|
|
فکر اینکه صدا میتواند تجربهٔ دین فیلم را کامل و زنده کند با فکر اختراع سینما زاده شد. اما از آنجا که تنها مشتی از نمایشدهندگان در شهرهای بزرگ استطاعت استخدام یک ارکستر کامل یا حتی یک ارگِ وورلیتزر را داشتند، جستجو برای یافتن راهی مؤثر برای ضبط صدا بر روی فیلم در جریان و پس از جنگ همچنان ادامه داشت، تا آنکه آزمون ضبط بر روی دیسک به آزمون ضبط بر روی نوار فیلم تغییر مسیر داد. نخستین ضبط مستقیم صدا بر روی نوار فیلم درست در حاشیهٔ قاب همان تصویر، توسط یوجین آگوستین لاست (Eugene Augustin Lauste)، دستیار فنی و.ک.ل. دیکُسن، در ۱۹۱۰ صورت گرفت. این اختراع با یک حق امتیاز انگلیسی و تحتعنوان تبدیل شعاعهای نور منطبق با صدا به علائم الکتریکی، بهوسیلهٔ سلولهای سِلِنیوم فتوکُنداکتیو (Photoconductive) در ۱۹۰۷ به ثبت رسیده بود. لاست سیستم خود را فتوسینما توفن (Photocinemaphone) نامیده بود، و چون قادر به جلب حمایت مالی برای تولید این سیستم نشد تجربههای او اساس فتوفُن RCA قرار گرفت و یکی از دو سیستم موجود صدا - بر - فیلم هالیوود در اوایل دوران ناطق شناخته شد. یکی دیگر از پیشگامان تکنولوژی صدا - بر - فیلم مخترعی لهستانی - آمریکائی بهنام جوزف ت. تایکوسینر بود که در ۱۸۹۶ با شعلههای گاز بهعنوان منبع نور با صدای کنترل شده تجربه کرده بود. اما نخستین سیستم صدا - بر - فیلم یا صدای اپتیک قابل قبول تا پایان جنگ کامل نشد.
|
|
در ۱۹۱۹ سه مخترع آلمانی - بوزف آنژل (Joseph - T - Tycociner)، یوزف ماسُل (Josef Engle) و هانس وُگْت (Hans Vogt) توانستند تکنیک فرآیند تری - ارگُن (Tri - Engle) (بهمعنای عمل سه جانبه) را به ثبت برسانند؛ بدینسان آنها با استفاده از سلولهای فتوالکتریک برای تبدیل امواج صوتی به ضربان الکتریکی توانستند این ضربهها را بهصورت عکسبرداری بر لبهٔ نوار فیلم ضبط کنند. آنها با قرار دادن یک دستگاه 'بازبین' مرکب از نور التهابی (اینکاد سنت) و یک سلول فتوالکتریک دیگر در دستگاه نمایش، که الگوی نور و سایه را مجدداً به امواج صوتی موجود بر نوار گردندهٔ فیلم ترجمه میکرد، موفق شدند یک همزمانی کامل صدا و تصویر بهدست آورند.
|
|
در ۱۹۲۳ مخترعی آمریکائی بهنام دکتر لیدوفورست (Dr. Lee De Forest) (۱۹۶۱ - ۱۸۷۳) یک حق امتیاز (مستقل از مخترعان آلمانی) سیستم صدا - بر - فیلم به ثبت رساند که شباهت زیادی به تری - ارگُن داشت و سرانجام مشکل تقویت صدا را حل کرد. در ۱۹۰۷ دکتر فورست برای اصلاح گیرندههای رادیو یک تقویتکننده بهنام اُدیشن تری الکترود آمپلی فایر (یاتربود) با نام اختصاری اُدیون تیوپ به ثبت رساند. این سیستم لولهٔ مکندهای داشت که صدای دریافتشده را با نیروی برق تقویت میکرد و آن را به بلندگو میفرستاد. اُدیون تیوپ در واقع اساس همهٔ سیستمهائی قرار گرفت که نیاز به تقویت داشتند - رادیو، بلندگوی اطلاعات، فیلمهای ناطق و سرانجام ضبط بسیار حساس (هایفیدلیتی HI - FI) و تلویزیون - این سیستم همان کاری را که عدسی برای فرافکنی تصویر بر پرده انجام میدهد و در مورد صدا انجام میداد، به این معنی که پیام یا سیگنال (علامت) را همزمان به گوش شمار کثیری شنونده میرساند. دوفورست، هنگامیکه دریافت با استفاده از لولهٔ اُدیون در فرآیند صدا - بر - فیلم اپتیک میتواند بهتر از تقویتکنندههای موجود نتیجه بگیرد، در ۱۱۹۱۹به اندیشهٔ متحول کردن 'تصاویر سخنگو' افتاد. او در ۱۹۲۲، با مقایسهٔ سیستم خود با دیگران آنقدر مطالعه کرد تا در نوامبر همان سال کمپانی فرنو فیلم را تأسیس کرد تا با همکاری دکتر هرگو رابزنفلد آهنگساز فیلمهای صامت یک سلسله فیلم کوتاه ناطق بسازد.
