پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
گزینش و معیارهای آن
قبل از همه مسئله اساسي، تعيين معيارهاى گزينش است. کدام خبر يا اطلاع بايد مجال يابد که در بوق بلند وسيله جاى گيرد و با صدائى رسا در همهٔ افق طنين افکند؟ در يک جامعهٔ حسي٭ (Sensate)، اخبارى مورد توجه و انتخاب قرار مىگيرد که در ارضاء منافع و گاه غرايز مفيد افتند. |
٭ منظور از سوروکين (P.Sorokin)، جامعهشناس معروف روزگار ما است. بهنظر او، در چنين جامعهاي، امور معنوى اولويت کمترى مىيابند و در مقابل، امور و پديدههاى مادي، ملموس و محسوس، به جاى آنان مىنشينند. به هنگام عمل و اتخاذ تصميم، بشر در اين جامعه به مصالح شخصى و مخصوصاً مصالح آنى چنان بها مىدهد که گاه ابعاد معنوى عمل به فراموشى سپرده مىشود. دوران مصلحت گرائى (Pragmatism)، سودانديشي، خويشتننگرى و مخصوصاً توجه به پديدههائى است که با ارضاء غرايز جسمانى مرتبط هستند. |
جاى تعجب نخواهد بود اگر، در چنين شرايطى تلويزيونهاى کابلدار، خانه را مشحون از تصاوير و جنسى و تحريکآميز نمايند و تلويزيونهاى معمولي، تعادل روانى انسانها را با آگهىهاى تجارى و به هر صورت ناپديد سازند (۱). در حالى که، در يک جامعه غيرمادى که انسانها در هر امر ابعاد آسمانى آن را مىنگرند و مىيابند (جامعهشناس فوقالذکر، سوروکين، از آن با نام جامعه ايدئولوژيک (۲) (Ideological)، ياد مىکند)، مصالح آنى جاى خود را به دورنگرى و مصالح آتى مىبخشد و پديدههاى غيرمادى اولويت مىيابند. |
(۱) در برابر سينما، تئاتر و حتى روزنامهها، تلويزيون و راديو بيش از همه مقيد به رعايت موازين اخلاقى - اجتماعى هستند. زيرا انسانها به عمد و قصد قبلى از خانه بيرون مىآيند و سينما مىروند، يا به قصد قبلي، بر مىخيزند و روزنامهاى ابتياع مىنمايند، ليکن امواج راديو و تلويزيون خود در خانه هست و ديوارهاى خانه در برابر آن هيچ قدرت بازدارنده ندارند. از همينرو است که ارائهٔ تبليغات تجارى مشدد، يعنى در لابلاى اخبار داغ، از طريق اين وسايل سخت آسيبزا است، همچنين استفاده از شيوههائى چون تبليغات فراآگاهي، و رها ساختن قيود اخلاقى با به منصهٔ ظهور رسانيدن پرسناژهاى تبليغاتى به صورى زننده، موجبات ابتلاء جامعه به بيمارىهاى بسيارى خواهد بود. |
(۲) بهنظر سوروکين، در چنين جامعهاى اولويت با پديدههاى مادى نيست، بلکه ستون جامعه را معنويت و توجه بدان مىسازد. سوروکين بر اين اعتقاد است که جامعه معنوى در مواردى چند و با کاهش توجه انسانها به امور آسمانى مبدل به جامعهاى مىشود که وى آن را 'معنوى مآبي' (Idealistic) مىخواند. در اين حال، انسانها به ظاهر پديدههاى معنوى را اولويت مىبخشند، مرجّع مىدانند، مقدس و معتبر مىشمارند وليکن در عمل و در روياروئى با واقعيت به آنچه گفتهاند عمل نمىکنند. بين امور و مظاهر صورى (Formalistic) و واقعى تفاوت پديد مىآيد، همچنان که بين گفتار و عمل و زبان و قلب انسانها. شايد بتوان بيان قرآن کريم که 'يا ايهاالذين آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون' (چرا که آنچه را بدان در زبان اشارت داريد، در عمل پاى بند نيستيد؟) تعبير همين شيوهٔ عمل باشد. چنين طرز انديشهاى بهنظر سوروکين راه را براى تجلى جامعهٔ حسى باز مىسازد. |
در يک جامعه فردگرا، مصالح فردى و رعايت آن، اولويت مىيابد و وسايل خبرى چنان ساخت مىيابند که در برابر هر اقدام عليه مصالح هر فرد جامعه موضع گيرند. بدينسان هتک حرمت از يک فرد انسانى در هر جاى جامعه که باشد، چنان اهميت مىيابد که روزها، سرمقاله اساسى مطبوعات و بيان نخست وسايل خبرى غيرمکتوب خواهد بود (۱). اين توجه، چنانچه به افراط برسد، و جامعه را دستخوش نوعى فردگرائى مفرط (Rugged Individualism) سازد، پيوند اجتماعى را متزلزل مىنمايد و موجب مىشود، آنچه براى بقاء جمع ضرورت دارد، در برابر منافع فردى خرد شمرده شود، بىتوجه از آن بگذرند و حيات جمع که خواه ناخواه موجد حيات يکيک افراد است به خطر افتد. در مقابل، يک جامعه جمعگرا، صرفاً پديدههائى را اولويت مىبخشد که در حد مصالح و منافع جمع هستند. جامعه در اين حال، همچون پيکرى است که خواست و انتظارش بر وراء تمامى منافع و خواستهاى افراد جاى مىيابد و انسانها خواه و ناخواه بايد بدان تن در دهند. چنانچه اولويت جمع نيز به اوج رسد و به افراط گرايد، باز در حدى ديگر، شاهد امحاء تعادل اجتماعى خواهيم بود (۲). |
(۱) مباحث وسيعى که سالها به دنبال محاکمهٔ درايفوس در فرانسه در گرفت و براى رهائى يک انسان که بهنظر مىآمد به نادرست محکوم شده است، تمامى توجه جامعه در خلال مدتى مديد بدان جلب شد، نمونهاى است از ساخت يابى وسايل ارتباط جمعى در شرايط خاص يک جامعه فردگرا. |
(۲) بيان معروف موسولينى (Mussolini)، در تعريف يک دولت فاشيست را نمونهاى از رجحان مطلق جمع بر فرد و ساختدهى وسايل ارتباط جمعي، آنچنان که افراد در معرض فراموشى قرار گيرند، مىدانند. سخن موسولينى چنين است: 'از نظر يک فاشيست، همه چيز در دولت متبلور است، هيچ پديدهٔ انسانى يا معنوى وجود خارجى ندارد و به طريق اولى خارج از دولت، ارزشى نيز براى آن ملحوظ نيست. فاشيسم، با يکّهسالارى (Totalitarianism)، يکى است. دولت فاشيست، بهعنوان واحد و تعيينکنندهٔ هر ارزش، حيات ملت را مورد گسترش، تفسير و در نهايت تسلط به نفع خويشتن قرار مىدهد' .(فرهنگ سه زبانه علوم اجتماعي، ترجمه باقر - ساروخاني). |
پس آنچه قبل از همه موجبات تبلور (Crystallization)، برجستگى(Sharpening)، و حتى بزرگسازى(Aggrandizemant) اخبار و وقايع را فراهم مىآورد، خود جامعه ماهيت آن و شرايط خاص اجتماعى است. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست