|
|
بُرهان قاطع لغتنامهٔ بسيار مشهورى است از محمدحسين بن خلف تبريزى متخلص به 'بُرهان' که از مؤلفان و شاعران سدهٔ يازدهم هجرى ساکن هندوستان بود و کتاب خود را بهنام سلطان عبدالله (۱۰۳۵-۱۰۸۳ هـ) از قطب جهانگيرى، فرهنگ سرورى، سرمهٔ سليمانى و صحاحالادويهٔ حسين انصارى با حذف شواهد و مکررات و افزايش پارهاى واژهها و استعارهها و ترکيبهاى لغوى فراهم آورد و کار اصلى او در تأليف، همين تهذيب و تنظيم و فراهم آوردن همهٔ واژههاى آن کتابهاى اصلى در يک کتاب است و او حتى مقدمهٔ کتاب خود را که در بيان بعضى از قاعدههاى دستور فارسى است از کتاب فرهنگ جهانگيرنى 'بوجه تلخيص' اقتباس نموده است. با اين حال تأليف او در شهرت از همهٔ کتابهاى مأخذش در گذشته و بعد از تأليف از جملهٔ مرجعهاى اساسى در لغت فارسى شده است.
|
|
پيدا است که در برهان قاطع واژههاى فارسى و ترکى يا عربى که فارسىزبانان بهکار بردهاند يک جا فراهم آمده و در کنار هم قرار گرفتهاند و بر روى هم در بيست و نه 'گفتار' و هر گفتارى در چند 'بيان' است و مقدمهٔ آن در نُه 'فايده' تنظيم شده که در آنها به زبان درى و پهلوى و فارسى، و حرفهاى تهجّى، و دال و ذال فارسى، و تبديل حرفهاى فارسى به يکديگر، و ضميرها، و برخى فرنهادهاى دستورى و انشائى ديگر پرداخته و در اين راه قسمتهائى از مقدمهٔ فرهنگ جهانگيرى را که در دوازده آئين تنظيم شده محل استفاده قرار داده است. تأليف برهان قاطع به سال ۱۰۶۲ پايان يافت.
|
|
نقصهاى فرهنگ برهان قاطع به سبب شهرت بسيارى که حاصل کرد، محل اعتناء پارسىشناسان بعد شد و در نتيجه کتابهائى بهصورت تعليق بر آن ترتيب يافت خواه در راه تکميل کردن آن و خواه در ذکر اشتباههائى که در آن راه يافته است. از اينگونه کتابها است 'قاطع برهان' و 'ساطع برهان' و 'رافع هذيان' و جز آنها. ترجمهاى ترکى نيز از برهان شده است بهنام 'تبيان نافع' بهدست سيداحمد عاصم عنتابى از پارسىشناسان آغاز سدهٔ سيزدهم روم.
|
|
|
کشفاللغات و الاصطلاحات از جملهٔ کتابهاى نادر لغت در اين دوره است که اختصاص به شرح واژه و اصطلاحهائى دارد که در کتابهاى اهل تصوّف و عرفان بهکار رفته و طبعاً لغتهائى از اصل فارسى و عربى با هم در آن گرد آمده است. گرد آوردندهٔ اين لغتنامه عبدالرّحيم فرزند احمد سورِبِهارى از ناحيهٔ بهار هندوستان است. وى از مشايخ تصوف بود و در پاسخ پرسشهاى همطريقتان خود از اصطلاحات تصوف همت به تأليف کتاب کشفاللغات و الاصطلاحات گماشت و با مراجعه به چند کتاب لغت و بعضى از کتابهاى اهل تصوف کتاب خود را به سال ۱۰۶۰ هـ تأليف کرد.
|
|
|
لطائفاللغات فرهنگى است از واژههاى مثنوى که عبداللطيف پسر عبدالله عباسى از ادبيان اواخر قرن يازدهم هجرى ترتيب داد و او همان است که بعد از ويراستاريِ چند سالهٔ مثنوى نسخهاى از آن بهنام 'نسخهٔ ناسخه' فراهم آورد و مقدمهاى به اسم 'مرآةالمثنوى' بر آن افزود و شرحى از مثنوى موسوم به 'لطائفالمعنوى' تأليف نمود. کتاب لطائفاللغات به سال ۱۸۷۷ميلادى در هند به طبع رسيد.