|
|
دوفورست در استودیوهای نورما تالماج (Norma Talmadge studios) در شهر نیویورک با دستگاه فورنوفیلم خود چند فیلم یک و دو حلقهای در هفته ساخت و در اواسط ۱۹۲۴ چندان موفق شده بود که در شرق آمریکا حدود سی و چهار سالنُ مجهز به نمایش فیلمهای او شدند. او در جریان تجهیز همین سالنها پنجاه سفارش دیگر از نقاط دیگر آمریکا، بریتانیا و کانادا دریافت کرد. فیلمهای او شامل قطعاتی از اجراء اپراهای بزرگ، موسیقی آهنگسازان معروف، نمایشهای وودویل محبوب، صحنههائی از نمایشنامههای روز، سخنرانی اشاخص سرشناس از جمله کولوین کولیج رئیسجمهور وقت، سناتور رابرت لافولت و جرج رنارد شاو، و حتی گاه فیلمهای روائی خود او بودند. با آنکه در سالهای ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۷ دوفورست موفقیتهای چندی بهدست آورد، با این حال کوششهای او برای جلب توجه هالیوود به فونوفیلم عقیم ماند، زیرا آنها مایل نبودند برای تبدیل سیستم تولید و نمایش خود پول خرج کنند. حتی دو فورست در ۱۹۲۳ دستگاه خود را به اشخاص مقتدری چون کارللیمل از یونیورسال و ادلف زوکر از پارامونت عرضه کرد، اما جدی گرفته نشد. رؤسای استودیوها این 'تصاویر سخنگو' را بسیار پرهزینه برآورد میکردند. این امر چندان ادامه یافت تا آنکه سیستم رقیب او بهنام ویتافُن در ۱۹۲۶ با موفقیتی حیرتآور روبهرو شد. این موفقیت رؤسای استودیوهای هالیوود را به تجدیدنظر واداشت.
|
|
ویتافُن (Vitaphone) یک سیستم پیشرفته صدا - بر - دیسک ساخت روزی که نمایندگان وسترنالکتریک، در ۱۹۲۵، در استودیوهای هالیوود دست به بازاریابی زدند محترمانه رد شدند. کمپانی برادران وارنر تصمیم گرفت در مورد صدا دست به خطر بزند. مسئولان اجرائی استودیو اقدام به صداگذاری بر فیلمها را نه بهعنوان یک عمل دفاعی، که همچون یک حمله به استودیوهای بزرگ در پیش گرفته بودند. بنابراین در آوریل ۱۹۲۶ کمپانی برادران وارنر با حمایت مالی یکی از گروههای بانکی والاستریت، یعنی گلدمن ساکس (Goldman Sachs)، شرکت ویتافن را تأسیس کرد. کمپان برادران وارنر با استقرار مکانی برای نصب ویتافن تصمیم گرفت با هزینهای معادل سه میلیون دلار آن را به یک استودیوی کامل صدا تبدیل کند. سپس افتتاحیهٔ فیلم دُن ژوان (Don Juan) (اَلَن کرازلند، ۱۹۲۶) را در یک تالار کرلردار برادوی، خیابان پنجاه و دوم شهر نیویورک، در ششم اوت ۱۹۲۶ به نمایش گذاشت. دُن ژوان آخرین و مجللترین فیلم جان باریمور به همراه موسیقی ضبط شدهٔ ارکستر فیلارمونیک نیویورک باشکوه تمام نمایش داده شده، در حالیکه پیش از نمایش فیلم یک برنامهٔ یک ساعتهٔ یک میلیون دلاری از صحنههای کوتاه ستارگان اپرای متروپالیتن و اجراء ارکستر فیلارمونیک نیویورک به نمایش درآمد و این برنامه خود با سخنرانی ویل هیز، رئیس MPPDA، به همراه صدا و با این جملات آغاز شد: 'آغاز دورانی نو در موسیقی و تصاویر متحرک'
|
|
