|
|
طبقهبندىهاى تکليفي حال که اهداف اساسى تمرين را دانستيم، بايد دربارهٔ ماهيت مهارتهائى که تمرين مىشوند تصميم بگيريم. در مباحث قبلي، در مورد چندين طبقهبندى اصلى مهارت بحث کرديم (مانند مهارت مجرد، رشتهاي، مداوم، بسته، باز و غيره). چندين روش کلى طبقهبندى مهارت وجود دارد که هر يک از آنها مستلزم برخى تصميماتى است که بايد براى طراحى يک محيط آموزشى بگيريد. برخى از اين طبقهبندىها و علت اهميت آنها در زير آمده است. در حين مطالعهٔ آنها، هر تکليفى را که تدريس مىکنيد در ذهن خود طبقهبندى کنيد. همانگونه که بعداً خواهيد ديد، دانستن اينکه هر تکليف مربوط به کدام طبقه است دربرگيرنده معانى ضمنى بسيارى در مورد روشهاى سازماندهى تمرين خواهد بود.
|
|
مهارت مداوم، زنجيرهاى و مجرد. اين تمايز اساسى بين مهارتها، متضمن معانى ضمنى بسيار دربارهٔ فرآيندهاى اجراء و چگونگى تمرکز آموزش است. اعمال مجرد مانند يک مُشت، يک پرتاب و يک شوت آنقدر سريع انجام مىشوند که خبرهاى بازخوردى بر آنها تأثير نمىکند. در اين مهارتها تمرکز بر پيش طراحى انجام حرکت بهعنوان يک واحد و بازداشتن فراگيرنده از اصلاح حرکت در حين انجام آن است. در يادگيرى مهارت مجرد خستگى مشکلآفرين نيست، بنابراين مىتوان زمان استراحت را به حداقل رسانيد تا تعداد کوششهاى تمرينى افزايش يابد، حداقل تا زمانى که انجام تکليف خطرآفرين نباشد. يکى از اهداف يادگيرى مهارت مجرد اين است که فراگيرنده قابليت ارزيابى مهارت را پس از انجام آن بهدست بياورد. بنابراين بايد وى را تشويق کرد که به بازخورد حاصل از پاسخ خود، براى تکامل قابليت شناسائى خطا توجه کند. بديهى است فراگيرندگان را بايد پس از انجام حرکت به اين مهم واداشت، نه در حين آن.
|
|
تکليفهاى مداوم مانند شنا، اسکى و دوچرخهسوارى شامل يک رشته اصلاحات و تعديلات براى کنترل حرکات است؛ بنابراين بايد بر خبرهاى حسى و طريقهٔ تعديل رفتار براساس آن، تمرکز کرد. تکليفهاى پيگردى (مانند راندن اتومبيل مسابقه) نمونهٔ مهمى از مهارت مداوم است که در آنها يادگيرى راههاى پيشبينى محرکهاى آتي، بخش مهمى از مهارت را تشکيل مىدهد. در تکليفهاى مداوم خستگى مشکل بزرگى است؛ بنابراين در بين کوششهاى تمرينى بايد استراحت بيشترى در نظر گرفت. از آنجا که در تکليف مداوم، شناسائى خطا در حين انجام حرکت صورت مىگيرد و مبناى انجام عمل محسوب مىشود، مانند تکليف مجرد، بر شناسائى خطا پس از انجام عمل تأکيد نکنيد.
|
|
تکليف زنجيرهاى ترکيبى از اين دو دسته است و اغلب بهعنوان تعدادى تکليف مجرد که به يکديگر متصل شدهاند تا يک رشته زنجير را شکل دهند ملاحظه مىشود. گاهى مىتوانيد قطعات اين زنجير را براى تمرين بخش بخش جدا کنيد؛ عملى که در اعمال مجرد امکانپذير نيست. اگر بخشهاى تکليف وابستگى زيادى به يکديگر داشته باشند، اثربخشى تمرين بخش بخش کاهش مىيابد. تعيين مرز بين بخشهاى مستقل، يک عنصر اساسى در فرآيند تدريس است که انجام تمرين بخش بخش در هر قسمت را ميسر مىسازد (مانند جدا کردن عمل بالا انداختن توپ از ضربه زدن به آن در حرکت سرويس تنيس).
