|
|
در بسيارى از مصاحبهها، نخستين سؤال، حکم آخرين سؤال را براى مخاطب دارد. گاهى شروع يک مصاحبه آنقدر خشک، بىروح و کليشهاى است که خواننده را از پيگيرى مطلب باز مىدارد. مراقب باشيم که در مصاحبه نيز مانند هر مقولهٔ ديگرِ مطبوعاتى (خبر، گزارش، مقاله) بايد شروع جذّاب و موفقى داشته باشيم. سؤالهائى از قبيل:
|
|
- لطفاً در ابتداى مصاحبه خودتان را معرفى کنيد؟
|
|
سؤالهاى کليشهاى و غيرجذائى هستند که تنها افراد مبتدى مصاحبهٔ خود را با آن شروع مىکنند. اين نوع سؤالها به مصاحبه لطمه مىزند. مصاحبهکننده بايد با همان نخستين سؤال خود، بهنوعى مخاطب را با متنِ مصاحبه درگير کند.
|
|
|
همانطور که شروع مصاحبه بايد جذّاب و گاهى نيز غافلگيرکننده باشد، پايان مصاحبه نيز بايد به ياد ماندنى باشد. عدهاى از روزنامهنگاران بر اين عقيده هستند که خبرنگار نبايد در جريان تنظيم مصاحبه در تقدم و تأخر سؤالها دست ببرد. اما بهنظر مىرسد که گاهى اين امر نه تنها لازم، بلکه ضرورى است و از اهرمهاى تنظيم خوب يک مصاحبه بهحساب مىآيد. تنها در چنين صورتى بايد مراقب بود که اين تقدم و تأخرها به حقيقتِ مطلب لطمه نزند و شرط امانت در آن رعايت شده باشد.
|
|
ابتدا لازم است که مصاحبهکننده قبل از شروع مصاحبه همچون يک کارگردان سينما براى همه بخشهاى مصاحبه برنامهريزى دقيق داشته باشد. در قبال برخى از سؤالهاى خود، پاسخهاى احتمالى را ارزيابى کند و واکنش مصاحبهشونده را براساس هر يک بسنجد. براى يک نقطهٔ پايانى طلائى و به ياد ماندني، سؤالى را در آستين نگه دارد تا چنانچه مصاحبه بر وفق مراد پيش رفت، بدون جابهجائى سؤالها پايانبنديِ مناسبى نيز داشته باشد.
|
|
|
در تنظيم مصاحبه بايد سبکهاى خبرنويسى و نوع مصاحبه را در نظر داشت و با توجه به محدوديتهاى گوناگون از جمله زمان، به نگارش آن پرداخت.
|
|
در مصاحبههاى خبرى که معمولاً براى تکميل موضوعهاى خبرى صورت مىگيرد، اگر مطالب جمعآورى شده در اطراف يک موضوع متمرکز باشد، مناسبترين سبک نگارش 'سبک هرم وارونه' است. مصاحبه خبرى بدين صورت تنظيم مىشود که در ليد چکيده مهمترين مطلب ارائه مىشود و در پاراگرافهاى بعدي، توضيحات بيشتر درباره همان موضوع را بيان مىدارد.
|
|
|
|
|
هنگامى که در مصاحبه موضوعهاى گوناگون مطرح شده باشد، ابتدا در ليد چکيده مهمترين مطالب ارائه مىشود و پس از توضيحات مربوط به موضوع ليد، مىتوان در پارگرافهاى بعدى (سوم و چهارم) فهرست ساير مطالب مصاحبه را شروع کرد. مطالب گوناگون مصاحبه را مىتوان با 'ميان تيتر' از يکديگر تفکيک کرد.
|
|
|
|
|
در مصاحبه خبرى مناسب نيست که مطالب گوناگون بهصورت فهرستى در ليد نوشته شود يا مطالب متن بهصورت سؤال و جواب، تنظيم شود.
|
|
در مصاحبهٔ فردي، گروهي، تفسيرى و عمقى که معمولاً براى انتشار عقايد و نظرات شخصيتهاى خبرى و غيرخبرى صورت مىگيرد، سبک نگارش مناسب 'سبک تاريخى همراه با ليد' است. در اينگونه مصاحبهها، معمولاً در ليد زمينههاى کلى و مناسب مصاحبه تشريح مىشود و در پاراگرافهاى بعدى ساير مطالب مصاحبه همراه با تصويرپردازى و توصيف محيط و شخص مصاحبهشونده ارائه مىگردد.
|
|
متن اينگونه مصاحبهها را مىتوان بهصورت مستقيم 'سؤال: جواب:' نوشت و معمولاً ترتيب ارائه مطالب همان ترتيب انجام مصاحبه را دارا است.
