یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی


هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی    دید غرض که فقر بد بانگ الست را بلی
عالم خاک همچو تل فقر چو گنج زیر او    شادی کودکان بود بازی و لاغ بر تلی
چشم هر آنک بسته شد تابش حرص خسته شد    و آنک ز گنج رسته شد گشت گران و کاهلی
گنج جمال همچو مه جانش بدیده گفته خه    بر ره او هزار شه آه شگرف حاصلی
وصف لبش بگفتمی چهره جان شکفتمی    راه بیان برفتمی لیک کجاست واصلی
جان بجهان و هم بجه سر بمکش سرک بنه    گر چه درون هر دو ده نیست درون قابلی
ای تبریز مشتهر بند به شمس دین کمر    ز آنک مبارک است سر بر کف پای کاملی


همچنین مشاهده کنید