پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

حکایت


شنیدم که در بزم ترکان مست    مریدی دف و چنگ مطرب شکست
چو چنگش کشیدند حالی به موی    غلامان و چون دف زدندش به روی
شب از درد چوگان و سیلی نخفت    دگر روز پیرش به تعلیم گفت
نخواهی که باشی چو دف روی ریش    چو چنگ، ای برادر، سر انداز پیش
همچنین مشاهده کنید