|
|
|
مفتاحالمعضلات تأليف شيخ برهان سيکرى وال از معاصران جلالالدين اکبر (۹۶۳-۱۰۱۴ هـ) است و او اين کتاب را 'در فراهم آوردن الفاظ مغلقهٔ مکتوبات' شيخ ابوالفضل بن مبارک وزير و منشى معروف (م ۱۰۱۱ هـ) تأليف کرد.
|
|
دربارهٔ بخشهائى از منشآت ابوالفضل فرهنگهاى ديگرى نيز ترتيب يافته است.
|
|
|
فرهنگ رشيدى از سيد عبدالرّشيد تَتَوى پسر سيد عبدالغفور حسينى مدنى تتوى است. وى همان است که کتاب منتخب اللغات شاهجهانى را به سال ۱۰۴۶ هجرى بهنام شاهجهان پرداخت و اين لغتنامهٔ فارسى را هجده سال پس از آن به سال ۱۰۶۴ هـ باز بهنام همان پادشاه درآورد.
|
|
فرهنگ او، چنانکه خود در ديباچهٔ آن گفته، جمع ميان دو فرهنگ معروف پيش از او يعنى فرهنگ جهانگيرى و فرهنگ سرورى است با مقدمهاى که مأخوذ است از فرهنگ جهانگيرى و تلخيص از آن. کار رشيدى در تأليف اين فرهنگ تا حدّى ماننده است با کار محمدحسين برهان در تدوين برهان قاطع. اين کتاب در بيست و چهار باب است و در پايان هر فصل از هر باب استعارههائى که بهواژههاى آن فصل مربوط است ذکر شده.
|
|
|
چراغ هدايت فرهنگى است در توضيحى واژههاى دشوار اشعار. مؤلف آن سراجالدين على متخلص به 'آرزو' يکى از شاعران پارسىسرا و هندىگوى بود که به سال ۱۱۰۱ هـ در اکبرآباد هند متولد شد. و در آنجا به سال ۱۱۶۹ هـ در گذشت. وى در سال ۱۱۶۴ تذکرهاى بهنام مجمعالنفائس تأليف نمود. اثر مهمش فرهنگى است بهنام 'سراجاللغة' که در آن واژههاى دشوار شاعران پيشين را که در فرهنگ جهانگيرى و سرورى و برهان قاطع نيامده، توضيح داد، و آن را به سال ۱۱۴۷ هـ به پايان برد.
|
|
|
چهار عنصر دانش تأليف امانالله حسينى متخلص به 'امانى' و مخاطب به 'خانهزادخان فيروز جنگ' که از رجال معروف بود و شغلهاى بزرگ از قبيل حکومت کابل برعهده داشت. مرگش به سال ۱۰۴۶ اتفاق افتاد. از وى ديوان شعر و مجموعهاى بهنام گنج باد آورد و يک کتاب در تاريخ و کتابى بهنام 'اُمّالعلاج' در پزشکى باقى ماند.
|
|
امانى چهار عنصر دانش را بهنام جهانگير و به فرمان او نوشت و در آن بيشتر واژههاى فارسى و عربى را که محل حاجت فارسىخوانان بود، فراهم آورد. متن کتاب در چهار بخش است. عنصر نخستين در لغت عربى است، عنصر دوم شامل واژههاى فارسى است، عنصر سوم ترکيبهاى مجازى و استعارى و لغتهاى زند و پازند و عنصر چهارم اصطلاحهاى پزشکى است.
|
|
|
بحرالفضائل فرهنگى است فارسى شامل لغتهاى فارسى و عربى. مؤلف آن محمد بَدرِ خزانهٔ بلخى فرزند قوام بود. مقصود وى از تأليف اين کتاب توضيح واژههاى دشوار پارسى و تازى است در اثرهاى شاعران و نثرنويسان زبان فارسى. چند لغتنامهٔ عربى نيز در شمار مأخذهاى او بوده است مانند تاجالمصادر و کتاب الصّحاح و مقدمةالادب و السّامى فى الاسامى. بحرالفضائل به سبب استفاده از منابع فراوان کتابى بزرگ شده که مؤلف آن را به دو قسم که هر يک جلدى جداگانه است منقسم ساخته ولى از ذکر شاهد براى هر لغتى خوددارى نموده و حتى در توضيح دادن واژهها نيز به اختصار کوشيده و ضعف خود را در شناخت فارسى از اين دوره راه آشکار ساخته است.
|