چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا
سینمای روسیهٔ شوروی (۲)
شپیتکو در ۱۹۶۷ در کارگردانی مجموعهای چهار قسمتی بهنام آغاز دورانی ناشناخته شرکت کرد که از طرف گوس کینو به مناسبت پنجاهمین سالگرد انقلاب بلشویکی سفارش داده شده بود. این مجموعه پس از تکمیل پخش نشد، اما قسمت مربوط به شپیتکو، وطن الکتریسیته، به همراه فیلم فرشته از آندرهای اسمیرتُف، سرانجام در ۱۹۸۷ به نمایش درآمد. | |
شپیتکو در فیلم خود تشابهی داوژنکو - وار و درخشان میان برقرسانی به روستاها و نورانیت معنوی برقرار کرده است. فیلمهای بعدی او بهتدریج گرایشهای مذهبی نشان دادند و به شمایلسازی ارتُدوکس متمایل شدند و شپیتکو را در مقابل ممیزی قرار دادند. آخرین فیلم تکمیلشدهٔ او، عروج (۱۹۷۷ - برندهٔ جایزهٔ خرس طلائی جشنواره برلین). روایتی است از سرنوشت اسرای جنگی، سربازان فراری و همدستیکنندگان با دشمن طی جنگ جهانی دوم، که در آن از طریق القاء تصویرپردازانهٔ مصائب، مسیح، اسطورهسازی رسمی شوروی از 'جنگ کبیر میهنی' را به چالش میگیرد. روزی که شپیتکو در یک تصادف اتومبیل در ۱۹۷۹ درگذشت مشغول فیلمبرداری خداحافظ بود. این فیلم خارقالعاده بعداً توسط همسرش الم. کلیمف در ۱۹۸۰ کامل و در ۱۹۸۳ پخش شد. همزمانی مرگ شپیتکو با فیلم خداحافظ بسیاری از منتقدان را به فکر انداخت که مرگ در آثار او، سالها پیش از وقوع حضور داشته است. خداحافظ یک اثر فوگ - مانند دربارهٔ تراژدی بومشناختی (یک روستا بهواسطهٔ تعبیهٔ یک سد از طرف دولت به زیر خاک میرود) و مرثیهای است برای انهدام زیستشناختی. | |
کیرا موراتوا، متولد مُلداوی، زیر نظر سرگئی گراسیمف در VGIK کارگردانی فیلم آموخت و در ۱۹۶۲ از آنجا فارغالتحصیل شد و به استودیوی اُدِسافیلم رفت. فیلم پایاننامهاش، بر درهٔ عمیق (۱۹۶۱) و نخستین فیلم سینمائیاش، نان حلال ما (۱۹۶۲)، را با همکاری شوهر سابقش، الکساندر موراتُف (مُرادُف) ساخت. موراتُف اکنون در استودیوی کیف - فیلم داوژنکو کار میکند. نخستین فیلم مستقل او، برخورد کوتاه (۱۹۶۷؛ پخش در ۱۹۸۷)، که فیلمنامهاش را نویسندهٔ فمینیست، ناتالیا ریازانْٰتسِوا نوشته بود، ماجرای یک مثلث عشقی است میان یک کارگزار مسکن دولتی (خودِ موراتُوا)، یک زمینشناس سیار (که نقش او را شاعری مخالفخوان/و (خوانندهٔ موسیقی راک، ولادیمیر و یسوتسکی ایفاء کرده) با یک دختر روستائی که مستخدمهٔ موراُتوا است. برخورد کوتاه به طریقهٔ سیاه و سفید دانهداری فیلمبرداری شده و ساختاری تجربی دارد و روایتی نه چندان دلچسب از زندگی روزانه در بهشت کارگردان ارائه میدهد، لذا تا پیدایش پرسترویکا نمایش آن اکیداً ممنوع بود. | |
فیلم خداحافظی طولانی (۱۹۷۱؛ پخش در ۱۹۸۷) تکهگذاری تجربی دیگری است که موراتوا در آن به روابط خانوادگی (در اینجا مادری کهنسال با پسر نوجوانش) میپردازد و با پسزمینهٔ اُدِسا فیلمبرداری شده است. نمایش این فیلم هم ممنوع شد و موراتوا دیگر فیلمی نساخت تا آنکه لنفیلم او را به ساختن فیلمی دعوت کرد: فیلمی دربارهٔ زندگی عشقی کارگردان ساختمان بهنام باید جهان بزرگ و گسترده را شناخت (۱۹۷۹). این فیلم، که نخستین فیلم رنگی موراتوا است، باز توقیف شد و او تا سال ۱۹۸۳ کار نکرد تا آنکه فیلم در میان سنگهای خاکستری (۱۹۸۳؛ پخش در ۱۹۸۸) را برای اُدِسافیلم بهدست گرفت، و این فیلم هم چندان دستکاری شد که موراتوانامش را از عناوین فیلم برداشت. | |
آثار موراتوا پس از پرسترویکا بازسازی شدند و او خود سرانجام موفق شد اقتباسی از سامِرستموام بهنام گردش روزگار (۱۹۸۷) و بیماری فرسودگی (۱۹۹۰) را بسازد. در فیلم بیماری فرسودگی با مونتاژی ظریفکار زندگی معاصر شوروی که در آن بیماری 'آستهنیا' (فرسودگی)، نابسامانی اجتماعی و فساد شهری رواج دارد توصیف شده است. پس از بازنگری و کشف استعدادها و پایگاه منفرد کیرا موراتوا (و اینکه او خود غالب فیلمنامههایش را نوشته است) امروز او را یکی از مهمترین هنرمندانی میشناسند که در شوروی سابق کار کرده است. | |