|
|
اگر مطالب مصاحبههاى فردى و گروهى بهصورت سؤال، جواب نوشته شود، توصيف محيط مصاحبه و تصويرپردازى که معمولاً در اينگونه مصاحبهها ضرورى است، ظرافت ويژهاى مىطلبد. بديهى است خصوصيات ليد با ليد مصاحبههاى خبرى هم از جنبه کميت و هم از نظر کيفيت متفاوت است و بيشتر حالت توصيفى و تشريحى دارد. بهطورکلى پرسشها و پاسخها و مصاحبهها را مىتوان بهطور غيرمستقيم، مستقيم يا تلفيقى از آن دو آورد.
|
|
|
هنگامى که ما در حال انجام مصاحبه هستيم، نقش اول يک هنرمند سينما (آرتيست) و يا يک کارگردان را بازى مىکنيم، اما وقتى که قرار است مصاحبهٔ خودمان را تنظيم کنيم و بهعبارتي، به آن ساختار بدهيم، آنگاه، نقش ما به يک نويسندهٔ روزنامهنگار تغيير مىيابد. حال اگر ما يک هنرمند طراز اول يا يک کارگردان ماهر در مصاحبه باشيم مىتوانيم با ادارهٔ صحنهٔ مصاحبه بهگونهاى عمل کنيم که حتى پياده کردن نوار مصاحبه توسط يک خبرنگار درجه ۳ هم چيزى از حرفهاى بودن و خواندنى بودن آن کم نکند. اين مسئله تنها زمانى اتفاق مىافتد که علاوه بر ايفاء نقش صحيح در هنگام مصاحبه، بخواهيم به همان شيوهٔ تاريخى و سؤال و جواب، به چاپ آن اقدام کنيم. اما بايد توجه داشت که هميشه اين بهترين شيوه تنظيم مصاحبه نيست. براى تنظيم برخى از مصاحبهها لازم است از شيوههاى ديگر استفاده شود.
|
|
مصاحبه اصولاً از تعدادى سوال و جواب تشکيل شده است.اما براى تنظيم آن مىتوان از شيوههاى مختلف اسـتفاده کرد.
|
|
|
در اين شيوه که معمولِ اغلبِ مصاحبهها است. ابتدا سؤال مطرح و در پايان آن، پاسخ طرف مصاحبهشونده آورده مىشود. در اينگونه مصاحبهها، سؤالها بهوسيله تغيير حروف يا با نشانههائى که در ابتداى آن آورده مىشود از پاسخها جدا مىشوند تا خواننده بهراحتى بتواند آنها را از هم تفکيک کند. در اين شيوه، نقش خبرنگار و نوع سؤالهائى که مطرح مىکند نشاندهندهٔ تسلط او به موضوع و مديريت و ادارهٔ صحنه است و در نهايت سؤالهاى خبرنگار است که مصاحبه را تبديل به يک اثر هنرى ماندگار يا مصاحبهاى معمولى و خستهکننده مىکند، در اين شيوه مىتوان حالتهاى شخص مصاحبهشونده يا محيط را نيز در لابلاى سؤال و جوابها توصيف کرد:
|
|
- سؤال: آيا شما انجام اين تظاهرات را تأييد مىکنيد؟
|
|
- رئيسجمهورى با خنده مىگويد: ..... .
|
|
|
شيوهٔ گزارشى شيوهٔ نسبتاً پيچيدهاى است. در اين شيوه، خبرنگار علاوه بر اينکه نقش اوليه را بايد بهدرستى ايفاء کند. بايد در نهايت قادر باشد که گزارشى خواندنى از مصاحبه خود پيشروى مخاطب بگذارد و تنها کسانى که قلم ژورناليستى دارند قادر به خلق چنين گزارشهائى هستند. در اين شيوه گاه مصاحبهکننده به همان اندازه که براى مصاحبه خود را آماده کرده است، وقت صرف مىکند تا معجونى خواندنى از محصول بهدست آمده تهيه کند. براى آنکه خلاقّانه بودن اينگونه تنظيمها را بهتر دريابيد به اين نمونه توجه کنيد:
|
|
- بخشى از گفتوگو با اورسن ولز:
|
آن شب، پردهٔ تئاتر پاريس، جائىکه اورسن ولز کانون اصلى توجه آن بود. بيست دقيقه ديرتر بالا رفت خوشبختانه تماشاگرانِ خشمگين که با بىصبرى پاى به زمين مىکوفتند، هرگز گمان نبردند که گفتوگوى سر ميز شام من با ولز موجب آن تأخير شده بود، حقيقت اينکه، آنچنان گرم گفتوگو بوديم که به کلّى فراموش کرديم نگاهى به ساعت بيندازيم، با اينکه از پىآمد اين جريان متأسف بودم، نمىتوانستم احساسم را انکار کنم که صرفاً از نظر روزنامهنگارى کار اشتباهى نکردم، بهخصوص با توجه به اين امر که اورسن ولز گفتوگو را با اين نظريهٔ ساده آغاز کرده بود که:
|
|
'شما روشنفکرها که خيلى چيز سرتان مىشود، همه ديوانهايد! قبل از نوشتن چيزى دربارهٔ سينما، بايد اول فيلم بسازيد' .
