|
|
شايد متداولترين مشکل گوارشي، ناتوانى در جويدن باشد. از دست دادن دندانها، نامناسب بودن آنها، يا زخم لثه بسيار متداول است و بههمين علت سالخوردگان بيشتر غذاهاى نرم و خُرد شده مصرف مىکنند. بهدليل اينکه اشخاص مسن قادر به جويدن گوشت، سبزىهاى خام، مغزها، دانهها و بعضى ميوها نيستند، مبتلا به کمبود چندگانهٔ مواد مغذى مىشوند. مراقبت از بهداشت دهان و دندان کليد بهبود وضعيت تغذيهاى است و بدين ترتيب وسيلهٔ لذت بردن از غذا براى اشخاص پير فراهم مىگردد.
|
|
کاهش جريان بزاق گرفتارىهاى متعددى براى فرد در پى دارد: اولاً بلعيدن غذاهاى خشک خيلى مشکل است و ثانياً سبب افزايش پلاکهاى دندانى مىشود. داروها نيز بر خشکى دهان مىافزايد.
|
|
کاهش خاصيت ارتجاعى ماهيچههاى مري، مشکلاتى در فرو بردن غذا بهوجود مىآورد. حرکت لقمههاى غذا کم شده و انقباضهاى مرى قدرت کمترى مىيابند. با ضعيف عمل کردن اسفنکتر مري، محتويات معده به مرى برمىگردند. اسيد معده مرى را تحريک مىکند و غذاهاى اسيدي، پرادويه و داراى فيبر موجب تشديد تحريک مىشوند.
|
|
براى افرادى که معده آنها اسيد کمترى ترشح مىکند يا بهطور کلى اسيد ترشح نمىکند، اثرات مضر متعددى بهوجود خواهد آمد، مثل رشد زياد باکترىها، تخمير و نفخ؛ کاهش جذب آهن و باقى ماندن عوامل بيمارىزاى غذائي. اگر عامل داخلى ترشح نشود، ويتامين B۱۲ جذب نمىگردد. در بعضى افراد، قدرت عضلات لولهٔ گوارش کاهش مىيابد. نارسائى در خونرسانى به لوله گوارش مىتواند اين مشکل را تشديد کند. با کاهش تونوس عضلاني، انتقال غذا در لوله گوارش کندتر صورت مىگيرد. سوزش سرمعده، انقباض شکمي، اسهال يا يبوست شکايات رايج هستند.
|
|
مقدار جذب مواد مغذى خالص معمولاً خوب است. بيشتر افراد مسن، آب، قندهاى ساده، اسيدهاى چرب و ترىگليسريدها، اسيدهاى آمينه، ويتامينها و مواد معدنى را بهخوبى جوانان جذب مىکنند.
|
|
|
پس از ۲۵ سالگي، ميزان متابوليسم پايه حدود ۲ درصد در هر ۱۰ سال کاهش مىيابد. بهعبارت ديگر تا سن ۷۵ سالگى ۱۰ تا ۱۲ درصد اُفت دارد. بهعلاوه، شيوه زندگى بسيارى از افراد سالخورده بيشتر به کمتحرکى تمايل پيدا مىکند و در نتيجه کل انرژى مصرفى تا حد قابلتوجهى کاهش مىيابد.
|
|
سنتز ويتامين D در پوست حدود نصف ميزان آن در افراد جوانتر است. به دلايلى چند، بسيارى از افراد مسن بيشتر در منازل و دور از نور آفتاب مىمانند. اغلب آنها کمتر شير غنى شده با ويتامين D مىنوشند و بنابراين جذب کلسيم و برداشت آن توسط استخوان کاهش مىيابد.
|
|
بروز تغييرات هورمونى بر تنظيم متابوليسم بدن اثر مىگذارد. براى مثال ميزان گلوکز ناشتا تقريباً در حدود طبيعى است. اما آزمايش با مقدار زياد گلوکز نشان مىدهد که ميزان برگشت قند خون به سطح ناشتا کندتر از افراد جوان مىباشد. گاهى اين مسئله اشتباهاً ديابت مليتوس تشخيص داده مىشود و تحت درمان قرار مىگيرد.
|
|
تشخيص صحيح نوع کمخونى براى اتخاذ درمان مناسب الزامى است. براى مثال، کمخونى ماکروسيتيک ممکن است نشانهٔ دريافت ناکافى ويتامين B۱۲ يا فولات يا هر دو باشد؛ کمخونى ميکروسيتيک فقدان آهن را نشان مىدهد. تعيين وجود هر نوع خونريزي، بهويژه خونريزىهاى کوچک روزانه از طريق رودهها که اغلب به آن توجه نمىشود براى تشخيص درست علت کمخونى ضرورى است.
|
|
|
بسيارى از تغييراتى که در سالهاى آخر زندگى رخ مىدهد مىتواند عواقب عمدهاى بر سلامت روحى و روانى شخص داشته باشد. بازنشستگى نه تنها بر درآمد اثر مىگذارد، بلکه براى بعضى افراد نشانهٔ از کارافتادگى و از دست رفتن ارتباط با همکاران مىباشد. نتيجهٔ احتمالى اين مسئله کاهش حس ارزشمند بودن و احترام به نفس است. مرگ همسر احتمالاً پرفشارترين حادثهٔ زندگى براى شخص متأهل است. اين فقدان زمانى شديدتر مىشود که ديگر اعضاء خانواده و دوستان در فاصلهٔ دورى از فرد داغديده زندگى کنند. اندوه، تنهائى و بىعلاقگى مىتواند به بىرغبتى نسبت به خريد غذا، حذف وعدههاى غذائى و انتخابهاى محدود غذائى منجر شود. بعضى افراد پرخورى را موجب تسلى خاطر مىيابند. بيماري، يا حتى نگرانى بيماري، اغلب شديد بوده و منجر به ترس از خوردن غذاهاى خاص يا علاقه به بعضى غذاها مىشود.
|
|
بيمارىهاى چندگانه مغز و اعصاب را تحت تأثير قرار مىدهند. بنابراين بر عوامل ذهنى مربوط به انتخاب غذا، رفاه تغذيهاى و سلامت اثر مىگذارند. داروهاى متعددى آثار جانبى عصبشناختى دارند که سبب واکنشهاى تغذيهاى منفى مىشوند. از طرف ديگر، بعضى کمبودهاى تغذيهاى يا مسموميتها مىتوانند نشانههاى عصبى را تقليد کنند و سبب تشخيص و درمان نادرست گردند. بدين ترتيب، ارزيابى دقيق وضعيت تغذيه توسط کارکنان بهداشتى مستلزم آگاهى از تداخل عمل احتمالى تغذيهاى - عصبى مىباشد.
|