|
|
تکليف باز و بسته. بُعد باز - بسته بودن مهارت نيز بر روش تدريس اثر مىگذارد. اگر تکليف باز باشد (مانند دريبل توپ فوتبال)، محيط غير قابل پيشبينى و نامطمئن است و بنابراين اگر تأکيد و دستورالعملها بر ماهيت محيط متمرکز باشند، مؤثرتر خواهند بود. مشکلات نوعيِ اجراءکننده در اين تکليفها شناخت قانونمندىها است و اينکه بداند اگر حادثه بهخصوصى رخ داد، چه بايد بکند. اجراءکننده بايد بياموزد که انعطافپذير باشد. از سوى ديگر، در يادگيرى مهارتهاى بسته (مانند ژيمناستيک) که محيط انجام آن ثابت است، رويکردى مفيد است که بر کنترل حرکتى و انجام اعمال از پيش طراحى شده، تمرکز دارد. اجراءکننده بايد بياموزد که پايدار باشد.
|
|
تکليف حرکتى و شناختي. تصميمگيرى و گزينش از بين گزينهها تا چه حد در موفقيت نقش دارد؟ در مهارتهاى شناختى (مانند شطرنج و مربيگري) انگيختگى زياد براى اجراء مضر است و شايد براى يادگيرى نيز زيانآور باشد. در مهارتهاى حرکتى (مانند وزنهبرداري) که نکتهٔ اصلي، انجام حرکت با کمترين تصميمگيرى است، انگيختگى زياد مفيد است. در مهارتهاى شناختى دستورالعمل بر چگونگى تصميمگيرى با تأکيد بر تقليل خطا و ازدياد سرعت متمرکز است. در مهارتهاى حرکتى بر کنترل حرکت و ايجاد پاسخ تأکيد مىشود.
|
|
تأکيدات ادراکي. تحليلهاى گوناگون خبرهاى حسى براى اجراء چقدر اهميت دارند؟ در برخى از مهارتها توانائى شناسائى تغيير در الگوهاى محيطى اهميت بسيار دارد، مانند ديدن اجراء يک تاکتيک بهخصوص در فوتبال که بتوان بر تمرين آن تأکيد بيشترى کرد. ساير مهارتها مانند پرتاب نيزه که در آن بر کنترل حرکت تمرکز مىشود، چنين ويژگىهائى را ندارند. ميزان تأکيد بر خبرهاى حسي، ماهيت فعاليتهاى تمرين را مشخص مىکند.
|
|
وابستگى متوالي. آيا بخشهاى يک تکليف (چه بخشهاى متوالى - Sequential dependencies و چه بخشهاى همزمان) زمانى که کنترل يک بخش به روش انجام بخش ديگر وابسته است باهم تداخل مىکنند؟ اگر اينطور است، روش بخش بخش روش مناسبى براى تدريس اين حرکت نيست. در مهارتهاى زنجيرهاي، فراگيرنده را وادار کنيد تا با يکنواختى بيشترى بر بخشهاى ابتدائى تمرکز کند. اين عمل، کنترل بخشهيا بعدى را سادهتر مىکند. بخشهاى بعدى هيچگاه همسانى کامل نخواهند داشت و قسمت اعظم يادگيرى اين مهارتها شامل فراگيرى راههائى براى جبران تغييرات ناشى از بخشهاى ابتدائى است. ژيمناستهاى ماهر، بخشهاى بعدى را براساس تغييرات حالت بدن در بخشهاى ابتدائى اصلاح مىکنند. آنها اين اصطلاحات را طورى انجام مىدهند که داوران متوجه هيچگونه خطائى نشوند.
|
|
احتمال خودکار شدن. آيا مهارت يا بخشى از مهارت خودکار مىشود تا اجراءکننده بتواند به جنبههاى عالىتر مهارت (مانند استراتژى در بازي) توجه کند؟ سؤال کليدى اين است که آيا عناصر مورد نظر در وضعيتى با نقشهريزى همسان تمرين شدهاند، يعنى يک محرک هميشه به يک پاسخ منجر شده است؟ اگر اينطور است، مىتوانيد اين علائم را براى اينگونه تمرين جدا کنيد و انتظار داشته باشيد که اين تجربه به يادگيرى کل مهارت کمک کند. با وجود اين اگر عمل بايد در پاسخ به محرکهاى متنوعى انجام شود (مانند کارى که بازيکن دفاع در فوتبال انجام مىدهد)، تمرين براى خودکار شدن تأثير کمترى دارد.
