|
|
قالىبافى، همواره يکى از صنايع مهم دستى ايرانيان بوده است. در ميان عشاير استان فارس هنوز زيباترين هنردستى، قالىبافى است که آميزهاى است از کار، تلاش و هنر که با دستهاى سختکوش زنان عشاير بافته مىشود. در ميان اين بافتهها، نوعى فرش به نام گبه بافته مىشود. گبه تجلى زيبايى، طراوت و شادى زندگى عشايرى است که مانند پيراهنهاى رنگ به رنگ زنان قشقايى، موجى از رنگهاى شاد طبيعت را در خود جاى داده است. زمينهٔ اصلى اين فرش، دشتهاى سرسبزى است که عشاير در آنها زندگى مىکنند. انگار تمامى زيبايىهاى طبيعت در زمان کوچ، به دست دختران و زنان هنرمند قشقايى بر اين فرشهاى کوچک نقش بسته است.
|
|
|
قالىبافى و توليد قالى و قاليچه از ديرباز يکى از توليدات مهم استان سمنان به شمار مىرفته است.
|
|
اين منطقه که در دوران قبل، داراى استادان زبردست قاليباف و طراح نقش قالى بود و قالىها و قاليچههاى نفيسى از دارهاى آنان به عمل مىآمد. به دليل ورود فرشهاى ماشينى به بازار و نداشتن صرفهٔ اقتصادى و همچنين نبود پشتوانه نيروى کار و طراح قالى و نيز به دليل کهولت تدريجى استادان و کارگران قاليباف، اين رشته دچار رکود فاحش شده است. امروزه قاليبافان استان از نقش و طرح ساير مناطق مانند تبريز، مشهد، اصفهان، نائين، کاشان، يزد و کرمان استفاده مىکنند. در زمينهٔ بعضى از قالىها گلهاى اسليمى، شکوفهها، غنچهها و برگهاى گوناگون با شاخههاى ظريف ديده مىشود و در بعضى از طرحهاى شاهعباسى، افشان، ترنجى، خوشه، برگفرنگى، درختى، شکارگاه و ... مورد استفاده قرار مىگيرد يا ترکيبى از اين طرحها هستند.
|
|
بخش مهدى شهر و شهرستان شاهرود از مراکز مهم توليد قالى و قاليچه در استان سمنان به شمار مىروند.
|
|
|
قاليبافى از پشم خالص طبيعى به طور محدود در برخى از روستاهاى بوشهر از جمله روستاهاى شول و ده کهنه رواج دارد و همچنين در روستاهاى تنگ ارم و اطراف پشتکوه هم به قالىبافى مىپردازند.
|
|
| قفلسازى، استان چهارمحال وبختيارى
|
|
قفلسازان چالشترى، قفلهاى پولادى خوبى مىسازند که با قفلهاى ماشينى رقابت مىکند. قفلسازان چالشتر اين فن را از پدرانشان به ارث بردهاند. قفلهاى چالشترى به نام اولين سازندهٔ آن «عبداللّه» معروف است. از ديگر صنايع دستى فلزى چالشتر قيچى، قندشکن، چاقو، قلمتراش و نيز تفنگهاى دستساز را مىتوان نام برد.
|
|
| قلاببافى، استان آذربايجان شرقى
|
|
اين صنعت به علت دسترسى به مواد اوليهٔ ارزان قيمت (کاموا و پشم) و تنوع و احتياج مردم به پوشاک گرم، در تبريز رواج دارد. زنان قلابکار از اين صنعت استقبال زيادى مىکنند و آن را توسعه مىدهند.
|
|
| قلابدوزى، گلدوزى، سكمهدوزى و مليلهدوزى، استان اصفهان
|
|
در اصفهان، انواع رودوزى به وسيلهٔ بانوان و دوشيزگان خانهدار انجام مىشود. در مليلهسازى، علاوه بر رودوزى، کار نقرهسازى نيز انجام مىشود. توليد مليله در استان اصفهان رونق فراوان دارد و نقرهسازان اصفهان مجموعههاى گردنبند، گوشواره، دستبند و سنجاق را توليد و به فروش مىرسانند.
