فاشياى خلفى بخشى از عضله حلقوى پلک است که بين لبه کاسه چشم و تارسوس قرار دارد و مانند سدى کاسه چشم را از پلک جدا مىکند. عروق و اعصاب اشکي، سوپرا و اينفراتروکلئار و آنگولار و نيز عضله بالابرنده پلک فوقانى از اين سپتوم مىگذرند. اين سپتوم در پلک فوقانى با تارسوس و عضله بالابرنده پلک در پلک تحتانى با تارسوس آميخته مىشود.
عضلات خارجى چشم
عضلات خارجى چشم عبارتند از ۴ عضله راست (رکتوس) و دو عضله مايل.
عضلات رکتوس چهار عضله هستند که از حلقه احاطهکننده عصب بينائى (حلقه زين) منشاء مىگيرند و در چهار جهت در قدام استواى کره چشم به آن متصل مىشوند.
عضلات مايل شامل هستند از بر دو عضلهٔ مايل فوقانى و مايل تحتانى که مايل فوقانى بلندترين و نازکترين عضله خارجى چشم است. مبداء مايل فوقانى از بالا و داخل سوراخ اپتيک مىباشد. در جلو، تندون آن در غلاف سينوويال از قرقره مىگذرد و در خلف استواى کره چشم، زير رکتوس فوقانى متصل مىشود. عضله مايل تحتانى از سمت نازال کاسه چشم منشاء گرفته از زير رکتوس تحتانى گذشته در خلف استواى کره چشم (درست در زير ناحيه ماکولا) متصل مىشود. در وضعيت اوليه نگاه محول عضلات رکتوس عمودى و محور عضلات مايل با محور بينائى بهترتيب زواياى ۲۳ و ۵۴-۵۱ درجهاى مىسازند. فاشياى عضلات خارج چشمى در محل اتصال در امتداد کپسول تنون قرار مىگيرند. عضلات مايل فوقانى و رکتوس خارجى بهترتيب از اعصاب تروکلئار (زوج IV) و ابدوسنس (زوج VI) و ساير عضلات از عصب اکولوموتور (زوج III) عصب مىگيرند. خونگيرى عضلات خارج چشمى از شاخههاى شريان افتالميک مىباشد.
ابرو
ابروها عبارتند از چينهاى پوستى ضخيم پوشيده شده از مو که در بين آنها يک ناحيه بدون مو وجود دارد بهنام گلابلا.
پلک
پلکها از چشم محافظت مىکنند و با حرکت خود فيلم اشکى را مىگسترانند. پلکها ۵ لايه بافتى دارند که از سطح به عمق عبارتند از:
۱. پوست: پوستى است نازک با موى اندک و بدون چربى زير جلدي.
۲. عضله حلقوى چشم (Orbicularis Oculi): اين عضله که از عصب فاشيال فرمان مىگيرد، مسئول بستن پلکها است. و سه جزء پرهتارسال (بخش داخل پلکى عضله)، پرهسپتال (روى سپتوم کاسه چشم قرار دارد) و اربيتال (خارج پلک است) دارد.
۳. بافت آرئولار (حفرهاي)
۴. صفحات تارسال: بافت فيبروى متراکمى است که محافظ اصلى پلکها مىباشد. اين صفحات از داخل و خارج بهکمک ليگامانهائى به کاسه چشم محکم مىشوند. صفحات تارسى فوقانى و تحتانى توسط يک فاشياى محکم به لبههاى فوقانى و تحتانى کاسه چشم متصل مىشود بهنام سپتوم کاسهٔ چشم.
۵. ملتحمه پلکي: اين لايه محکم به صفحه تارسى مىچسبد، خط خاکسترى لبه پلک در حدفاصل عضله حلقوى و صفحات تارسال قرار دارد.
لبههاى پلک
لبه آزاد پلک توسط خط خاکسترى (پيوستگاه پوستى - مخاطي) به دو لبهٔ قدامى وخلفى تقسيم مىشود. لبه قدامى حاوى مژهها (که در پلک فوقانى بلندتر و بيشتر هستند). غدد زايس (Zeis) (غدد چربى تغييريافته که به فوليکول مژهها باز مىشوند) و غدد مول (Moll) (غدد عرق تغييريافته که به نزديک مژهها باز مىشوند) مىباشد. لبه خلفى حاوى غدد ميبومين (Meibomian) يا تارسى (غدد چربى تغييريافته) و سوراخ اشکى (Punctum) (که در انتهاء داخلى لبه خلفى هر دو پلک قرار دارد و اشک را به کاناليکول اشکى هدايت مىکند) مىباشد.
شکاف پلکى (Palpebral Fissure)
شکاف پلکى (Palpebral Fissure) فضاى بين دو پلک باز را شکاف پلکى مىگويند که در دو انتهاء به کانتوسهاى خارجى و داخلى ختم مىشود. کانتوس داخلى حاوى درياچه اشکى است که خود دو ساختمان دارد: ۱. کارونکل (Caruncle) اشکى (يک برجستگى پوستى حاوى غدد عرق تغييريافته که به داخل فوليکول موهاى ظريف باز مىشوند)؛ و ۲. چين هلالى (Plica Semilunaris). در اهالى خاور دور پوستى بهنام اپىکانتوس بين انتهاء داخلى دو پلک کشيده مىشود و کارونکل را پنهان مىکند. در بقيه نژادهاى ممکن است اين چين فقط در خردسالى باشد و کمکم ناپديد شود.
کياسماى بينائى
دو عصب بينائى با زاويه ۴۵ درجه به هم پيوسته، کياسماى اپتيک را مىسازند که تقريباً در بالاى زين ترکى قرار دارد. کياسما از بالا با واسطه لامينا ترميناليس با بطن سوم مغزى و از خارج با واسطه سينوس کاورنو با شريان کاروتيد داخلى مرتبط است. در کياسما الياف ديد نازال دو چشم تقاطع مىکنند که اين تقاطع در مورد الياف ماکولا در ناحيه بالاتر و عقبتر کياسما قرار دراد. خونگيرى کياسما از حلقه ويليس است.
قشر بينائى
کورتکس بينائى شامل ناحيه ۱۷ (قشر اوليه بينائى که در لبههاى فوقانى و تحتانى و عمق شيار کالکارين قرار دارد)، ناحيه ۱۸ (ناحيه ارتباطى با نواحى ۱۷ و ۱۹) و ناحيه ۱۹ (ناحيهاى در خلف لوبهاى پاريتال و تمپورال که مسئول حرکات تعقيبى چشم است) مىباشد.
عصب اکولوموترو (زوج III)
عصب اکولوموترو از داخل ديواره جانبى سينوس کاورنو عبور مىکند و به کاسه چشم وارد مىشد. اين عصب مسئول حرکات تمام عضلات خارجى چشم (بهجز رکتوس خارجى و مايل فوقاني) و پاراسمپاتيک چشم است.