جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
فرهنگها در مقام مقایسه
هرچند در مقام مقايسه کل جوامع (براى مسئلهشناسى کلى قضيه رجوع کنيد: شويش، ۱۹۸۲؛ پرتسهورسکى -Przeworski - و توين، ۱۹۷۲) قبل از همه معيارهاى ساختارهاى اجتماعى در اولويت قرار دارند - بهويژه اغلب در استانداردها و معيارهاى زندگي، شيوه زندگي، زمان فراغت و آسايش، زمان کار، آهنگ رشد شهرنشيني، باسوادکردن، آهنگ رشد تحرک اجتماعي، ساختار طبقاتى و اقشار اجتماعي، سيستم سياسي، ميزان مشارکت در امور سياسي، درجه صنعتىشدن، توزيع درآمد، ميزان ولادت و تولد، ساختمان و ترکيب جمعيت و غيره - با اين حال 'مقايسه درون فرهنگي' از آن جهت اهميت دارد که در مقابل معيارهاى ساختارى (فىالمثل ميزان تولد نوزادان، ميزان طلاق) سرانجام به ارزشداورىهاى فرهنگى متکى و مبتنى هستند. حتى مقايسه معيارها و استانداردهاى زندگى بدون اهميت ارتباطى شيوه زندگى بدون اهميت ارتباطى شيوه زندگى و بههمراه آن اهميت سيستم ارزشى جوامع خاص بهحد کافى گويا و ارزشمند نيستند. استنتاجاتى نظير (فرانسويان سطح بهداشت نازلى دارند) يا ژاپنىها تجهيزات آپارتمانى فوقالعاده حقيرانهاى (spartanisch) دارند بهويژه از لحاظ 'رابطه اهميت' آنها بايد نسبى بوده و قابل تفسير کردن باشند که اين رابطه را اين معيارها، در متون فرهنگى دارند. |
در اينجا حتى در مورد پرسش، چه چيز اصلاً بايد مقايسه شود؟ به مسئله مهم انتخاب نقطهنظرهاى مهم برخورد مىکنيم که اين نقطهنظرها ممکن است بهطور کلى نتيجه ديدگاههاى بهحق قوم محورى باشند. اين موضوع در مورد 'متغيرات بزرگ مقداري' صادق است که در اصل بهتر قابل مقايسه هستند (مثل زمان کار، ميزان تحرک اجتماعي)، در عين حال اين امر نيز از لحاظ 'قضاياى کيفي' (مثل شيوه زندگي، همدلى و وفاق و هماهنگي) (Empathie) به شيوه شديدترى اثر مىگذارد، بهطورى که قابليت مقايسه، مسئلهبرانگيز مىگردد و داورى به هنجارى بودن و دستورى شدن، تهديد مىشود. بر اين امر وضعيتى اضافه مىشود که برابرگيرىها و تقابلها اکثراً در شکل بهحق کلى انجام و دنبال مىگردد (مثل غربي، شرقي، سوسياليستي، سرمايهداري، کشاورزى و صنعتي) و اينکه مقايسه متغيرات واحدها (univariate Vergleiche) (مثل آهنگ رشد نوزادان) پيشاپيش برقرار هستند در حالىکه مقايسه روابط و ارتباطات (مثل روابط بين آموزش و پرورش و جهتگيرى سياسي) از امور اسثتنائى است. |
اين شيوه تحقيق متداول 'مطالعات فرهنگى متقاطع' (cross-cultural-studies) - يعنى يا تحقيق را برحسب اشتراکات و يا برحسب اختلافات امور جستجو کنند - اغلب به اين علت به شکست مىانجامد که مقايسهناپذيرها، مقايسه مىشوند و حجم و اندازه اشتراک و تفاوت برپايه سيستم ارزشى واحد، معين شده و تفسير مىشود. بهعنوان مثال آيا مىتوان دادهها و ارقامى دربارهٔ رضايت از کار در کشورهاى مختلف را با هم مقايسه کرد در حالىکه انسان مىداند (يا لااقل بايد بداند) که رابطه اهميت فرهنگى کار در کشورهاى مختلف بهطور کلى متفاوت است؟ از لحاظ اين تأمل، مىتوان استنباط کرد که مقايسهها تنها در داخل آن محافل فرهنگى مشابهى بدون مسئله و اشکال خواهند بود که در آنها بتوان افقهاى يکسان و مشابه اهميت قضايا را حدس زد. |
اکثراً براى هريک از کشورها 'مشخصات ارزشي' خاصى استخراج و استنباط شده است. در اين راه توجه ويژهاى به آن به اصطلاح تصورات و دريافتهاى ارزشى عمومى وجود داشته که از آنها ارزشهاى خاصى استخراج مىشوند که باز مىتوان آنها را بهعنوان 'نظرگزينىها و برداشتها' مشتق نموده و مشخص کرد (رجوع کنيد به: روکيچ - Rokeach در ۱۹۷۳). مشهورترين نمونه در اين مورد فهرت معروف ويليامز (R. M. Williams) است که پانزده ارزش مهم را براى جامعه آمريکائى (۱۹۷۰) ترتيب داده است که قبل از همه به اين امر تلاش براى کار و موفقيت، فعاليت و پرکارى و جد و جهد (Aktivität)، کارآمدى و کارآئى و تفکر عملي، ايمان به پيشرفت، اعتقاد به برابرى و آزادي، آسايش مادى و غيره تعلق دارد. چنين فهرستى شامل تناقضات بسيارى است و بهعلاوه مىتوان اين معيارهاى استخراجشده براى آمريکا را نيز براى اکثر کشورهاى ديگر جوامع غربى معتبر دانست. از لحاظ جوهرى بهنظر مىرسند که مقايسههاى جزئى وجود دارند - آنچنان که در مطالعات بين فرهنگى مختلف انجام و اجراء شدهاند (فىالمثل حجم هماهنگى و اطاعت، برداشتها و دريافتها در مورد بيماران روانى و غيره). |
سرانجام مقايسه کل جوامع وقتى مشکل خواهد بود که يک جامعه خود بهحق ناهماهنگ باشد. اين موضوع ما را متوجه وضعيتى مىکند که يک جامعه در شرايطى شامل چندين خرده فرهنگ يا پارهفرهنگ باشد و هرکدام سيستمهاى ارزشى خود را داشته باشند و اين خردهسيستمها گروههاى مردمشناختى باشند (مثل ايالات متحده آمريکا که بههيچوجه اقوام مختلف در آن جامعه در بوته و کورهٔ واحد ذوب فلزات درهم جوش نمىخورند و يکپارچه نمىشوند) يا خردهفرهنگهاى منطقهاى (فىالمثل بهواسطهٔ زبان، سنن و آداب يا عادات مصرفي) از يکديگر تفکيک مىشوند. طبقات بهمنزلهٔ خردهفرهنگها (البته تا زمانى آگاهى طبقاتى معين را شکوفا و برملا مىسازند و با جريان درونى قوىترى هويت خود را آشکار مىنمايند) و نيز خردهفرهنگهاى خاص قديمى (تقريباً مثل جوانان که شيوه زندگى خاص خود را دارند و سيستمهاى ارزشى انحرافى و اکثراً مداراگرايانه را تکامل مىدهند و يا خردهفرهنگهاى سالمندان که اکثراً به جريان يکپارچگى و وحدت عادى کشيده مىشوند) قابل تفکيک هستند. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست