چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

هزارگونه متاع است ناز را به دکانش


هزارگونه متاع است ناز را به دکانش    نگاه گوشه‌ی چشم از متاع‌های گرانش
خطاب خود به من از اهل بزم خاسته پنهان    که نرگسش شده گویا و خامش است زبانش
هزار نکته بیان می‌کند به جنبش ابرو    هزار نکته دیگر که مشکل است بیانش
حواله دل محروم من نمی‌شود الا    به سهو تیر نگاهی که می‌جهد ز کمانش
دلم که صبر و خرد برده‌اند بی‌خبر از وی    به آن دو نرگس فتان مگر که فتنه گمانش
به من که ساده دلی کاملم ملاطفت وی    تغافلیست که خود نام کرده لطف نهانش
کسی چه نام کند غبن این معامله کاورا    نگاه بر دگرانست و محتشم نگرانش


همچنین مشاهده کنید