اِلم کلیمف (متولد ۱۹۳۳) نیز همچون موراتوا هنرمندی سنتشکن، و شاید مهمترین چهرهٔ سینمائی شوروی بود که به شکلی تاریخی موفق شد از هنر تحتنظارت دولت به یک آزادی خلاقه دست یابد. کلیمف پیش از آنکه در سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۴ در مدرسهٔ VGIK به آموزش فیلمسازی روی آورد ابتدا مهندس هواپیما و سپس نمایندهٔ امور خارجی در رادیو و تلویزیون شوروی بود. با فیلم پایاننامهاش، خوش آمدید، اما ورود اشخاص بدون مجوز ممنوع (۱۹۶۴)، طنزی در باب دیوانسالاری و انضباط خشک اداری در یک اردوگاه تابستانی پیشاهنگان جوان، بسیار زود توانست سبک اغراقآمیز خود را جا بیندازد. در این فیلم با عرضهٔ نمونهای درخشان از 'زندگی به تقلید از هنر' موجب شد خروشچف موقتاً از نمایش آن جلوگیری کند، چرا که مادربزرگ قهرمان فیلم به شخص خروشچف شباهت داشت. فیلم سینمائی بعدی او، ماجراهای یک دندانپزشک (۱۹۶۵)، فکاههای دیگر، و استعارهٔ آشکاری بود از اوضاع اسفناک هنرمندان شوروی. | |
کلیمف پس از ساختن فیلمی کنائی بهنام ورزش، ورزش، ورزش (۱۹۷۱)، که یک تکهگذاری ابداعگرانه متشکل از فصلهای دراماتیک، صحنههای مستند و مصاحبه بود، آخرین فیلم میخائیل رم، و هنوز باور دارم، را با همکاری مارِلن خوتسیِف در ۱۹۷۴ تکمیل کرد و سپس عزم خود را برای ساختن جنجالیترین اثر خود جزم کرد-عذاب / آگونیا یا راسپوتین (۱۹۸۱)، این فیلم که برای نمایش در شصتمین سالگرد انقلاب بلشویکی سفارش داده شده بود، ترکیب درخشانی است از فیلمهای خبری، عکسهای قدیمی و تابلوهائی از صحنههای تئاتری که آخرین روزهای دربار سلطنتی روسیه را نمایش میدهد. کلیمف در این فیلم مواد خود را بهوسیلهٔ گفتاری تاریخی به یکدیگر پیوند میزند و مدام سیاه و سفید را به رنگی (و بهعکس) تبدیل میکند و گاه اینکار را در یک نما انجام میدهد تا موقعیت فراواقعی رُمانفها را القاء کند. اما عذاب به خاطر برخورد همدلانه با راسپوتین و تزار نیکلای دوم در سال ۱۹۷۵ بایگانی شد، بدتر آنکه در این فیلم اشارهای به لنین یا بلشویکها نشده بود. عذاب، یا راسپوتین در ۱۹۸۱ دوباره تدوین شد و در جشنوارهٔ فیلم مسکو به نمایش درآمد اما تا سال ۱۹۸۵ بهصورت اولیهٔ خود پخش نشد (هر چند نسخهای از آن از طریق سُوْاِکسپورت فیلم به خارج فروخته شده بود و در ۱۹۸۲ جایزهٔ FIPRESCI در ونیز را بهدست آورد) کلیمف بهرغم این مشکلات در همان روزهای اولیهٔ گلاسنوست بزرگترین فیلم خود، بیا و ببین (۱۹۸۵)، را ساخت که شاید بتوان گفت فاجعهگوترین فیلم پس از جنگ سینمای شوروی است. | |
بیا و ببین یکی از چند فیلمی بود که گوسکینو برای بزرگداشت چهلمین سالگرد پیروزی بر هیلتر سفارش داده بود، و فوراً بهعنوان شاهکاری مسلم جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ بینالمللی مسکو در ۱۹۸۵ را به این فیلم دادند و نزد تماشاگران شوروی نیز همچون اثری بزرگ و محبوب تلقی شد. عنوان بیا و ببین از سخنان وحیآمیز ژان مقدس گرفته شده و ویرانی روستای خاتین در بلاروس را تصویر میکند. | |
فیلم بیا و ببین با تعادلی در حد کمال بر تارگ گلاسنوست قرار گرفته و با تأیید برخی از مطلوبترین اسطورهای دلوتی در باب 'جنگ کبیر میهنی' شیوهٔ ارائهٔ مألوف شوروی از این جنگ را واژگونه کرده است. لذا تعجبی ندارد که کلیمف یک سال پس از پخش فیلم بهعنوان دبیر اول/مدیرکل اتحادیهٔ کارگردان سینما، انتخاب شد و مبارزهای را در راه آزادی هنری در صنعت فیلم شوروی آغاز کرد و نتایجی منطقی بهدست آورد. |
همچنین مشاهده کنید
- سینما در دوران گشایش خروشچف
- سینمای آسیای مرکزی
- سینمای ماورای قفقاز (۲)
- سینمای آسیای مرکزی (۲)
- سینمای ماورای قفقاز
- سینمای روسیهٔ شوروی
- سینمای دوران برژنف
- سینمای جمهوریهای غیرروس
- سینمای استالینیستی
- سینمای روسیهٔ شوروی (۲)
- سینمای آسیای مرکزی (۳)
- سینمای جمهوریهای غیرروس (۲)
- گلاسنوست، پرِسترویکا، و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست