یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
وضع عمومى نثر و ويژگىهاى آن
| ||
| ||
اين نکته روشن است که چه زبان و چه محتواى آن، يعنى مطلب و انديشه که براى نثر و نظم بايسته است، در اين دوره در حال تحوّل و تغير بود. دگرگونى انديشه را مىتوان در آنجا که از 'وضع عمومى زبان فارسى' سخن گفته شد، اطلاعى به اجمال حاصل نمود و در نتيجه با يک ترسيم کلى نثر فارسى را در جريان اين تحوّل و تغيير روزافزون لفظى و فکرى داراى دو ويژگى عمده دانست و معرّفى کرد: ۱. سستى لفظ. ۲. سخافت نسبى فکر که در بعضى از انواع آثار مثنور بسيار لايح و آشکار و در انواع ديگرى کمتر مشهود و برملاست. | ||
| ||
مراد از سستى لفظ همان است که عالمان معانى و بيان از آن به 'ضعف تأليف' تعبير مىکنند يعنى آنکه گوينده در سخن خود فرنهادهاى لغوى و دستورى را رعايت نکند، مثل: بهکار بردن فعلهاى وصفى يعنى يک نوع ماضى نقلى بدن فعل معين ـ حذف فعل بىوجود قرينهٔ لفظى و حتى گاه معنوى ـ معقد ساختن جملهها که گاه به عمد و به قصد سخنآرائى انجام مىگرفت، و گاه هم ديريابى معنى انگيزهٔ چنين کارى بود زيرا ظاهراً کلامى را که به آسانى دريافته شود مبتذل مىشمردند، - بهکار بردن واژههاى مغولى و ترکى بىحدّ و حساب - توسل به تعبيرهاى ترکيبى طولانى بهجاى مصدرهاى متداول فارسى. | ||
سبب اساسى اين وضع آن بود که بيشتر اهل قلم اگر تحصيلى کرده بودند به زبان عربى بود نه فارسي، و يا اصلاً نه عربى درستى آموخته بودند و نه در پارسىگوئى تمرينى کرده و استادى ديده. | ||
| ||
نکتهٔ ديگر وسعت ميدان و زمان پارسى نويسى درين عهد است يعنى آنکه نثر فارسى اين دوران مانند شعر، نه به زمان کوتاهى باز بسته بود و نه تنها به سرزمين اصلى خود يعنى به ايران محدود مىشد. در آن سرزمين وسيع و زمان موسع، و نيز در رشتههاى گوناگون از نويسندگي، نمىتوان يک سبک و يک شيوه تشخيص داد و آن را توصيف کرد و يا يک حکم کلى از کنارهٔ موضوع گذشت، بلکه درست به شيوهاى که دربارهٔ شعر عهد ۱۰ تا ۱۲ سخن گفته شد در اينجا نيز بايد سخن گفت و همهٔ سويهها و رويههاى منشور را نگريست و سپس دعوى شناخت آن نمود. پس بهتر آن است که به اين موضوع کلى از راه شناخت اجزاء آن بنگريم. | ||
| ||
نخستين موضوعى که در اين تجزيه بهخاطر مىآيد فروانى واژههاى عربى در نثر اوايل سده ۱۰ تا ۱۲ است اينجا اين نکته را مىافزايم که در انشاء دورانهاى گذشته بهکار بردن جمله و عبارت عربى بيشتر يا در راه استشهاد نويسنده به آنها بود و يا به قصد اظهار اطلاع از ادب عربى؛ و همچنين بهکار بردن واژهها و ترکيبهاى عربى که عادتاً نتيجهٔ عدم اطلاع از معادلهاى فارسى آنها يا نقص زبان درى در آن موردها بود، و بيشتر براى اظهار فضل، و قسمتى هم براى آرايش کلام. اما در اين عهد، گذشت از اين موردها که خواه و ناخواه بر قرار سابق بود، مطلب ديگرى را بايد در نظر داشت و آن نفوذ قطعى و عمقى آن واژهها و ترکيبها در زبان فارسى و حتى جوش خوردن آنها با الفاظ درى و گرفتن جاى واژهها و ترکيبهائى از اين زبان بود. | ||
| ||
بهکار بردن واژهها و ترکيبهاى ترکى و مغولى در نثر اين دوره نيز همان حال را دارد که واژههاى عربى دارد. غالب اين دسته از واژهها از ديرباز و بهويژه از عهد تسلط مغولان در زبان فارسى راه جسته و مانده و در پارهاى از آثار عهد صفوى بهصورت واژههاى متداول بهکار رفتهاند. پيداست که برکار بودن دستههاى متعدد ترکمانان نيز وسيلهٔ مؤثرى براى نشر زبان ترکى در اين دوره و اثر آن در زبان فارسى بوده است که با توضيحاتى که در مباحث پيش دادهايم نيازى به بازگوئى ندارد. | ||
| ||
نثر اوايل سالهاى سده دهم تا ميانه دوازدهم از بسيارى جهات دنبالهٔ نثر دورهٔ تيمورى است زيرا وقتى دولت صفوى روى کار آمد هنوز نگارندگان عهد تيمورى بر کار و سرگرم نشر آثار خود بودند، خواه آن گروه که از بيم کشتار قزلباش به روم و فرارود و هند گريختند و خواه آنانکه رضا به قضا دادند و در زادگاه خود ماندند و طبعاً تغيير حکومت اثرى در شيوه آنان نمىتوانست کرد. همهٔ فرهيختگان پايان سدهٔ نهم و آغاز سدهٔ دهم نيز که در عهد شاهاسمعيل (م ۹۳۰) و شاه طهماسب (م ۹۸۴) چه در ايران و چه در ديگر جاىها سرگرم کار شدند، شيوهٔ استادان خود را فراموش نکردند و روشى را که از آنان آموخته بودند از دست فرو ننهادند. | ||
