|
|
فعل معلوم فعلى را مىگويند که فاعل آن، شخص يا شىء معينى بوده و در جاى اصلى خود در جمله بهکار رفته باشد يا بهعبارت ديگر فاعل در جمله وجود داشته باشد. در اين صورت چون فاعل معلوم است آن را فعل معلوم مىگويند. فعل مجهول فعلى را مىگويند که فاعل آن در جمله نامعلوم بوده و مفعول جاى فاعل را گرفته باشد و يا بهعبارت ديگر، فاعل جمله مشخص نباشد. مثال:
|
|
مجهول
|
--->
|
مغازه بسته شد. مغازه (توسط مأموران اداره مبارزه با گرانفروشي) بسته بشد.
|
معلوم
|
--->
|
مغازه را بستند. مأموران اداره مبارزه با گرانفروشى مغازه را بستند.
|
|
|
در خبرنويسى معمولاً فعل معلوم بر مجهول رجحان دارد مگر در مواردى که فاعل از اهميت خاصى برخوردار نباشد و يا براساس دليلى خاص حذف فاعل مورد اهميت باشد. در اين صورت استفاده از فعل مجهول ايرادى ندارد. مثال:
|
|
فعل معلوم
|
--->
|
ورشو، لهستان - خبرگزارىها: بهدنبال ماهها کشمکش ميان دولت و اتحاديههاى کارگري، شوراى نظامى در لهستان، حکومت نظامى اعلام کرد.
|
فعل مجهول
|
--->
|
ورشو، لهستان - خبرگزارىها: بهدنبال ماهها کشمکش ميان دولت و اتحاديههاى کارگري، در لهستان حکومت نظامى اعلام شد.
|
|
|
|
يک خبرنويس خوب واژههائى را که وجود آنها تأثيرى در مفهوم مطلب ندارد حذف مىکند. مثال:
|
|
سوارى پس از تصادف با اتوبوس مسافربرى به کلى منهدم شد -> سوارى پس از تصادف با اتوبوس منهدم شد.
|
|
وى در ادامه سخنان خود اضافه کرد: -> وى افزود:
|
|
|
خبرنويس همانطور که کوشش دارد واژههاى اضافى را حذف کند بايد از به کار بردن مطالب مبهم نيز خوددارى کند. مطالب مبهم خواننده را مجبور به حدس و گمان خواهد کرد.
|
|
مثال:
|
|
نادرست
۲۵ نفر کشته و مجروح شدند.
|
|
درست
۲ نفر کشته و ۲۳ نفر مجروح شدند (اگر تعداد کشته شدگان ۲ نفر باشد).
|
|
|
|
سردبيرى مىگفت، خبرنگارى که نتواند اطلاعات پيچيده يک خبر را به زبان ساده بنويسد، بهتر است که آن را دور بريزد. شايد بهتر باشد به اين مطلب اين نکته را نيز بيفزائيم که خبرنگارى که نتواند مطلب ساده و قابل فهم بنويسد، بهتر است به دنبال شغل ديگرى برود. فراموش نشود که اساس کار خبرنويسي، سادهنويسى است.
|
|
قضات، وکلاى دادگستري، اقتصاددانان، سياستمداران، دانشمندان، محققان و... معنى کلمههاى تخصصى رشته خود را مىدانند، اما درک واژههاى تخصصى براى اکثر مردم نامفهوم و مشکل است. اينگونه کلمهها بايد با زبان ساده و روشن بهصورتى نوشته شود که براى بيشتر مردم قابل فهم باشد. در چنين مواردى يک خبرنگار خوب از اطرافيان خود نيز براى فهم کلمهاى که نمىداند، استفاده مىکند تا بتواند خبر خود را با زبان ساده بهتر بنويسد.
|
|
|
در نوشتن خبر تا آنجا که امکان دارد بايد از بهکار بردن کلمههاى خارجى که معنى و مفهوم آنها براى مردم روشن نيست خوددارى کرد. بهطورکلى استفاده از واژههاى خارجى بدون آنکه اين کلمهها خلائى را در زبان فارسى پر کنند، غيرضرور بلکه نادرست است. بنابراين استفاده از واژههائى نظير راديو، تلويزيون، تلگرام و غيره ايرادى ندارد.
|
|
|
در خبرنويسى از بهکار بردن صفات سنجشى تا جائىکه ممکن است خوددارى کنيد. خبرى که حاوى صفت يا شعار باشد از ارزش مطلب مىکاهد. صفات سنجشى را اگر منابع خبرى گفته باشند به نقل از آنها مىتوان بيان کرد. مثلاً بهجاى اينکه نوشته شود: 'مذاکرات مهمى ين رئيسجمهور و سفير ليبى انجام شد' . بايد نوشت: رئيسجمهور گفت: 'مذاکرات مهمى بين ايران و ليبى صورت گرفت.' در حالت اول، خبر با اظهارنظر خبرنگار تفاوتى ندارد بهعبارت سادهتر، نبايد ارائه صفت نشانگر نظر و خواسته خبرنگار باشد. مثال:
|
|
نادرست
در تصادف وحشتناک اتوبوس و کاميون ۳۵ نفر کشته شدند.
|
|
درست
در تصادف اتوبوس و کاميون ۳۵ نفر کشته شدند.
|
در تصميم مهم ديگر، هيئت دولت مقرر داشت....
|
|
در تصميم ديگر، هيئت دولت مقرر داشت...
|
|
|
بگذاريد خواننده، خود مطالب را ارزيابى کند. از آنجا که در بسيارى از موارد معيار معينى براى اندازهگيرى بزرگي، کوچکي، شدت، اهميت و واژههائى از اين قبيل موجود نيست، بهتر است در خبرنويسى بهطور کلى از صفتهاى سنجشى استفاده نشود. با توصيف روشن و دقيق رويداد مىتوان اهميت، شدت و بزرگى رويداد را نمايان ساخت.
|
|
استفاده از صفت در نگارش تفسير و اظهارنظر نه تنها مجاز است بلکه در بسيارى از موارد ضرورى است.
|