|
|
مواد اوليهٔ هنرمندانِ رودوز پارچهٔ دستباف به رنگهاى مختلف و نخ ابريشم است که بعضى قلابدوزيِ تنها را انجام مىدهند، و تعدادى، قلابدوزى و سکمهدوزى يا گلدوزى و چشمهدوزى را توأم مىکنند و در نتيجه، کالاى توليد شده قيمت بيشترى پيدا مىکند. از جميع توليدات دستدوزىهاى اصفهان حداکثر ۱۰ درصد مصرف خردهفروشى داخلى دارد و بقيه به شهرهاى ديگر و به خارج از کشور صادر مىگردد.
|
|
|
صنعت قلمزنى در اصفهان از صنايع مشهور محلى است و اشياءِ قلمزنى قديمى که در اغلب منازل و مغازههاى عتيقهفروشى يافت مىشود، معرف اين هنر محلى اصفهان است. اشياءِ قلمزنى مانند سينى و گلدان و مجمعههاى بزرگ مسى، برنجى، قوطى سيگار، نمکدان، قاب عکس، انواع ظروف و بشقاب به وسيلهٔ استادان اين فن همه روزه در مغازههاى خيابان چهارباغ و اطراف ميدان نقش جهان به سياحان داخلى و خارجى عرضه مىگردد. از نظر سياحان خارجى، محصولات فلزى بهترين هديهاى است که از اصفهان خريدارى مىکنند.
|
|
|
صنعت قلمکارى نيز از دورهٔ صفويه در اصفهان توسعه و رواج داشته است و تا به امروز زنده است. پارچهٔ قلمکار معمولاً دستباف است؛ ولى روى چلوار و پارچههاى ماشينى ديگر و حتى اخيراً پارچهٔ ابريشم طبيعى بافت کارخانهٔ چالوس، نقشهاى قلمکار کوبيده مىشود.
|
|
نقشهاى قلمکارىها بسيار متنوعاند و به نسبت مهارت و استادى طراح، مرغوبيت متفاوت دارند و عموماً با الهام از تصاوير مينياتور و با نقوش تذهيب ايرانى طراحى و اجرا مىشوند.
|
|
کارگاههاى قلمکارىسازى اصفهان. روزبهروز، کالاهايى با نقوش قديمى و جديد به فراخور ذوق سياحان توليد مىکنند. کالاهاى جديد بيشتر شامل تاقچهپوش، روميزى، پرده، روتختخوابى، کيف دستى و دامن و پيراهن زنانه است و چون حمل و نقل آنها هم آسان است، تدريجاً اين هنر محلى اصفهان زينتبخش اکثر منازل اروپاييان مىشود. کارگاههاى معروف قلمکارىسازى اصفهان، در حال حاضر در بازار شاهى اصفهان (قيصريه) استقرار دارند.
|
|
| قليان (چليم)، استان بوشهر
|
|
کشيدن نوعى قليان در بوشهر مرسوم است که کوزهٔ آن سفالى است و آب داخلى آن ديده نمىشود. از نکات جالب اين که هيچ يک از اعضاى اين قليان با هم تناسبى ندارند و به وسيلهٔ دست نگهداشته مىشود. به اين نوع قليان چليم مىگويند. اين نوع قليان جزء صنايع دستى بوشهر است.
|
|
|
اين صنعت که بدون شک در تاريخ هنر ايران يکى از مهمترين صنايع محسوب مىشود، در يزد از قدمتى ۷۰۰ ساله برخوردار است و در حال حاضر هم کاشىهايى با جنس و نقش فوقالعاده مرغوب توليد مىشود.
|
|
حرفههاى دستى ديگر از قبيل تختکشى، گيوهبافى، قلمزنى، آهنگرى و مسگرى سنتى، شيشهگرى، حصيربافى، بافت پادرى و کف پوش، چرم سازى، موتابى و نمدبافى، روفرشى، پلاس، اورمک، کرباسبافى، سجادهبافى و ... نيز در استان يزد رايج است.
|
|
|
اين صنعت در قزوين از دورههاى پيشين رواج داشته است. نمونههاى زيباى آفريدههاى صنعتگران اين صنعت را مىتوان در مسجد جامع و ساختمانهاى ديگر ديد. معروفترين سازندهٔ کاشى در زمان شاهسليمان صفوى، «شريف کاشي» بوده است. کاشىسازى، امروزه نيز در محدودهٔ استان رواج دارد؛ ولى رونق تاريخى و پيشين خود را از دست داده و تقريباً رو به فراموشى است.
|
|
|
قديمىترين کاشىهاى موجود اصفهان، کاشىهاى فيروزهرنگى است که کتيبههاى تاريخى تارک منارههاى دورهٔ سلجوقى با آنها آراسته شده است. در سالهاى اخير، کاشىکارى جهت تزئين ساختمان منازل، مغازهها، ميدانها و مدارس شهر اصفهان به صورت يک سنت محلى درآمده است.
