|
| چگونگى استخراج خبر و گزارش خبرى از مصاحبه
|
|
استخراج اصولى خبر و گزارش خبرى از يک مصاحبه از جمله امورى است که يک خبرنگار حتماً بايد در آن تبحّر لازم را کسب کند. ممکن است اين اقدام در فشردهترين شکل خود، تنها متکّى به اطلاعات ارائه شده از سوى مصاحبهشونده بهصورت خبر ارائه شود. يک خبرنگار بايد قادر باشد از يک مصاحبهٔ طولاني، بهطور منطقى گزينش و خلاصهبردارى کند. اين گزينش بايد کارشناسى شده و متناسب با پيامى باشد که قرار است منتشر شود و از طرف ديگر با حجم (در مطبوعات) و مدت زمانى که براى پخش در نظر گرفتهاند (راديو و تلويزيون) مطابقت داشته باشد.
|
|
گاه يک مصاحبه يک ساعته مطالب و اطلاعات اندکى را منتقل مىکند و تنها ۳ دقيقهٔ آن مىتواند مفيد باشد و گاه يک مصاحبهٔ عميق و سنگين بهدليل سرعتى که رسانه به خبرنگار خود تحميل مىکند بايد کپسولى و در کمترين حجم به اطلاع مخاطب رسانده شود. بهطور مثال: چنانچه در ساعت ۶ بعدازظهر براى روزنامه صبح و ۱۰ صبح براى روزنامههاى عصر يک مصاحبه خبرى مهم انجام شود لزوماً خبرنگار بايد قادر باشد خلاصهٔ مفيدى از اين مصاحبه را براى چاپ ارسال کند و يا در راديو، يک مصاحبهٔ خبريِ مهم حتى چنانچه ساعت ۲ بعدازظهر که همزمان با پخش اخبار مىباشد تمام شود و يا در حال انجام باشد. بايد مهمترين نکات آن استخراج، تنظيم خبرى و همان ساعت پخش شود.
|
|
| خلاصه کردن مصاحبههاى غيرخبرى
|
|
مصاحبههاى غيرخبرى نيز در برخى مواقع لازم است که خلاصه شود. البته اين خلاصه شدن برعکس مصاحبههاى خبرى کمتر به ضرورت کهنه شدن مصاحبه بلکه اغلب به دلايل زير صورت مىگيرد.
|
|
۱. کمبود جا و صفحه.
|
|
۲. کماهميت بودن و موضوع مصاحبه.
|
|
۳. قوى نبودن مصاحبه.
|
|
۴. متوسط بودن شخص مصاحبهشونده.
|
|
۵. نبودن امکان چاپ آن در کوتاهمدت بهدليل حجم زياد.
|
|
۶. پيشدرآمد و تبليغى براى چاپ کامل آن.
|
|
|
هنگام تنظيم مصاحبه از آوردن مطالب زايد بايد خوددارى کرد. اگر به گفتوگوهاى افراد دقت شود. کلمات تکرارى بسيارى در آن مشاهده مىشود. حتى نويسندگان بزرگى هستند که بيان خوبى ندارند. لذا اگر جملات تکرار شدهاند يا افعال در آنان درست بهکار گرفته نشده است، در هنگام تنظيم بايد آنان را بيارائيم. همانطور که سؤالهاى خود را نيز از نظر انشائى بازنگرى مىکنيم. توجه کنيد که اگر بيان مصاحبهشونده از يک روال منطقى و انشاء درست پيروى نکند، علاوه بر آنکه مصاحبهشونده از اين بابت ما را نخواهد بخشيد بسيارى از خوانندگان نيز آن را به حساب کم سوادى ما خواهند گذاشت.
|
|
البته بايد توجه داشت که منظور از پيرايش مطالب، ايجاد آهنگ يکنواخت با صداى خودمان نيست. نبايد در تنظيم مصاحبه آنقدر دخالت کرد که در همهٔ مصاحبهها مصاحبهشونده اگر سياستمدار است يا اديب، رفتگر است يا دانشمند با يک آهنگ، سخن بگويند. اينها هرکدام اصطلاحات و واژگان خاص خودشان را دارند. سخنان آنان از آهنگ و هارمونى متناسب با شخصيت خود آنها برخوردار است. به اين مثالها توجه کنيد:
|
|
گفتوگو با يک کارگر تأسيساتى
|
- در تصميم فروش منزل، همسر و فرزندانتان هم با شما موافق بودند؟
|
|
- کاملاً خودسرانه اين کار را نکردم. يک ماه بحث و مشورت و دمکراسى داشتيم. حالا اگر در اين کار موفق شوم همه سهيم هستيم. اگر زبان بکنيم باز هم همه سهيم هستيم و همه کاسه کوزهها سر من شکسته نمىشود.