این حادثه هم انقلابی در ارائهٔ موسیقی همزمان از یک ارکستر ضبط شده بود که ویتافن برای فیلمهای 'صامت' بدعت نهاده بود و هم با موفقیت عظیمی روبهرو شد. این نخستین برنامهٔ ویتافن هشت هفته در نیویورک بر پرده بود و بیش از نیم میلیون نفر مبلغی حدود هشتصد هزار دلار برای آن پول پرداختند. برنامه سپس در شیکاگو، لسآنجلس، باستُن، دیترویت، سنتلوئیس و بسیاری از شهرهای اروپائی رکورد فروش را شکست. منتقدان در تحسین از سیستم ویتافن هم صدا شدند و آن را با جملاتی نظیر 'خارقالعاده' 'غیرقابل تصور' و 'هشتمین عجایب جهان' توصیف کردند. صاحبان دیگر صنعت فیلم، اما برای عدم استقبال از ویتافن تبدیل کامل استودیوها به صدا بسیار پرهزینه برآورد میکردند. در ۱۹۲۷ استقرار تجهیزات ویتافن تنها برای هر سالن حدود بیست و پنج هزار دلار هزینه دربر داشت. از طرف دیگر، سیستم ستارهسازی که استودیوهای آمریکائی بر پایهٔ آن بنا شده بودند تا در سراسر جهان تولیدات خود را بهتر بفروشند دچار اغتشاش میشد؛ چرا که بازیگران برای هنر میم و حرکات دست و چشم و صورت تربیت شده بودند و اکنون باید خود را با دیالوگ تطبیق میدادند.
|
|
فیلم ناطق مجموعهٔ ساختار صنعت فیلم آمریکا (و بنابراین غرب) را مورد تهدید جدی قرار میداد و این صنعت برای طرد و نفی صدا دلایل قاطعی داشت. اما با آغاز سال ۱۹۲۷ موفقیت مردمی ویتافن دیگر قابل انکار نبود، لذا در فوریه همان سال کارگزاران 'سه کمپانی بزرگ' MGM متعلق به لُوه، بازیگران مشهور - لاسکی که به زودی نام پارامونت را بر خود نهاد، و کمپانی فرستنشنال - با 'پنج کمپانی کوچک' یونیورسال و شرکت پخش تولیدکنندگان فیلم (PDC) - توافقنامهای امضاء کردند (که به اشتباه موافقتنامهٔ 'پنج بزرگ' شناخته میشود) که بر طبق آن در صورت اجبار به پذیرفتن صدا یک سیستم مشترک صدا به راه اندازند؛ و همین توافقنامه بود که نهایتاً منجر به پیروزی تدریجی سیستم صدا - بر - فیلم در مقابل صد - بر - دیسک شد. صدا به راه اندازند. ویتافن تا مدتها بهترین سیستم بازار محسوب میشد. وارنرها اعلام کردند از ۱۹۲۷ تمام فیلمهای صامت خود را با موسیقی همراه و همزمان 'سینک' نمایش خواهند داد. این کمپانی همچنین اعلام کرد که در نظر دارد در همهٔ شهرهای بزرگ آمریکا تئاتر مجهز بخرد و آنها را به سیستم پخش صدا تجهیز کند. تا آوریل ۱۹۲۷ سیستم ویتافن در ۱۵۰ سالن تعبیه شده بود، یعنی هفتهای دوازه سالن. وارنرها در همان سال نخستین استودیوی صدا در جهان را بنا کردند و یک ماه پس از آن دست به تولید فیلم ناطق زدند - خوانندهٔ جاز (۱۹۲۷) به کارگردانی آلن کرازلند - و این اقدام پیروزی فیلم صدادار را تضمین و مسیر آیندهٔ آن را تعیین کرد. با آنکه وارنرها از اوت ۱۹۲۶ برای فیلمهای خود موسیقی همزمان ضبط میکردند و با این آهنگها برنامههائی از فیلمهای کوتاه تدارک میدیدند، اما فیلم خوانندهٔ جاز را میتوان آغاز تولید فیلم داستانی با ویتافن شناخت.
