دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
احمد لمتی (احمد تنبل)
احمد لمتى مردى بود تنبل که دست به هيچ کارى نمىزد. بالاخره زنش از دست او عاصى شد و او را از خانه بيرون کرد. احمد لمتى رفت و رفت تا به بيابانى رسيد، ديد لش خرى افتاده است و کمى آن طرفتر چوب و چماق روى زمين است. از ترس جانش روى چوب و چماق نوشت: 'هزار تا کشتم، دو هزار تا زخمي، سه هزار تا فرارى ...' بعد از آن، کنار خر خوابيد و چوب و چماق را بالاى سرش گذاشت. بعد از مدتى ديوى از آنجا رد مىشد؛ ديد مردى خوابيده؛ خواست او را بخورد چشمش افتاد به نوشتهٔ روى چوب و چماق. از ترش پا به فرار گذاشت. رفت و به رئيس ديوها گفت. رئيس ديوها به چند نفر دستور داد که بروند و بدون آنکه باعث ناراحتى مرد شوند او را بياورند. چند ديو سفيد راه افتادند و رفتند و احمد لمتى را با خود آوردند. احمد لمتى که فهميده بود ديوها از او مىترسند، تا رسيد دستور خوراک داد. پس از خوردن، حمام گرم خواست. ديوها هم دستورهاى او را اجرا مىکردند. رئيس ديوهاى سفيد گفت: اين مرد براى جنگ به دردمان مىخورد. به احمد گفت که پس فردا با ديوهاى سياه جنگ دارند. |
روز جنگ احمد گفت: پاهاى مرا محکم به اسب ببنديد و دستهايم را آزاد بگذاريد. احمد به اين ترتيب جلو لشکر ديوهاى سفيد راه افتاد. ناگهان ديد که لشکر ديوهاى سياه مىآيند. خيلى ترسيد و از ترس به کندهٔ درختى آويزان شد تا است با را نگه دارد. اما کندهٔ درخت پوسيده بود و از ريشه درآمد. ديوهاى سياه که ديدند مردى در جلو لشکر دشمن درختى را کنده و مىآيد ترسيدند و گريختند. |
ديوهاى سفيد پيروز به خانه برگشتند. احمد را که از ترس زير خود را خراب کرده بود و آنرا به جاى 'عرق مردي' به ديوها جا زده بود، به حمام فرستادند. رئيس ديوهاى سفيد به ديگران گفت اين مرد خطرناک است و بهتر است او را بکشيم. احمد اين حرفها را شنيد. نيمههاى شب يک کنده در رختخواب گذاشت و خودش گوشهاى پنهان شد. ديوهاى سنگ بزرگى آوردند و انداختند روى رختخواب احمد و فرار کردند. احمد از جائى که پنهان شده بود درآمد و با صداى بلند گفت: کمى کمرم نرم شد. ديوها که اين را شنيدند خيلى ترسيدند و فرار کردند. احمد آمد و کليدها را برداشت. درهاى اتاقها را باز کرد. کسانى را که ديوها زندانى کرده بودند آزاد کرد و هرچه ديوها ثروت داشتند، برداشت و با خود به خانه برد. |
- احمد لمتى |
- افسانهها و باورهاى جنوب - ص ۵۳ |
به نقل از فرهنگ افسانههاى مردم ايران - جلد اول -على اشرف درويشيان - رضا خندان (مهابادى) |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست