نیازهای اساسی در دوران کودکی نیاز به احساس امنیت است که در زیر به توضیح آن میپردازیم. احساس امنیت ، احساسی است اکتسابی و در سالهای اول زندگی توسط محیط خانواده و افراد هم زندگی کودک ایجاد و تکامل مییابد. بسیاری از روانشناسان اعتقاد دارند که در سال اول زندگی پایههای ایجاد و رشد عواطف گذاشته میشود. مواظبت کردن از کودک ، در آغوش کشیدن و تغذیه او ، لباس پوشاندن ، نظافت و تعویض به موقع کهنه و تنظیم خواب از جمله مراقبتهائی است که به ایمنی او کمک میکند. شیرخوردن طفل از پستانداران مادر در رابطه با احساس امنیت او مورد تحقیق قرار گرفته و در یک بررسی (کتاب بهداشت روانی دکتر سعید شاملو) نشان داده شد که در آن دسته از اطفالی که بهمدت حداقل یک سال از پستان مادر شیر خورده بودند احساس امنیت بیشتری نسبت به دیگران وجود داشت زیرا شیرخوردن از پستان مادر محبت و گرمی و حمایت را برای طفل بهدنبال داشته است.
|
|
|
اگر در پذيرش طفل از جانب والدين خللى وارد شود، به شخصيت کودک آسيب مىرسد. کودکى که در محيط امن و آرام به سر مىبرد زمينههاى ايجاد طرز فکر مثبت، اعتماد بهنفس، رضايت از خود و ديگران و احساس ايمني، در او بنا مىشود.
|
|
يکى از زيانآورترين نوع برخورد با فرزندان که احساس امنيت آنها را به خطر مىاندازد طرد کردن آنها است مثلاً اگر به کودک بگوئيم چون تو کودک خوبى نيستى پس 'من تو را دوست ندارم' اين نوع طرد کردن کودک را عميقاً متزلزل نموده، احساس ناامنى عميقى در او ايجاد مىکند. معمولاً والدين به دو صورت فرزندان خود را طرد مىنمايند. يا آنها را مورد بىاعتنائى قرار مىدهند و يا نسبت به آنها خشونت مىورزند و آنها را شديداً تنبيه مىکنند که در هر صورت اگر اين روشها بهصورت مستمر و با شدت اعمال گردد، احساس ناامنى شديد در کودک بهوجود مىآيد.
|
|
|
در خانوادههائى که بنا به دلايلى والدين با يکديگر زندگى نمىکنند. رشد عاطفي-اجتماعى و حتى رشد عقلى بعضى کودکان اين نوع خانوادهها آسيب ديده است. خانوادههاى گسسته سبب اضطراب، ناامني، بىاعتمادى نسبت به خود و ديگران و بدبينى و سوءظن و احساس محروميت دائم از پدر و مادر در وجود کودک مىشود. در خانوادههاى گسسته کيفيت و چگونگى جدائى والدين از يکديگر مهم است و بايد به نحوه جدائى توجه بشود. مثلاً بعضى از خانوادهها بهعلت مرگ يکى از والدين از هم پاشيده شده است در حالىکه در خانواده گسسته ديگرى از همپاشيدگى بهعلت طلاق والدين بهوجود آمده است. در سالهاى اوليه زندگى کودک، طلاق اثرات سوءبيشترى روى کودکان مىگذارد تا مرگ والدين. در هر صورت محيط نا آرام، نابسامان و خطرناک، احساس خطر و ناامنى و اضطراب را در کودک تشديد مىکند و اگر اضطراب بسيار شديد باشد ناامنى شدت يافته، بيمارى روانى در او ايجاد مىنمايد.
|