|
| مراكز فرهنگى - تفريحى، استان تهران
|
|
همراه با افزايش شديد جمعيت و گسترش روزافزون شهرنشينى، شهرهاى بزرگ نيازمند مراکز فرهنگى - تفريحى ويژهاى هستند که بتواند بخشى از اوقات فراغت مردم شهرنشين را پر کند. هدف از احداث مراکز فرهنگى - تفريحى ايجاد فضاهاى عمومى تفريح سالم و خلاقيت هنرى در شکلهاى نو و همهگير فرهنگ است. امروزه شهرهاى بزرگ استان، شاهد فعاليت و گسترش اين نوع مراکزاند.
|
|
يکى از مکانهاى فرهنگى و تفريحى که در شهرهاى استان، به ويژه در تهران براى اوقات فراغت شهروندان نقشى مؤثر دارد، فرهنگسرا است.
|
|
مهمترين عملکرد فرهنگسرا، ترکيب آموزش و تفريح براى نوجوانان و جوانان در مسيرى سالم است. مهمترين فرهنگسراهاى استان که بيشترشان در تهران متمرکز شدهاند عبارتاند از:
|
|
- تالار وحدت (رودکى) نخستين سالن مخصوص اپرا و ارکسترهاى بزرگ در ايران است، گنجايشى نزديک به هزار نفر دارد و در کنار سن اصلى آن چهار سن متحرک نيز ساخته شده است.
|
|
- فرهنگسراى بهمن به وسعت ۴۰ هزار مترمربع در ميدان بهمن قرار دارد و متشکل از بخشهاى موزهٔ هنرهاى نمايشى، تالار تابستانى، سينما، مجموعهٔ ورزشى، سالن تئاتر، انتشارات و ... است.
|
|
- فرهنگسراى نياوران به وسعت ۳۵۰۰ مترمربع شامل کتابخانه، نگارخانه، سالن نمايش و ...
|
|
- فرهنگسراى خاوران که بزرگترين فرهنگسراى ايران است، شامل بازارچهٔ فرهنگ و هنر، سالن آمفىتئاتر روباز، کانون قرآن، تالار نمايش، کتابخانه و کلاسهاى آموزشى در خيابان خاوران واقع شده است.
|
|
- مجموعه فرهنگى بعثت در بزرگراه بعثت قرار دارد و شامل کتابخانه، سالنهاى مطالعه، خانهٔ کتاب کودک، آمفىتئاتر، کلاسهاى آموزشى و ... است.
|
|
- فرهنگسراى شفق که در خيابان سيد جمالالدين اسدآبادى قرار دارد دربرگيرندهٔ سالن آمفى تئاتر با صندلىهاى طراحى شده براى معلولان، کلاسهاى آموزش قرآن، نقاشى، خوشنويسى، عکاسى، سفالگرى، مجسمهسازى، مينياتور، کامپيوتر، موسيقى سنتى ايران، قالىبافى، چاىخانه، فروشگاه و ... است.
|
|
علاوه بر مراکزى که نام برده شد در سطح استان و به ويژه در شهر تهران مراکز متعدد فرهنگى، آموزشى و تفريحى نيز فعالاند که هر يک در پر کردن اوقات فراغت مردم و به ويژه نوجوانان و جوانان مؤثراند.
|
|
| ويژگىهاى فرهنگى و هنرى، استان قزوين
|
|
بنا به گزارش تاريخنگاران يونانى، پيش از آمدن آريايىها به فلات ايران، مردمى در بخشى از درههاى شمالى اين سرزمين مىزيستند که «مرد» يا «آمارد» خوانده مىشدند. اينان مردمى سلحشور و جنگجو بودند. مؤلف کتاب ايران باستان جايگاه اين قوم را نواحى تنکابن ذکر کرده است؛ ولى چون سفيدرود را در قديم «آمارد» مىگفتند، به نظر مىرسد که درهٔ رودهاى شاهرود و سفيدرود نيز جزءِ زيستگاههاى «آمارد»ها بوده باشند. يکى از زيستگاههاى آماردها، دشت قزوين و مناطق کوهستانى شمالى و جنوبى و غربى آن است که به مسکن مهاجران آريايى تبديل شده و مردم ديلم در آن مستقر گرديدهاند. از اينرو مىتوان گفت که مردم قزوين در اصل آريايى و از خاندان ديلم بودهاند که به واسطهٔ آميزش با آماردها، تازيان، ترکان و مغولان تغييراتى در ويژگى نژادى، زبان و فرهنگ آنها پديد آمده است.
|
|
زبان مردمِ قزوينِ قديم، زبان ديلمى بوده است؛ يعنى مانند مردم رودبار و الموت کنونى گفتوگو مىکردهاند. در قديم، قلمرو زبان ديلمى در استان قزوين محدودهاى شامل بخشهاى شمالى (الموت، رودبار و طالقان) و بخشهاى جنوبى استان قزوين (سراسر رامند) را در بر مىگرفته است. امروزه هم مردم اين نواحى به زبانى نزديک به زبان پهلوى سخن مىگويند. مردم شهر قزوين نيز تا حملهٔ مغول به زبان پهلوى گفتوگو مىکردهاند. با گذشت زمان، به تدريج اين زبان فراموش شده و فارسى کنونى جانشين آن گرديده است.
|
|
پس از حاکميت ترکان سلجوقى، کمکم زبان ترکى در بخشهايى از ايرانزمين رواج يافت و در دورهٔ فرمانروايى مغولان نيز که بيش از سه قرن دوام يافت، به روندِ رواج و گسترش اين زبان يارى رساند.
