جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

در یاس از خلق و توکل به خدا


نماند هیچ کریمی که پای خاطر من    ز بند حادثه‌ی روزگار بگشاید
خیال بود مرا کان غرض که مقصود است    حصول آن غرض از شهریار بگشاید
بدان هوس بر سلطان کامران رفتم    که از عطای ویم کار و بار بگشاید
ز پیش شاه و وزیرم دری گشاده نشد    مگر ز غیب دری کدر کار بگشاید
عبید حاجت از آن درطلب که رحمت او    اگر ببندد یک در هزار بگشاید
همچنین مشاهده کنید