نحوهٔ رشد گياهان (ميزان توسعهٔ ريشه، ارتفاع گياه، سطح برگ، ميزان شاخهدهي) و ميزان رشد آنها بسته به فاکتورهاى ژنتيکى و گياهى است. اگر شرايط محيطى (مخصوصاً در زمان جوانهزدن گياه) به گياه امکان دهند که سريع رشد کرده و ارتفاع سايهانداز خود را به حداکثر برساند قدرت رقابت زيادى با گياهانى که سرعت رشد کمترى داشته، کوتاهتر بوده يا سطح سايهانداز کمترى دارند خواهد داشت. براى مثال علفهاى هرز بزرگى همچون توق يا تاتوره (Datura stuamonia) و يا گاو پنبه (Abutilon theophrasti) کههمزمان با سويا جوانه مىزنند سريعاً رشد کرده و تشکيل يک سايهانداز بزرگ روى سويا را مىدهند. سايهافکنى همراه با کاهش آب و مواد غذائي، محصول را بهطور مؤثرى کاهش مىدهد. علفهاى هرزى همچون خرفه (Portulaca oleraceae) يا مولوگو در سطوح پائين زمين رشد مىکنند ولى سريع گسترده مىشود و باعث کاهش جدى محصول گياهانى همچون کاهو، پياز يا هويج مىشوند، زيرا اين محصولات فاقد سايهانداز مؤثر گياهى در طول دورهٔ رويش خود هستند. علفهاى هرز فوق بهندرت در گياهان بلندقدى همچون سويا و ذرت توليد اشکال جدى مىکنند. در حقيقت سايهانداز متصل به هم اين گياهان مانع از توسعه و رشد علفهاى هرزى که دير جوانه مىزنند ولى داراى پتانسيل بزرگى اندازه مىباشند مىشوند. علفهاى هرزى که معمولاً در سطح زمين مىرويند اما حالت خزندگى در آنها وجود دارد (مثل پيچک) قادر هستند با پيچش به دور گياهان بلندقد صعود از آنها، بر روى اين گياهان سايه اندازند.
خصوصيات علفهاى هرز سمج آنها را قادر مىسازد که بهطرز مؤثرى نور، آب و مواد غذائى را جذب و خسارت زيادى به محصول وارد مىکنند به حدى که حتى يک يا دو گياه در هر نيم متر رديف باعث خسارت عمده مىشود. براى مثال در مزرعهٔ بادام زميني، ارزن پائيزه با تراکم يک گياه در هر ۵ متر رديف موجب کاهش ۲۵% محصول مىشود (يورک و کوبل ۱۹۷۷). مقدارى از اين نقصان محصول ممکن است بهدليل وجود آليلوپتى باشد، اگرچه اهميت نسبى و وسعت اين پديده در گياهان هنوز مشخص نشده است.