|
|
هموفيلى عارضه خونريزى دهنده فاميلى است که مربوط به نقص و کمبود حداقل يک فاکتور انعقادى خون مىباشد. دو نوع مشخص و شايعتر دارد که به نوع A و B موسوم است. با توجه به اينکه برجستهترين و مهمترين علامت هموفيلى خونريزىهاى ناشى از ايراد ضربه يا آسيب است، تمام مراقبتها بايد بر اساس پيشگيرى از آسيب نديدن بيمار و جلوگيرى از خونريزى باشد. لذا بايد در اين زمينه والدين و بيمار را آموزش داد. همچنين کارشناس بهداشت بايد مناسبترين شرايط و امکانات را براى دانشآموز مبتلا فراهم کرده و نقص فاکتور انعقادى بيمار را نيز بهمنظور نياز جبرانى وى در وضعيت احتمالى بشناسد.
|
|
اگر بيمارى در مرحله طفوليت شناخته شده باشد، به منع انجام ختنه بايد تأکيد شود. در موقع کوتاه کردن ناخن رعايت شود که خراشى به انگشت بيمار وارد نشود. مسواک بايد از نوع نرم آن انتخاب شود تا لثهها از خراش و آسيب مصون باشد. از خوردن غذاها يا آجيلهاى خيلى سفت و خشک که احتمال آزردگى مخاط دهان و لثه را فراهم مىکند بايد خوددارى شود. در مورد مسائل بازى و ورزش رعايت همه جانبه نسبت به حفاظت بيمار مبذول شود. هر چند که او را نبايد از ورزش معاف کرد ولى نسبت به انواع ورزشهايى که احتمال آسيب مفاصل را براى وى بيشتر مىکند، بايد محدوديتهائى منظور شود. گاهى لازم است پوشش نرمى در اطراف مفاصل بيمار تعبيه گردد. والدين را نيز بايد نسبت به رعايت و توجه به اين مسائل آگاهى داد که در صورت بروز مشکلى خود را سرزنش نکرده و يا احساس گناه ننمايند. همچنين والدين را بايد نسبت به طولانى بودن و يا مادامالعمر بودن مشکل فرزند خود آگاهى داده و در عين حال به آنها گفته شود که اگر رعايت مسائل ايمنى بشود، کودک آنها عمر طبيعى خواهد داشت تا به اين ترتيب از نگرانى آنها کاسته شود. بهعلاوه بايد اين نکته نيز براى آنها توضيح داده شود که با رشد کودک، بسيارى از مسائل خودبهخود محدود خواهد شد. به والدين و بيمار بايد علائم خونريزى آموخته شود. همچنين آموزگاران، معلم ورزش و ديگر محصلان و حتى هم مدرسهاىهاى بيمار بايد خود بيمار و مشکل او را بشناسند و رعايت بيشترى در مورد وى مبذول دارند.
|
|
|
فلج مغزى به عوارضى اطلاق مىگردد که بهعلت تغييرات ارگانيک بافتها و نقص دائمى ناشى از آسيب يا نارسائى مغز، اختلالات حرکتى و وضعيتى خاصى را براى فرد مبتلا ايجاد کرده باشد.
|
|
قريب ۵۰ درصد از مبتلايان بهنوعي، دچار اختلالات تکلمى مىباشند که شايعترين نوع آن، دير به صحبت آمدن و يا عدم مهارت و تسلط بر سخن گفتن است. همچنين عدم تعادل در ايستادن و راه رفتن از عوارض شايع اين بيمارى است. لوچى در نيمى از مبتلايان وجود دارد و عيوب انکسارى بهخصوص نزديکبينى در افراد گرفتار به فلج مغزى شايع است. ناشنوائى کمشنوائى در نزد بيماران امر نادرى نبوده و بهعلت کمتوجهى به بهداشت دهان و دهان، مشکلات و خرابى لثهها و دندانها نيز بسيار است.
|
|
مراقبت از دانشآموزان فلج مغزى در جهات مختلف طبي، اجتماعى و آموزشى پيچيدگىها و مشکلات بسيارى دارد. آن دسته از مبتلايان که هوش طبيعى دارند با مراقبتهاى لازم مىتوانند در مدارس عادى مشغول به تحصيل شوند. دانشآموزان مبتلا به انواع شديد فلج مغزى با هوش کمتر از طبيعى را بايد در مدارس استثنائى ثبتنام کرد. اين مدارس بايد تحتنظر و مراقبت افراد خبره و کارشناس فن اداره شود و از نظارت تيمهاى متخصص اطفال، گفتار درماني، روانشناس، ارتوپد، متخصصين تعليم و تربيت دانشآموزان استثنائى برخوردار و داراى قسمتهاى مختلف هيدروتراپي، فيزيوتراپى و ديگر زمينههاى لازم باشد.
|
|
|
بهطور کلى هر گونه تغيير پيدا يا پنهانى که در زمان جنينى براى نوزاد ايجاد شود و از نظر شکل ظاهر، عمل دستگاههاى بدن و يا مکانيسمهاى فيزيولوژيکى وضع نوزاد را چه به ظاهر و يا در باطن از هنجار و طبيعت سالم بيرون برد و هماهنگى و تعادل شکل و کار سلول، بافتها و يا اعضاء را بر هم زند، ناهنجارى ساختمانى گفته مىشود.
|
|
علت ناهنجارىهاى مادرزادى را معمولاً در زمينههاى ژنتيکي، انحرافات کروموزومي، عوامل زيانبار محيط براى جنين و ترکيبى از فاکتورهاى مختلف ژنتيکى و محيطى بايد جستجو کرد. در بروز ناهنجارىهاى قلبى از جمله عواملى که شناخته شده است، ابتلاى مادر باردار به عفونتهائى مثل سرخجه در سه ماهه اول باردارى است، هر چند بيشتر موارد علت يا ناشناخته و يا مربوط به مجموعهاى از عوامل مختلف بوده است. ناهنجارىهاى قلبى انواع مختلف داشته که شايعترين شکل آنها، عيب ديواره بين بطنى و يا دهليزى است. همچنين تنگى شريان ريوى و بازماندن ارتباط بين شريان آئورت و شريان ريوى نيز نسبت به ديگر ناهنجارىها شيوع زيادترى دارد.
|
|
بهطور کلى علائمى که مىتواند در مرحله کودکى بيانگر احتمالى ناهنجارىهاى قلبى باشد، شامل وقفه رشد فيزيکى کودک، احساس خستگى زودرس، بىميلى کودک به بازى و فعاليت متناسب با سن خود، تنگىنفس بههنگام ورزش و يا گاهى بروز کبودى لبها و انگشتان دست همراه با چماقى شدن آنها است. لذا کارشناس بهداشت مدارس که مراقبت از دانشآموزان را بر عهده دارد، بايد نسبت به کودکانى که برخى يا مجموعهاى از اين علائم را از خود نشان مىدهند با هوشيارى بيشتر توجه کرده و وى را براى معاينات لازم به متخصص قلب معرفى کند تا با تشخيص هر چه زودتر بيماري، از پيامدهاى مزاحم آن پيشگيرى شود.
|
|
هر چند محدوديت شديد اين کودکان از فعاليتهاى جسمانى يا ورزشهاى سبک صحيح نيست، ولى رعايت بعضى نکات بهداشتى براى پيشگيرى از عوارض بعدي، مثل مراقبت بيشتر کودک از ابتلاء به عفونتها، درمان پيشگيرى کننده آنها با تزريق پنىسيلين در وقت دندانکشيدن و يا عفونتهاى پوستى و لوزهاي، لازم و مناسب خواهد بود.
|