|
|
يادگيرى برنامه و پارامترها. آيا مهارتهائى را که تدريس مىکنيد، زمانبندى نسبى مشترکى دارند (مانند ضربهٔ يک دست در راکتبال و پدلبال) يا اينکه اساساً متفاوت هستند؟ اگر آنها به يک طبقه تعلق دارند، در تدريس خود مىتوانيد بر شباهتها و احتمال انتقال تأکيد کنيد. براى آموزش ضريهٔ زمينى سريعتر تنيس زمانى که يادگيرى به مرحلهٔ حرکتى رسيده است، از تمرين متغير استفاده کنيد. اگر الگوى حرکتى تازهاى را آموزش مىدهيد (يادگيرى برنامهٔ حرکتى تازه) زمان زيادى را براى تمرين در نظر بگيريد؛ زيرا در اين مرحله پيشرفت آهسته خواهد بود. از سوى ديگر، اگر حرکت مورد نظر گونهٔ ديگرى از حرکت آموخته شدهٔ قبلى است (مانند پرتاب توپ به محلى متفاوت) پيشرفت سريعتر است؛ زيرا اساساً بر يادگيرى پارامترها استوار شده است. در اين هنگام، تمرينات متغيرى را با پارامترهائى متعدد در نظر بگيريد تا يادگيرى طرحواره که گزينش دقيق پارامترها را در آينده بهعهده دارد، تسهيل نمائيد.
|
|
مهارت ساده و پيچيده. آيا حرکتى که تدريس مىکنيد نسبتاً ساده است يا پيچيده؟ اين تقسيمبنديِ مشکلى است؛ زيرا راههاى متعددى براى مفهومسازى پيچيدگى وجود دارند. اگر پيچيدگى را به معناى تعداد اعضاء درگير در حرکت بدانيم يا آن را به مقدار هماهنگى لازم بين اعضاء نسبت دهيم، منطقى است که اين متغيرها را تخمينى بزنيم. در تدريس مهارتهاى پيچيده، سطح انگيختگى را پائين نگه داريد. براى مهارتهاى سادهتر، سطح انگيختگى بالا مناسبتر است. توصيف مهارتهاى پيچيده و روشهاى بازخورد دادن، به آنها، به تأمل بيشترى نياز دارد. بديهى است براى آموزش اين مهارتها بايد دقت بيشترى صرف کرد.
|
|
مهارتهاى خطرناک و ايمن. احتمال آسيبهاى بدنى در مهارتى که آموزش مىدهيد، چقدر است؟ اگر آن را خطرناک مىشماريد (مانند شنا کردن براى مبتديان) عاقلانه است از فرآيندهاى هدايتى که از خطاهاى جدى جلوگيرى مىکنند، استفاده کنيد، مانند کمربرند حفاظتى در ژيمناستيک يا يک همکار که در آموزش شنا بهوسيلهٔ يک چوبدستى بلند، فراگيرنده را هدايت مىکند. تکليف خطرناک در فراگيرنده ترس و اضطراب ايجاد مىکند و روشهاى هدايت باعث آرامش و تمرکز وى بر تکليف مىگردد. تکليف خطرناک باعث محدوديت ادراکى نيز مىشود. جائى که علائم محيطى بهدليل اين محدوديت قابل دسترسى نباشد، بايد بر شناسائى اين علام تأکيد شود.
|
|
معنىدار بودن بازخورد دروني. نکتهٔ ديگرى که بايد در نظر گرفت، کافى بودن بازخورد درونى براى يادگيرى است. در بعضى از مهارتها فراگيرنده پىآمد عمل خود را به خوبى نمىتواند شناسائى کند، مانند تيراندازى با تفنگ به هدف دوردست يا شيرجه از تخته فنرى که داوران بايد به آن امتياز بدهند. در اين شرايط بايد راهى براى فراهم کردن بازخورد بيرونى يا آگاهى از نتيجهٔ فراهم کنيد. در تکليفهاى ديگر که شناسائى پىآمد حرکت آسان است (مانند شوت توپ بسکتبال) نيازى به اين کار نيست.
|
|
نکتهٔ ديگرى که دربارهٔ بازخورد بايد در نظر گرفت، ميزان نياز فراگيرنده به اطلاعاتى دربارۀ الگوهاى حرکت مورد نظر است. کسى که در بيسبال به توپ ضربه مىزند، مىتواند کيفيت ضربهٔ خود را دريابد، اما به آسانى نمىتواند خطاهاى الگوى حرکتى خود را شناسائى کند (مانند زمانبندى چرخش شانه و کمر، جزئيات ايستادن و غيره). در اين حال، شما بايد راهى براى فراهم کردن اين اطلاعات پيدا کنيد. بديهى است نوع بازخورد و روش استفاده از آن، به ماهيت تکليف بستگى دارد.
|