|
|
فیلم خوانندهٔ جاز اقتباسی از یک نمایش موفق تئاترهای برادوی بود که در اجراهای صحنهای نقش اصلی را جرججسل (George Jessel) (۱۹۸۱ - ۱۸۹۸) ایفاء میکرد. این فیلم داستان احساساتی پسر یک آوازخوان مذهبی یهودی است که میخواهد در تالارهای موسیقی آواز بخواند اما نگران مذهب، خانواده و آبروی خود است. و این فیلم نیز مانند نخستین برنامهٔ ویتافن فیلم صامتی بود که موسیقی ارکستری بهصورت همزمان آن را همراهی میکرد و اَل جالسُن هفت آواز یهودی معروف در آن میخواند. بنابراین فیلم بهعنوان یک فیلم آوازدار و نه 'فیلم سخنگو' معرفی شد، زیرا تمام دیالوگها از طریق میاننویس عرضه میشد. اما جالسن در جریان فیلمبرداری سخنانی نیز پرانده بود که برادران وارنر با زیرکی آنها را در فیلم نهائی حفظ کرده بودند: ترکیب جالسُن، ویتافن، و دیالوگ همزمان فیلم خوانندهٔ جاز از همان روز افتتاح فیلم در ششم اکتبر ۱۹۲۷ موفقیتی جهانی کسب کرد و بیش از ۵/۳ میلیون دلار به جیب کمپانی برادران وارنر ریخت. این فیلم در شهرهای پرجمعیت و بزرگ سراسر جهان به نمایش درآمد. سازمان دیگری که در تبدیل استودیوهای خود به صدا پیشگامی کرد کمپانی فاکس فیلم کُرپوریشن بود که در آن زمان همچون کمپانی برادران وارنر سازمان کوچکی بود.
|
|
رئیس این کمپانی، ویلیام فاکس، بدون سر و صدا حق امتیاز آمریکائی صدا - فر - فیلم را با مکانیسم فلایویل (گردنده) آن از تری - ارگن به قیمت پنجاه هزار دلار خرید. یک سال پیش از آن هم حق امتیاز امریکائی سیستم صدا - بر - فیلم تیودور و.کیس (۶۸) و ارل ای. اسپونابل (Earl I. Sponable) را خریده بود. این سیستم از بسیاری جهات به فونوفیلم فورست شباهت داشت و در واقع تحتتأثیر همکاری فورست - کیس بین سالهای ۱۹۲۵ - ۱۹۲۲ ساخته شده بود. کمپانی فاکس در ۱۹۲۶ شرکتی بهنام فاکسکیس کُرپوریشن تأسیس کرد تا در سالنهای خود تحت نام موربتن فاکس فیلمهای کوتاه صدادار تولید و پخش کند. حاصل تجربههای این شرکت یک سلسله فیلمهای کوتاه از یک خوانندهٔ کابارهٔ اسپانیائی، پس از نمایش فیلم صامت افتخار به چه قیمت! (?What Price Glory) (رائول والش، ۱۹۲۶) بود در این برنامه چند حلقهٔ خبری (رژهٔ سربازان در وست پوینت [30 آوریل]؛ اشغال پاریس توسط چارلز ا. لیندبرگ و همچنین برنامهای بلندپروازانه از سه اجراء کوتاه، شامل صحنهٔ کوتاه و ناطقی از کمدین معروف چیک سیل (Chic Sale) بهنام 'آنها برای گرفتن من میآیند' گنجانده شده بود که در نهایت فیلم داستانی آسمان هفتم' (فرنک بُرزیج ۱۹۲۷) با یک موسیقی همزمان ارکستری از ارنو رَپی نمایش داده میشد.