|
|
در اصفهان علاوه بر کاشىهاى سادهٔ ساختمانى، کاشىهاى نقشدار مخصوص نماى خارجى بناها و مساجد به صورت هفت رنگ و معرق نيز توليد مىشوند و به کار مىروند. همچنين ظروف کاشى، گلدان و اشياءِ مختلف ديگر با نقوش مختلف ساخته مىشوند که عموماً جنبهٔ صادراتى دارند. در شهرهاى مختلف استان اصفهان نيز کاشىسازى رايج است. ظروف آبى با نقش سياهقلم شهرضا معروفيت فراوان دارند.
|
|
حدود ۶۰ درصد کاشىهاى هفترنگ و معرق به مصرف داخل مىرسند و ۴۰ درصد بقيه به خارج از کشور صادر مىگردند. مواد اوليه براى ساخت کاشى از خاک، رنگ و لعاب را در داخل کشور تهيه مىکنند و بعضى از رنگهاى کمياب از خارج وارد مىشود.
|
|
| كفاشى و كفشدوزى، استان آذربايجان شرقى
|
|
يکى از بهترين و جالبترين هنرهاى دستى تبريز کفشهاى دستدوز و شيک و بادوام آن است که به تمام شهرهاى ايران صادر مىشود و با ظريفترين کفشهاى اروپايى برابرى مىکند. اين صنعت دستى از ديرباز در اين شهر متداول بوده است و داراى سابقهاى بس طولانى است. بازار کفاشان، دالانها و تيمچهها، سراى چرمفروشان و کفاشان، در بازار تاريخى تبريز، گواه چنين مدعايى است.
|
|
از ساير توليدات و سوغاتىهاى تبريز مىتوان به انواع آجيل و خشکبار و شيرينىجات اشاره کرد که برخى از آنها شهرت جهانى دارد.
|
|
| كلاه مالى، استان چهارمحال وبختيارى
|
|
از ديگر صنايع دستى چهارمحال و بختيارى صنعت کلاهمالى است و مراکز توليد آن شهر کرد و بروجن است. کلاه مالان معمولاً در تمام طول سال مشغول کارند. توليد روزانهٔ هر ۷ کلاه مال ۲ عدد کلاه درجهٔ يک و يا حدود ۵ عدد کلاه درجهٔ ۲ است.
|
|
معروفترين نوع کلاههايى که در اين منطقه ساخته مىشود کلاه خسروى، شب کلاه و کلاه قشقايى است. مواد اوليهٔ مورد مصرف کلاه مالان به طور عمده کرک بز، پشم، صابون و رنگهاى جوهرى است.
|
|
| كلاه و دستكش، استان چهارمحال وبختيارى
|
|
اين صنعت دستى به نسبت ساير انواع صنايع دستى در ميان عشاير بختيارى رواج چندانى ندارد. نحوهٔ بافت کلاه و دستکش پشمى در جامعهٔ عشايرى شيوهاى سنتى دارد و با استفاده از نخ پشمى آن را با ميلهاى مخصوص مىبافند و نقشهاى لازم را به آن مىدهند.
|
|
| كمچهدان، استان چهارمحال وبختيارى
|
|
کمچهدان وسيلهاى است که براى نگهدارى قاشق و ملاقههاى چوبى مورد استفاده قرار مىگيرد. اگرچه قاشق و ملاقههاى چوبى جاى خود را به قاشق و ملاقههاى فلزى دادهاند، ولى توليد کمچهدان متوقف نگرديده و هنوز در جامعهٔ عشايرى متداول است. عليرغم فقدان آمار دقيق در مورد بافندگان کمچهدان، قدر مسلم آن است که اکثر خانوارها در صورت نياز اقدام به بافت کمچهدان مىنمايند.
|
|
| گبه، استان كهكلويهوبويراحمد
|
|
گبه از دست آفريدههاى عشاير کهگيلويه و بويراحمد است. دستگاه بافت گبه مانند بافت گليم بسيار ساده است. با اين تفاوت که هم تار و هم پود آن کلفتتر در نظر گرفته شده و مقدار گرههاى آن نيز متفاوت است. در گبه هميشه از رنگهاى طبيعى و شاد استفاده مىشود، لذا قيمت آن از ديگر بافتهها گرانتر است.
|