|
|
در حال حاضر، در محدودهٔ استان قزوين مردم دهستانهاى خرقان، ابهررود، قاقزان، تارم، افشاريه، زهرا و بعضى از روستاهاى بشاريات، اقبال و پشگلدره، و در خود شهر قزوين نيز بخشهاى شمالى و شمال غربى شهر؛ يعنى محلههاى دربکوشک، شيخآباد، گوسفندميدان، قملاق و ديمج که در سدههاى پيشين جايگاه و نيز توقفگاه اميران، درباريان، خادمان و مأموران دربار صفوى بوده است، بيشتر به زبان ترکى سخن مىگويند؛ در صورتى که مردم محلههاى شرقى، جنوبى و مرکزي؛ يعنى محلههاى پنبهريسه، راه چمان، راه رى، خندقبار، مغلاوک، آخوند، سکه شريحان و خيابان، که کمتر با مأموران و درباريان تماس داشتهاند، به زبان فارسى سخن مىگويند.
|
|
در حال حاضر، به جز مردم بومى، قومهايى همچون کرد، لر، ترک و طايفههايى چون مراغهاىها (کلهبزىها) در اين استان زندگى مىکنند. شاهسونهاى اينانلو، شاهسونهاى بغدادى، طايفههاى انصارى، رشوند، کاکاوند، غياثوند و چگنى از جملهٔ اين طايفهها هستند که در طى صدها سال با يکديگر همزيستى مسالمتآميز داشتهاند و از آداب و رسوم و سنتهاى قومى همديگر تأثير پذيرفتهاند.
|
|
استان قزوين زادگاه انديشمندان و سياستمداران برجستهاى بوده است که در صحنهٔ سياست، هنر و ادب سرزمين ايران درخشيدهاند. سرشناسترين چهرهٔ سياسى اين خطه ميرزاحسينخان مشيرالدوله (سپهسالار) است که در عهد ناصرى وزير و صدراعظم بوده است. ساختمان مجلس شوراى ملى در ميدان بهارستان و مسجد سپهسالار تهران از بناهايى است که اين رجل سياسى بنا نهاده است. از اديبان و شاعران نامدار قزوين نيز مىتوان از عبيد زاکانى شاعر و نويسنده و اديب نکتهسنج و طنزپرداز قرن ششم و هفتم هجرى قمري؛ شيخ احمد غزالي؛ خواجه امام ابوالقاسم رافعي؛ امام زکرياى قزويني؛ حمداللّه مستوفى مورخ و نويسندهٔ نامدار، و از معاصران عارف قزوينى، علامه علىاکبر دهخدا، علامه محمد قزوينى و سيد اشرفالدين قزوينى (نسيم شمال) را نام برد که هر يک منشاءِ خدمات درخشانى در عرصهٔ هنر و ادب ايران شدهاند.
|
|
در زير، به برخى از عادتها و سنتهاى مردم قزوين، به اجمال، اشاره مىکنيم. اين سنتها به طور مشخص، مراسم مربوط به عيدها و جشن و سرورهاى ملى و مذهبى و سوگ و عزاهاى خصوصى و مذهبى را در بر مىگيرند:
|
|
| ويژگىهاى فرهنگى و هنرى، استان كرمانشاه
|
|
استان کرمانشاه از مناطق کردنشين سرزمين ايران است. زبان کردى از خويشاوندان نَسَبى زبان فارسى است و مشابهتهاى فراوانى با قواعد دستورى و ديگر خصوصيات با زبان فارسى دارد. زبان کردى گويشهاى متفاوتى دارد که از مهمترين آنها مىتوان به گويشهاى کلهرى، اورامى، سورانى (جافى)، لکى و گويش فارسى اشاره کرد. اهالى قصر شيرين، سر پل ذهاب، صحنه، دينور و بخشى از مردم کرمانشاه به گويش کلهرى تکلم مىکنند. دو ايل بزرگ لهونى در منطقه اورامان جنوبى در کرمانشاه و طوايف اورامان زراب و اورامان تخت در حوالى استان کردستان و بخشى از مردم سر پل ذهاب و دينور به گويش اورامى تکلم مىکنند. گويش سورانى (جافى) به جوانرود و به برخى از مهاجرين سر پل ذهاب و جگيران و بخش روانسر اختصاص دارد. اهالى هرسين و طوايف واقع در مسير مرز بين اکراد کلهر و زنگنه و لرستان به گويش لکى تکلم مىکنند و لهجهٔ فارسى کرمانشاهى نيز خاص شهرستان کرمانشاه است. فارسى کرمانشاهى از لحاظ ضربالمثل و ترانه نيز بسيار غنى است.
|
|
نژاد مردم ساکن در استان کرمانشاه آريايى است و به لحاظ مذهبى، بيشترين طوايف و ايلات ساکن در استان مسلمان و شافعى مذهب هستند. برخى از طوايف و ايلات مانند خاندان اردلان، کلهر و سنجابى پيرو مذهب تشيع هستند. عدهاى از مردم استان نيز که به گورانها معروفاند پيرو اهل حق مىباشند. گروههاى علىاللهى، يزيدى، صارمى، شبک و بجورانها در استان زندگى مىکنند و تعدادى از آنها آئين پيش از اسلام خود را حفظ کردهاند.
|
|
بر بستر خصوصيات قومى، نژادى، زبانى و باورهاى مذهبى مردم کرمانشاه کنشهاى فرهنگى استان شکل گرفته است.
|