|
|
این فیلم چهار ماه پیش از خوانندهٔ جاز به نمایش در آمد. اما موفقیت جهانی خوانندهٔ جاز موجب شده بود که فاکس به ارزشهای 'تصاویر سخنگو' پی ببرد. پس از این، فاکس مووبتن گروه فیلمبردارانی به سراسر جهان فرستاد تا با هر کس که میتوانستند، مصاحبه کنند، از جمله جرج برنارد شاو و پاپ، و هفتهای سه تا چهار حلقه در سالنهای خود پخش کرد. مذاکرات دو جانبهای میان فاکس - کیس و ویتافن آغاز شد، بر این مبنا که هر یک از دو شرکت حق استفاده از سیستم طرف مقابل، استودیوها، تکنیسینها و تالارهای نمایش یکدیگر را داشته باشد. از ۱۹۲۶ تماشاگران فیلم روز به روز کمتر شده بودند، ظاهراً به این دلیل که مردم از فرمولهای رو به زوال هالیوود خسته شده بودند، و دستمزدهای گزاف ستارگان کمر هالیوود را شکسته بود. از طرف دیگر دسترسی خانوادههای عادی آمریکائی به اتومبیل و رادیو از اوایل دههٔ ۱۹۲۰ بازار رقابت سرسختانهای بر سر راه سینمای صامت گسترده بود؛ درست همانطور که از اواخر دههٔ ۱۹۴۰ و دههٔ ۱۹۵۰ تلویزیون سینمای ناطق را تهدید کرد. در ۱۹۲۷ تنها فیلمهای صدادار قادر به جذب تماشاگران فراوان بودند، و بنا به گفتهٔ ریچارد گریفیث (Richard Griffith) مورخ سینما، تا بهار سال بعد حتی بدترین فیلمهای ناطق در آمریکا قادر بودند بر فیلمهای صامت پیشی بگیرند.
|
|
تا سال ۱۹۲۸ مردم آمریکا به صراحت صدا را برگزیده بودند و استودیوها یا باید به صدا تن میدادند یا تعطیل میشدند. کمپانی برادران وارنر همچنان رهبر این موج ماند. وارنرها پس از تولید نخستین 'فیلم نیمه سخنگو' - خوانندهٔ جاز - دست به ساختن یک فیلم 'صددرصد سخنگو' - روشنائیهای نیویورک (Lights of New York) (برایان فری (Bryan Foy)، (۱۹۲۸) زدند. زمان نمایش روشنائیهای نیویورک تنها پنجاه و هفت دقیقه بود که با ناشیگری کارگردانی شده بود. استقبال شگفتانگیزی که از روشنائیهای نیویورک شد به هالیوود نشان داد که ساختن فیلم تمام ناطق نه تنها ممکن است بلکه قادر است تماشاگران کثیری را نیز جلب کند. حاصل آنکه تا پایان سال ۱۹۲۹ ناطق شدن فیلم ساختار صنعت فیلم را در سراسر جهان به شکلی افراطی و انقلابی تغییر داد. در این سال سه چهارم همهٔ فیلمهای ساخته شده در هالیوود با نوعی صدای ضبط شده به نمایش در آمد. هزینهٔ تبدیل استودیوها به ناطق سرسامآور بود و استودیوها را وادار میکرد وامهای سنگینی از والاستریت تقاضا کنند. در ژوئیهٔ ۱۹۲۹ مدیرکل کمپانی فاکس، وینفیلد شبهان، سرمایهگذاری هالیوود در این زمینه را بیش از پنجاه میلیون دلار برآورد کرده بود - تقریباً چیزی معادل چهار برابر ارزش بازار فیلم در سال مالی ۱۹۲۸، اغلب این سرمایهها را دو شرکت غولآسای دوران، یعنی گروه مورگان و گروه راکفلر بهصورت وام در اختیار گذاشتند. وامهای کلان سالهای ۱۹۲۹ - ۱۹۲۸ در همان سال با سودهای کلان جبران شد. شمار تماشاگران فیلم از شصت میلیون نفر در ۱۹۲۷ به نود میلیون نفر در ۱۹۳۰ رسید، در حالیکه قیمت بلیتها پنجاه درصد افزایش یافته بود.
|