|
|
هنوز هم مثل سهسال پيش، که به هنگام ورود آن به انگلستان، براى نخستين بار او را ديدم، متفاوت و به دور از کليشهها بود و از مبهوت کردن و شوک وارد کردن به هيچ کس باکى نداشت. آن وقتها در پايان مراسم توديعى که به افتخار وى توسط 'الکساندر کوردا' برپا شده بود، بحث داغى را با من و آيلين هرکى (که همان موقع در فيلم لارنس اوليوير بازى مىکرد) آغاز نمود. وقتى مديران 'لندن فيلمز' نزد او آمده، اشاره کردند که مراسم در واقع پايان يافته و مىخواهند به خانههاى خود بروند، ولز با بىخيالى پاسخ داد: 'پس با شما خداحافظى مىکنم آقايان، چون گفتوگوى جالبى در اينجا با دوستان دارم و اگر اشکالى ندارد مىخواهم آن را ادامه دهم' و آنگاه همچنانکه چراغها يکى پس از ديگرى خاموش مىشدند و پيشخدمتها ميزها را تميز مىکردند، ولز با انبوهى از جملات و کلمات قصار شکسپيرى که انسان را به حيرت وامىداشت، به روانکاوى اوفيليا پرداخت و براى ما شرح داد که 'هملت' از نظر وى ضد زنترين نمايشنامهٔ شکسپير است.
|
|
|
گاهى نيز تنظيم مصاحبه به شيوهٔ تلفيقى انجام مىشود يعنى علاوه بر سؤال و جواب از سبک گزارشى هم استفاده مىشود. در اين شيوه، تنظيمکننده بهمنظور ايجاد يا تنوع بخشيدن به سبک ارائهٔ مصاحبه اقدام به اين کار مىکند. به مثال زير از گفتوگو با ساعد مراغهاى توجه کنيد (۱):
|
|
- از مرحوم خيابانى خاطرهاى داريد؟ خيلى کوتاه و بريده جواب مىدهد:
|
|
- اسم آن را شنيدهام ولى هرگز او را نديدهام
|
|
- لاهوتى را چطور؟
|
|
- لاهوتى را ديده بودم. در زمانى که من در قفقاز بودم او به اتفاق چند نفر ديگر در تبريز کودتا کرد و پس از شکست کودتا از تبريز گريخت و به روسيه پناهنده شد.
|
|
کمى فکر مىکند. با کوشش، اسمهائى را از صندوق حافظه بيرون مىکشد و من مىبينم که اسامى در نهايت وضوح و روشنى بهخاطر او مانده است. در جائى که نمىخواهد اسمى را درست بگويد يقيناً حساب و کتابى در کار استو ادامه مىدهد:
|
|
- عبداللهخان طهماسبى فرمانده قشون و مخبرالسلطنه والى آذربايجان به من تلگراف کردند که لاهوتى با صد سرباز به روسيه پناهنده شده کارى کنيد که آنها را برگردانند....
|
|
- لاهوتى را چه کرديد؟
|
|
- لاهوتى مسئله جداگانهاى داشت. او هنگام دستگيرى گفته بود که من بلشويک هستم و...
|
|
ساکت که مىشود مىگويم:
|
|
- خوب از آن طرفىها بگوئيد.
|
|
رندانه نگاهم مىکندم. مىکوشد تا سؤالم را نشنيده بگيرد. دست خود را بهطرف گوش خود مىبرد و من فرياد مىزنم
|
|
- عرض کردم از آن طرفىها بگوئيد
|
|
- کدام طرفىها؟
|
|
- منظورم سيدضياءالدين، قوامالسلطنه و ديگران است.
|
|
به فکر فرو مىرود. پيداست که مىخواهد در ميان نامهاى از ياد رفته معتبرترين را برگزيند. از سيدضياء صحبت مىکند. مىگويد: .... .
|
|
(۱) مجله سپيد و سياه- پائيز ۱۳۴۵ - مصاحبهکننده: دکتر صدرالدين الهي.
|