تمامى گياهان سبز براى رشد نياز به نور، آب و مواد غذائى دارند. در مزارع که همراه با گياهان زراعي، علفهاى هرز نيز معمولاً ديده مىشوند، علفهاى هرز با ساير گياهان زراعى در استفاده از مواد موردنياز رشد رقابت مىکنند. استفاده از مواد موردنياز رشد توسط علفهاى هرز به ميزان کافى اين مواد را براى رشد گياهان زراعى باقى نمىگذارد لذا تضمين رشد گياه زراعى و عملکرد، هر دو بهطور جدى کاهش مىيابد. اين اثر زمانى چشمگير مىشود که يک يا چند عامل موردنياز رشد در محيط، محدود باشند. براى مثال وقتى رطوبت خاک کم است برگهاى گياهان ذرت در صورت وجود علفهاى هرز در مزرعه، سريعتر از زمانى که مزرعه فاقد علف هرز است، حالت پيچيدگى به خود مىگيرند. همينطور کمبود مواد غذائى در گياهان زراعى در صورت وجود علفهاى هرز چشمگيرتر است.
تأثير نامطلوب علفهاى هرز بر روى رشد گياهان زراعى را تداخل يا معارضه (Interference) مىگويند، که بهصورت رقابت مستقيم (براى نور، آب و مواد غذائي) و آليلوپتى (Allelopathy) است. آليلوپتى پروسهاى است که علفهاى هرز با توليد ترکيبات سمى باعث اختلال در رشد گياهان مجاور خود مىشوند.
درجهٔ موفقيت علفهاى هرز براى رقابت با گياهان زراعى در جذب نور، آب و مواد غذائى به عوامل متعدد مرتبط به هم بستگى دارد. اين عوامل شامل زمان جوانهزدن در علفهاى هرز در ارتباط با جوانهزنى گياهان زراعي، فرم رويش علفهاى هرز، تراکم علفهاى هرز مزارع و آليلوپتى است.
تراکم علف هرز
يکى از عواملى که باعث کاهش آب، مواد غذائى و نور مىگردد، تعداد بيشتر علفهاى هرز نسبت به گياهان زراعى است. اين يکى از جنبههائى است که علفهاى هرز را در رقابت موفق مىکند. با افزايش تراکم علفهاى هرز تأثير نامطلوب آنها بر روى گياهان زراعى افزايش مىيابد. تراکم علفهاى هرز در خاکهاى زراعى مىتواند بسيار بالا باشد. در يک نمونهٔ خاک زراعى نيمهٔ غربى ايالات متحده حدود يک ماه پس از شخم سطحى در هر متر مربع ۱۶۸ گياهچه علف هرز يکساله شمارش شد. در زمينهاى آلوده به قياق حدود ۱۵۰ گياهچهٔ آن در هر متر مربع وجود داشت. اگر علفهاى هرز با چنين تراکمى کنترل نشود، باعث از بين رفتن کامل محصول گياهان ضعيفى چون پياز شده و عملکرد گياهان نسبتاً قوىترى همچون ذرت يا سويا را بيش از ۵۰% کاهش مىدهند. چنين خسارتهاى دائمى علفهاى هرز بر روى گياهان زراعى است که کشاورزان را نيازمند به تکنولوژى کنترل علفهاى هرز مىکند.
آليلوپتى
بعضى از علفهاى هرز فعالانه موادى سمى توليد مىکنند که پس از نفوذ به خاک زراعى از رشد طبيعى گياهان ديگر جلوگيرى مىکنند. اين پديده که آليلوپتى نام دارد باعث کاهش رشد گياه زراعى به مراتب بيشتر از آنچه که از رقابت براى آب، نور و مواد غذائى مىتواند ناشى شود مىگردد. يک مثال بارز آن (گرچه يک علف هرز محسوب نمىشود) درختان گردو است. درخت گردو مادهاى سمى از خود ترشح مىکند که از رشد برگپهنها در اطراف پايهٔ درخت جلوگيرى مىکند. کشاورزان ايالات شمالى ايالات متحده مشکل استقرار گياهان زراعى را در زمينهائى که قبلاً تحت پوشش مرغ (Agropyran repens) بودهاند، مدتها شناختهاند. ريزومها، بقاياى مرغ رشد غلاف دانه ريز را تحت تأثير قرار مىدهند. قيقاق، دم روباهى (Setaria viridis)، علف خرچنگ (Digitaria spp) و آفتابگردان معمولى (Helianthus annus)، از ديگر علفهاى هرزى هستند که بر روى گياهان زراعى اثر آليلوپتى دارند و شرايط محيطى را به نفع رشد خود تغيير مىدهند. اين اثرات از کمبود مواد غذائى گرفته تا تخليهٔ آب، سايهاندازي، ترشح مواد سمى يا ترکيبى از اين عوامل، و کاهش کمى و کيفى محصول را بهدنبال دارد. بر طبق يک تخمين بهازاء هريک کيلو وزن مادهٔ خشک علفهاى هرز موجود، زيانى معادل يک کيلو مادهٔ خشک از محصول بايستى انتظار داشت. اگرچه اين قانون در هر شرايطى قابل تعميم نيست اما تخمن خوبى از زيان محصول در نتيجهٔ آليلوپتى و رقابت با علفهاى هرز بهدست مىدهد.