جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
طبیب من ز هجر خود مرارنجور میدارد
|
همچنین مشاهده کنید
- ناله چندان ز دلم راه فلک دوش گرفت
- دی باد چو بوی تو ز بزم دگر آورد
- چو عشق کوس سکون از گران عیاری زد
- بیش ازین منت وصل و از رخ آن ماه مکش
- آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش
- چو بر من زد آن ترک خون خوار تیغ
- به گوشم مژدهی وصل از در و دیوار میآید
- ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا
- بردوش آن قدر دل من بار غم گرفت
- همچو شمعم هست شبها بیرخ آن آفتاب
- چون تو سروی در جهان ای نازنین اندام نیست
- زلف و قد راست ای بت سرکش چشم و رخت راست ای گل رعنا
- ای پری راه دیار آن پری پیکر بپرس
- چون باز خواهد کز طلب جوینده را دور افکند
- دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمیگنجد
- جز من آن کس که به وصل تو نشد شاد که بود
- ای ابرویت به وقت اشارت زبان حسن
- مرا صید افکنی زد زخم و بند افند در گردن
- ای پارسای کعبه رو عزم سر آن کو مکن
- ای لبت زنده کرده نام مسیح