|
|
|
تنظيم مصاحبه گاهى مواقع با تصوير و توصيف همراه مىشود. گاهى خبرنگار در مصاحبههائى که مخصوصاً به شيوهٔ گزارشى تنظيم مىشود، حالات و حرکات مصاحبهشونده را به تصوير مىکشد و به توصيف محيط مىپردازد. گاهى نيز اين پرداخت در مصاحبههائى که جنبه سؤال و جواب دارد در مقدمه اتفاق مىافتد اينگونه پردازش، جذابيت خاصى به فضاى مصاحبه مىبخشد و اگر متناسب و با ظرافت حساب شده نوشته شود، تأثير مصاحبه را بر روى مخاطب دوچندان مىکند و طى آن، مخاطب بهنوعى درک بصرى از مصاحبه دست مىيابد. تصوير و توصيف در مصاحبه اصولاً يا مربوط به شخص و يا محيط مصاحبه است گاهى رنگ روايت به خود مىگيرد و مشاهدهٔ صِرف است و گاهى به تحليل و تفسير همراه است، گاه خبرنگار نقش ناظر بىطرف را ايفاء مىکند، گاه قلم او نيش مىزند و گاه حمايتگر است. به مثالهاى زير که طى آن شخص مصاحبهشونده از سوى خبرنگار توصيف و تصوير شده است توجه کنيد.
|
|
مصاحبه با ساعد مراغهاى (۱)
|
|
... با اين همه، وقتى که در اتاق باز مىشود و او پيچيده در روبدوشامبر و لباس گرم پشمى قدم به درون مىنهد بىاختيار بهطرف او مىروم. پيرى بيش از اندازه بر او چيره شده است تا حدّ يک بچه، پير است. به بچه بايد محبت کرد. دست او را گرفت و پا به پا برد. نوکر بىحوصله، او را رها مىکند، پندارى که وظيفه او رسانيدن او به همين جا است. جلو مىروم سلام مىکنم. فقط لبهاى او بههم مىخورد و لبخندى سرد، سردتر از شکفتن آتش برفراز برف روى صورت او که موهاى سفيد از زير پوست او بيرون زده است مىدود و محو مىشود چونان جرقهاى در اجاقى رو به خاموشى با چشمهاى خود به من نگاه مىکند ... .
|
|
(۱) مجله سپيد و سياه- پائيز ۱۳۴۵، مصاحبهکننده دکتر صدرالدين الهي.
|
|
| مقدمه يا 'ليد' (Lead)، (طلايه)
|
|
براى خبرنگار، ظاهراً زنگ آغاز مصاحبه همزمان با طرح نخستين سؤال زده مىشود، اما براى مخاطبان ممکن است اين شروع مصاحبه نباشد. خبرنگاران و مصاحبهکنندگان گاهى ترجيح مىدهند که مخاطب خود را قبل از اينکه پاى ميز مصاحبه دعوتکنند، او را از داخل يک کانال عبور دهند که در زبان روزنامهنگارى اصطلاحاً به آن مقدمه يا 'ليد' مىگويند.
|
|
مقدمه يا ليد (طلايه) گاهى در معرفى شخص مصاحبهشونده يا در تشريح موضوع مصاحبه و يا شرحِ دردسرهاى وقت گرفتن از مصاحبهشونده است. گاهى نيز وصفِ حال و هواى مصاحبه و تفسير و تحليل موضوع را مدّنظر دارد و گاهى نيز علت انتخاب موضوع، توصيف و تصوير محل مصاحبه و مسائلى از اين قبيل را مورد توجه قرار مىدهد. گاهى نيز مصاحبهها بدون هرگونه مقدمه يا 'ليدي' عرضه مىشود. بدون شک مقدمه يا 'ليد' بايد در خدمت جريان مصاحبه باشد و به تشريح و شفاف شدن آن کمک مىکند و يا گرهاى را از پيش پاى مخاطب بردارد. توضيح لازمى باشد بر يک کمبود . يا تسهيلکنندهٔ دريچه ورود به مصاحبه باشد و درنهايت، به ترغيب خواننده براى پيگيرى موضوع کمک کند. نويسنده و خبرنگار خلاق به تناسب از اين امکان براى هرچه بهتر عرضه کردن محصول (مصاحبه) خود بهره مىگيرد.
|