| ||
در مورد نفوذ زبان عربى در اين دوره مطلبى را که تا آن عهد در زبان فارسى و بهويژه در نثر سابقه يافته بود، نبايد فراموش کرد و آن تأثير دستورى زبان عربى است در زبان فارسى. اين تأثير پيشينهاى دراز در زبان فارسي، بهويژه از راه نثر، پيدا کرده بود، ولى از سدهٔ نهم و دهم به بعد اين نفوذ چنان ريشهدار و مستقر شد که ريشهکن ساختن آن شايد هنوز هم نيازمند زمان باشد. اين نفوذ بهصورتهاى گوناگون است که در اينجا به بعضى از آنها اشاره مىشود: | ||
- جمع بستن واژههاى عربى به عربى مثل : جبال. | ||
- مطابقت صفت با موصوف مؤنث مثل: ورضهٔ مقدسه و عتبهٔ عليه، و شگفت است که اگر موصوف علامت جمع فارسى هم داشت با آن همين معامله را مىکردهاند مثل: غلامان خاصهٔ شريفه. | ||
- بهکار بردن عبارت يا ترکيب عربى بىآنکه تغييرى در آن داده شود مثل: (کردهٔ ايشان را نسياًمنسياً انگاشتند) | ||
- جارى ساختن حکمهاى دستورى يا لغوى عربى بر فارسى مثل: نباير بهجاى نبيرگان و نزاکت مصدر مجعول از نازک. | ||
- مطابقهٔ صفت و موصوف جمع مثل: امراء عظام. | ||
| ||
از ويژگىهاى زبان ثنر در اين دوره، بهکار بردن ترکيبهاى جمله مانند است بهجاى يک واژه مثل: 'رقم زدهٔ قلم بدايع نگار شدن' يعنى نوشته شدن و 'رخت اقامت بر راحلهٔ فنا بستن' يعنى مردن. | ||
| ||
از ويژگىهاى نثر در سده ۱۰ و ۱۲ دراز گفتن (اطناب، اسهاب) است و اين بيشتر در نثرهاى تاريخى و توصيفى و يا در منشآت بهويژه در سلطانيات ملاحظه مىشود. در بيشتر کتابهاى تاريخ مؤلف در ديباچهٔ و همهٔ فصلها و يا در مقدمهچينى تصميمها و فرمانهاى شاهى و اينگونه موردها سخن را تا آنجا که در توانائى اوست به درازا مىکشاند، ولى هرگا منظور تنها ذکر واقعهاى است کلامش صورتى ديگر دارد و بيشتر ساده و يا نثرى ميان ساده و مصنوع است. | ||
بر روى هم نثر عهد صفوى، اگر در کتابهاى تاريخ و يا در نامهنگارىهاى منشيان، بنگريم، با حفظ شيوهاى که در آخرهاى عهد تيمورى رايج بود، نگارش يافته است، و بدين سبب کمتر مصنوع و بيشتر سادهٔ متمايل به تصنع است مگر در ديباچهها و سرفصلها و بعضى توصيفها؛ و اگر در داستاننگارىها ملاحظه کنيم ساده و خالى از صنعتگرىها است مگر در داستانهاى ادبى مثل محبوبالقلوب ممتاز فراهى. | ||
| ||
وقتى سخن از نثر مصنوع در اين عهد بگوئيم نبايد اثرهاى استادانهٔ قرن ششم و هفتم و هشتم را بهخاطر آوريم، زيرا نه زمانه اقتضاى ايجاد آنها را مىکرد و نه نويسندگان و نه خوانندگان مايهٔ پيشينيان را در خلق و درک آن داشتند. اما سرمشقهاى متصنعان در کتابهاى ادب و تاريخ، استادان بزرگى از سدهٔ هفتم به بعد از قبيل وصافالحضره و معينالين يزدى و شرفالدين على يزدى بودهاند، و آنچه بيشتر از همه در شيوهاشان وجود دارد اطناب و افزودن شاخ و برگها و بر يک مطلب کوچک است. اينگونه عبارتسازىهاى بىمزه در آن روزگار نمونهٔ استادى و مهارت منشيانه بود و بسى از هل قلم مدتها از دوران آموزندگى را در فراگرفتن آن صرف مىکردند اما حاصل کارشان اين بود که خواننده مقصودشان را از آنچه نوشتهاند به زحمت درک کند. |
همچنین مشاهده کنید
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۱۱)
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۱۰)
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۹)
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۸)
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۶)
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۴)
- وضع عمومى نثر و ويژگىهاى آن (۲)
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۳)
- وضع عمومى نثر و ويژگىهاى آن
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۷)
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۵)
- انواع آثار منثور و موضوعات آنها
- پارسىنويسان از آغاز سدهٔ دهم تا ميانهٔ سدهٔ دوازدهم هجرى (۲)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست